مرحوم ابوالحسن نجفی از آن دسته زبان شناسانی بود که برای احیای زبان فارسی تلاش بسیاری از خود نشان داد اما آنقدر که به دستور زبان اهمیت می داد در قید وبند پالایش زبان از واژگان بیگانه نبود.

به گزارش مشرق، فرهنگستان زبان و ادب فارسی در طول سال های گذشته واژگان پیشنهادی فراوانی را ارائه کرده که از بعضی از آنها استقبال واقع شده و تا حدود بسیاری جای خود را در بین مردم باز کرده از جمله پیامک به جای مسج، رسانه به جای مدیا و یارانه به جای سوبسید.

گزینش هوشمندانه واژگان می تواند به جایگزینی کلمات بیگانه کمک کند. اما اینکه به عنوان مثال از مردم بخواهیم از خمیراک به جای پاستا استفاده کنند و یا به جای آکواریوم بگویند آبزیدان، نه تنها کمکی به پالایش زبان فارسی نمی کند بلکه به نوعی به این جنبش پاکسازی زبان فارسی از واژگان بیگانه آسیب هم وارد می کند.

از اینکه که بگذریم می بینیم این سختگیری ها به حوزه ورزش هم وارد شده و به عنوان مثال واژه کوبان به جای اسکواش به کار می رود و اینجا و آنجا از عبارت گوی چال به جای گلف خبر می‌رسد.

این سختگیری ها از یک سو و گزارش مسابقات فوتبال از سوی گزارشگران که پر از واژگان بیگانه است از سوی دیگر، تناقضی به وجود آورده که هر فارسی زبانی را سردرگم می کند.

استفاده از واژگانی چون اوورلپ، ماسکه کردن و شارژ کردن حریفان کم بود، واژه ای همچون «کات بک» هم به ادبیات گزارشگران وارد شده است. گزارشگر دیدار رم - رئال مادرید در چارچوب رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا چندین بار از واژه کات بک استفاده کرد که جالب توجه بود.

کاش گزارشگران کمی خلاقیت به خرج می دادند و واژه سازی می کردند یا دست کم برای گزارش یک صحنه، از عبارات توصیفی استفاده می کردند.

البته ای کاش متولیان زبان آنقدر که به واژه سازی اهمیت می دادند به دستور زبان اهمیت می دادند. در حال حاضر زبان فارسی پر از است از عبارات مجهول که بهتر بود برای آنها چاره ای اندیشیده می شد. مثلا گزارشگران می گویند «دروازه فلان تیم توسط بهمان مهاجم باز می شود.» آیا بهتر نیست از عبارت «فلان مهاجم دروازه بهمان تیم را باز می کند» استفاده کرد؟ جمله ای که هم فاعل دارد، هم مفعول بی واسطه. آیا مسئولان به این مسائل حساسیت نشان می دهند؟

به هر حال فرهنگستان زبان و ادب فارسی که خود متولی این امر است، باید یک دستور العمل واحد تهیه کند و آن را به نهادهایی همچون صدا و سیما و دیگر رسانه ها ارسال کند. البته که باید گزینش واژگان به گونه ای معقول باشد چون در غیر این صورت نه تنها اثر مثبت ندارد بلکه اثرات سوء در پی خواهد داشت. به هر تقدیر نمی توان برای واژگانی چون گلف و اسکواش که معرف یک فرهنگ هم هست واژه جایگزین پیدا کرد اما می توان به جای شارژ کردن از واژه هل دادن استفاده کرد و یا به جای ماسکه کردن گفت جلوی دید دروازه بان را می گیرد.

ای کاش حد میانه را رعایت می کردیم تا اگر کمکی به زبان فارسی نمی شود، دست کم مورد تمسخر واقع نشود.
منبع: مهر