نیویورک و پاریس، پاگیرش نشد و دوباره به قاهره،‌ زادگاهش بازگشت تا وقتی چشم‌هایش بسته می‌شود، هموطنانش دست بر دیدگانش بکشند همان‌گونه که 93 سال و 4 ماه پیش نیز، اولین نگاهش را به چهره قبطی‌ها انداخته بود.

گروه بین‌الملل مشرق- اولین عرب و نخستین آفریقایی که در جایگاه دبیر کلی سازمان ملل قرار گرفت، دو روز پیش درگذشت.

بطرس غالی که وزیر خارجه مصر در سال‌های حساس 1977 تا 1979 میلادی بود، پس از استعفای وزیر پیشین به دلیل مخالفت با روند صلح مصر و اسرائیل به این سِمت رسید و برای اولین بار، جهان نامش را شنید. او یک ماه بعد انور سادات را در سفر به بیت‌المقدس همراهی کرد.



مراسم ادای سوگند بطرس غالی به عنوان دبیر کل سازمان ملل

بطرس غالی سال‌های 1992 تا 1997 میلادی را در سِمت دبیر کل سازمان ملل به پیگیری پرونده‌های صلح در بوسنی و هرزگوین، رواندا و سومالی پرداخت اما به دلیل رویکرد مستقلش مورد مخالفت دولت ایالات متحده قرار گرفت و نتوانست برای 5 ساله دوم در دفتر دبیر کل کار کند. جشن 50 سالگی سازمان ملل، شاید باشکوه‌ترین مراسمی بوده که او در تمام عمرش میزبانی کرد.

دو فعالیت بین‌المللی او در سال‌های فراغت از دبیرکلی، ریاست اندیشکده South Center را از سال‌های 2003 تا 2006 برعهده داشت که مأموریت اصلی آن پیرامون کشورهای درحال توسعه تعریف شده است. او بار دیگر در رسانه‌های جهان ظاهر شد، زمانی که از جنبش حمایت از تأسیس مجمع پارلمانی سازمان ملل حمایت کرد. این جنبش که از سال 2007 میلادی آغاز به کار کرده است، مدعی ضرورت تشکیل مجلسی ار نمایندگان شهروندان کشورهای جهان است تا یکه‌تازی دولت‌ها را در سازمان ملل مهار کند.

علاوه بر فعالیت‌های بین‌المللی، باید ریاست شورای ملی حقوق بشر مصر و دبیرکلی کشورهای مشترک‌المنافع فرانسه را به انتهای کارنامه بطرس غالی اضافه کنیم.


{$sepehr_media_1393295_400_300}
آغاز مراسم وداع با پیکر بطرس غالی

البته اولین سکانس‌های زندگی سیاسی او در وزارت خارجه مصر و سازمان ملل فیلم‌برداری نشده است. وی سال 1922 در خانواده‌ای به دنیا آمد که از اشراف مصر بودند. پدر بزرگ او با همان نام بطرس غالی اولین وزیر خارجه قبطی مصر شد که البته به دلیل رویکرد مثبت نسبت به روابط با انگلستان، ترور شد. او دو سال هم نخست وزیر مصر بود.


«بطرس پاشا غالی» پدر «بطرس غالی»

فضای چندفرهنگی مصر در سواحل مدیترانه به او اجازه می‌داد به دو زبان انگلیسی و فرانسوی مسلط شود و خانواده ممتاز او فرصت ازدواجش با ماریا، دختر ثروتمند خانواده یهودی الکساندریان را فراهم می‌کرد و این دو اتفاق، رخ داد. چیزی نگذشت که او با همت عالی از دو دانشگاه در قاهره و پاریس فارغ‌التحصیل شد و در دانشگاه قاهره به تدریس در دو حوزه حقوق و روابط بین‌الملل مشغول شد.



دهه 1970 میلادی، سال‌های ثمردهی امکانات خانوادگی و زحمات علمی او بود چرا که به دستگاه دولتی مصر راه یافت و به تدریج، ردپایش را بر پله‌های سیاست، نقش زد. اولین نقطه عطف فعالیت سیاسی‌اش، تاریک‌ترین نقطه در افکار عمومی کشورهای عرب است: صلح مصر با رژیم اسرائیل. او البته خود حامی تمام‌عیار صلح با اسرائیل نبود اما به گفته خودش پس از چندین شکست در جبهه نظامی اعراب ضد رژیم صهیونیستی، چاره‌ای بهتر در آن زمان به ذهنش نرسید:

«سادات به این جمع‌بندی رسیده بود که تا زمانی که بخشی از خاک مصر در کنترل اسرائیل است،‌ نمی‌تواند تلاشی مؤثری برای بازپس‌گیری حقوق مشروع فلسطینیان انجام دهد. اما من قانع شده بودم که هیچ معاهده‌ای برای صلح (میان فلسطینیان و دولت اسرائیل) دوام نمی‌یابد، مگر با توافق بر اهرم‌های مؤثر در حفظ حقوق فلسطینیان». این بخشی از یادداشت‌های روزانه غالی است.



بطرس غالی و موشه دایان در جلسه شورای اروپا در استراسبورگ - اکتبر 1979

او در دوره دبیر کلی باز هم پرونده‌های دیگری را گشود که برخی نتیجه‌بخش بود:

* مذاکرات سری برای آزادی نلسون‌ماندلا و پایان منازعات میان اکثریت سیاه‌پوست و اقلیت سفید‌پوست در آفریقای جنوبی

* تدوین مبتکرانه «دستورکار صلح» برای پایان منازعات در یوگسلاوی بعد از پایان جنگ سرد،‌ پیش‌گیری از وقوع منازعات بیشتر و چگونگی تعامل گروه‌‌های قومی و سیاسی در این کشور در دوره صلح

* تدوین مبترکانه «دستور کار توسعه» و «دستور کار دموکراتیزاسیون» برای تکمیل پروژه صلح در جهان در حال توسعه

* ورود فعال به موضوع نسل‌کشی میلیونی در رواندا، درخواست یاری از دول آفریقایی و حفظ رویکرد مستقل در اعلام تقصیرها و قصورهای اعضای دائم شورای امنیت در استفاده از قدرت نظامی برای پیش‌گیری یا پایان‌دادن به نسل‌کشی

{$sepehr_media_1393294_400_300}
سخنان بطرس در مورد تلاش اسرائیل برای دست‌نیافتن کشورهای منطقه به بمب اتم

همین رویکرد مستقل در کنار اختلاف مواضع آمریکا با فرانسه (به عنوان حامی اصلی بطرس غالی برای تصدی مجدد دبیرکلی برای دوره پنج‌ساله دوم) موجب شد صندلی‌اش را به کوفی عنان بدهد.



غالی در این باره می‌نویسد: «کمی قبل از برکناری کاملاً فهمیده بودم که ایالات متحده کمتر به دیپلماسی احساس نیاز می‌کند. قدرت،‌ کافی است. دیپلماسی برای یک قدرت امپریالیستی، هدردادن وقت و پرستیژ و نشانه‌ای از ضعف تلقی می‌شود». او خواستار چندجانبه‌گرایی و همکاری بود، اما از بد روزگار، در سال‌هایی به دبیرکلی رسید که بلوک غرب بعد از فروپاشی بلوک شرق در حال خودنمایی به عنوان تنها ابرقدرت جهان بود.


منابع: