حجت الاسلام عبدالهادی مسعودی با موضوع "بررسی توقیعات امام عصر(ع)" به ارائه مطالب می پردازد:
توقیع یعنی اینکه شخصی پشت نامه ای، زیر نامه ای یا داخل یک نوشته ای، نشانه ای بگذارد، می خواهد امضا کردن باشد یا اعلام رد یا تایید آن نامه باشد. پاسخ به سوالی باشد و یا حاشیه ای بر آن باشد. بنابراین توقیع به لحاظ لغت به معنای نشان نهادن بر یک نوشته است.
معنای اصطلاحی توقیع تفاوتی با معنای لغوی ندارد. فقط به صورت کاربردی توقیع را مانند توشیح برای پاسخ یک شخصیت والا که یا پیشوای دینی است و یا حاکم و نماینده ارشد آن به کار می برند. مثلا شما درخواستی از پیشوای دینی دارید، ایشان در پاسخ به شما نوشته کوتاهی می نویسد که این را توقیع می گویند.
بنابراین همین که شخصی بزرگ و والا به درخواست و نامه ای پاسخ می داد، آن را توقیع می گفتند. پس این نیاز باعث شده که خطی ویژه برای این گونه امور اختراع کنند. با همین الفباء و خطی به وجود آمده به نام خط توقیع که مخصوص این کارها است. مثل خط نستعلیق یا خط ثلث و توقیعات را با خط ویژه توقیع می نوشتند.
در فرهنگ شیعی به جهت اینکه آن شخص بزرگ ما امام یا نایب ایشان است، واژه توقیع را به مکاتبه ها، منشورها و نامه های ائمه اطلاق می کردند و مقداری توسعه دادند. حال می خواست نامه امام در پاسخ به نامه کسی باشد یا همان ابتدا به ساکن نامه امام باشد. همچنین پیام های شفاهی یا کتبی را توقیع می نامیدند.
نخستین نوشته ای که از امامان در طول تاریخ توقیع نامیده شده، یک دست خط مبارک از امام کاظم(ع) است که به درخواست کسی که می خواسته پسردار شود، نوشته شده که دایی یکی از راویان بزرگ شیعی بوده است. به نام حسن بن علی وشاع، امام کاظم(ع) در پاسخ می نویسد، خداوند تبارک و تعالی حاجت تو را برآورده می کند و ان شاالله وقتی متولد شد، اسمش را محمد بنام. این در یکی از کهن ترین کتاب های حدیث شیعه به نام قرب الاسناد نقل شده که نخستین توقیع گزارش شده است.
از امام رضا(ع) هم توقیعات داریم، از امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) نیز توقیعاتی در دست است تا می رسد به امام زمان(ع) که حدود 80- 90 توقیع از امام زمان(ع) گزارش شده و موجود است. البته این سیر تاریخی که از امام کاظم(ع) شروع شده، در طول زمان فراوان تر می شد زیرا هر چه حصر، محاصره و فشار روی ائمه بیشتر شد، این ها ناگزیر شدند از مکاتبه و پیک برای رساندن پیام خود به شیعیان استفاده کنند.
از این رو توقعیاتی که از امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) رسیده بیشتر از زمان امام جواد(ع) و امام رضا(ع) است. این توقیعات موضوعات متفاوتی داشتند. موضوعات فقهی، عقایدی و پاسخ به سوالات، اخذ وکلا یا می گفتند فلان شخص منحرف است و نماینده ما نیست و به صورت دروغ خود را به ما بسته و نسبتی با ما ندارد.
اما توقیعات امام عصر(ع) بیشتر از چند امام پیشین است. به طوری که وقتی حضرت حجت دوره امامت و غیبت صغری را آغاز می کنند، نایب هایی را معین می کنند. به نام عثمان بن سعید عمری و محمد به عثمان، این دو وظیفه داشتند که سوال ها و درخواست های شیعیان را به امام برسانند و در مقابل پاسخ های امام را به صورت مستقل یا در همان نامه به صورت کوتاه در پشت نامه یا حاشیه به درخواست کننده می رساندند.
شیخ صدوق و شیخ طوسی نخستین کسانی بودند که این نامه ها را نقل کردند. شیخ صدوق برای قرن چهار است. از اوایل تا اواخر این قرن دوره زندگی ایشان است. یعنی اندکی از دوره غیبت صغری و چند دهه از غیبت کبری، به طوری که دوران جوانی اش در غیبت صغری و پیری در اوایل غیبت کبری بود. ایشان بسیاری از توقیعات را در کمال الدین نقل کرد. قبل از او شیخ کلینی که زندگی اش در دوران غیبت صغری است. برخی از توقیعات را در کتاب کافی آورده است.
شیخ صدوق تعداد بیشتری از توقیعات را گزارش کردند، شیخ طوسی نیز چیزی حدود 80 -90 سال بعد از شیخ صدوق الغیبه را نوشتند که در آنجا نیز توقیعاتی را گزارش کردند. بیشتر توقیعاتی که از امام رسیده، در زمان سفارت نایب دوم و سوم امام عصر(ع) است. علتش این است که نایب اول امام، عثمان بن سعید عمری زود از دنیا رفت. آخرین آنها هم به نام سمری مدت سفارتشان کوتاه بود.
همچنین یک برهه ای از غیبت صغری مقتدر عباسی خلیفه بسیار سخت گیری بود که در دوره خلافت او ارسال نامه بسیار سخت و کم شد ولی بود. خوشبختانه تعداد قابل توجهی از توقیعات موجود دارای زمان است. همچنین تمامی توقیعات در دوره غیبت صغری است. در غیبت کبری تنها دو توقیع خطاب به شیخ مفید صادر شده که در خطاب و حقیقی بودنش تردید جدی وجود دارد.