همه شواهد و مستندات موجود حکایت از آن دارند که یک جریان آلوده و بدسابقه با همراهی برخی از نامزدهای همسو - و یا بی‌خبر و فریب‌خورده - از انتخابات پیش‌روی به عنوان «بهانه» برای اهداف «غیرانتخاباتی» خود بهره می‌گیرند.

به گزارش مشرق، مدیر مسؤول روزنامه کیهان در یادداشت روز این روزنامه درباره چرایی رای به نامزدهای اصلح و نگرانی از راهیابی وابستگان به خانه ملت نوشت:

1- می‌پرسند - و سؤال درخور توجهی نیز هست- که چرا حضور برخی از نامزدها و طیف‌ها در خانه ملت را با منافع ملی ناهمخوان و در مواردی حضور آنان را برای آینده مردم و نظام خطرآفرین می‌دانید؟ و توضیح می‌دهند که صلاحیت نامزدهای هر دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان از سوی شورای نگهبان تائید شده است، بنابراین نگرانی از ورود احتمالی آنها به کانون‌های تصمیم‌ساز نمی‌تواند توجیه‌پذیر باشد! در پاسخ به این سوال که مقدمه یادداشت پیش‌روی و تفسیر نتیجه پایانی آن است باید گفت؛

الف: شورای نگهبان کف صلاحیت‌ها را بررسی می‌کند و با مشاهده حداقل شرایط در یک داوطلب مجلس، صلاحیت او را احراز شده می‌داند و این در حالی است که مجلس شورای اسلامی وظایف سنگین و سرنوشت‌سازی، نظیر نظارت بر دولت، ریل‌گذاری برای امور اجرایی، بررسی معاهده‌ها و قراردادها، رأی اعتماد یا عدم اعتماد به وزیران، بررسی و نظارت بر سیاست خارجی، شناخت توطئه‌ها و ترفندهای دشمنان بیرونی و جریانات آلوده داخلی و... را برعهده دارد که این موارد با وجود اهمیت و نقش سرنوشت‌ساز آن در حوزه ارزیابی‌های شورای نگهبان برای احراز صلاحیت نامزدها وجود ندارد. هشدارهای دلسوزان و مخصوصا حضرت‌امام(ره) و رهبر معظم انقلاب درباره «باید»‌ها و «نباید»های مجلس و نمایندگان از همین نقطه ریشه می‌گیرد.

ب: طی سی و چند سال گذشته بارها شاهد بوده‌ایم که برخی از افراد مورد تائید شورای نگهبان برای ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی، تا مرز وطن‌فروشی و پادویی قدرت‌های استکباری برای براندازی نظام و جنایات شرم‌آور علیه مردم این مرز و بوم پیش رفته‌اند که بنی‌صدر،  میرحسین موسوی، بسیاری از نمایندگان مجلس ششم که تعداد قابل توجهی از آنان امروزه آشکارا از کشور گریخته و با کسب پناهندگی به دامان سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی آویخته‌اند و... از جمله نمونه‌های بارز آن است. بدیهی است که شورای نگهبان در تائید صلاحیت آنها - به غیر از چند مورد کم‌شمار- کم‌توجه نبوده است.

ج: و اما نکته دیگری که با موضوع وجیزه پیش‌روی مرتبط است این که بسیاری از نامزدهای تائید صلاحیت شده در جریان تبلیغات انتخاباتی، گوشه‌هایی از آنچه در سر دارند و اهدافی که در پی‌آنند را در میدان دید و ارزیابی مردم می‌گذارند که میرحسین موسوی از جمله نمونه‌های بارز آن است. او هویت واقعی خود را بعد از تائید صلاحیت و در جریان تبلیغات و فعالیت‌های انتخاباتی نشان داد و کمترین تردیدی باقی نگذاشت که از سوی مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل مأموریت اجرای کودتای رنگی را برعهده گرفته است.

2- اکنون به موضوع اصلی این وجیزه وارد می‌شویم و آن، این که همه شواهد و مستندات موجود حکایت از آن دارند که یک جریان آلوده و بدسابقه با همراهی برخی از نامزدهای همسو - و یا بی‌خبر و فریب‌خورده - از انتخابات پیش‌روی به عنوان «بهانه» برای اهداف «غیرانتخاباتی» خود بهره می‌گیرند. این طیف در کارنامه خود، سابقه مشابه دیگری از این دست نیز دارد. آنان در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 و در حالی که حمایت یکپارچه و همه جانبه مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی قدرت‌های بیگانه را کارساز تلقی می‌کردند و به زعم خود کار نظام را تمام شده می‌دانستند، دست از دهان و عنان از زبان گشوده و مأموریتی که به‌بهانه انتخابات برعهده داشتند را برملا کردند.

آشکارا شعار «انتخابات بهانه است، اصل‌نظام نشانه است» سر دادند، کلمه «اسلام» را از نام  مقدس «جمهوری اسلامی ایران» حذف کردند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پایین کشیده و لگدمال کردند، نمازگزاران عاشورای حسینی(ع) را سنگباران کردند و... تا آنجا پیش رفتند که از نتانیاهو مدال «اصلاح‌طلبان، بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»! را دریافت کردند و نهایتا بعد از شکست فتنه 88 صدای اعتراض  «ریچارد هاوس» مسئول شورای روابط خارجی آمریکا بلند شد که دوستان سبز ما در ایران خیلی‌زود، اهداف نهایی را آشکار کردند و...!

در فعالیت‌های انتخاباتی این روزها، ردپای جریان یاد شده را به وضوح می‌توان دید. مصاحبه‌ها و اظهارنظرها و نوشته‌‌ها و سخنرانی‌های افراد وابسته به این طیف به آسانی نشان می‌دهد که «انتخابات» برای آنها فقط یک «بهانه» است و اهداف اصلی خود را بیرون از دایره انتخابات تعریف کرده و دنبال می‌کنند. باز هم دشمنان تابلودار بیرونی در حمایت از این جریان به صف ایستاده‌اند، رسانه‌های دولتی آمریکا، انگلیس، آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی آشکارا از لیست انتخاباتی وابسته به این جریان حمایت می‌کنند و حتی با ذکر  جزئیات اعلام می‌کنند به چه کسانی رأی بدهید و از رأی دادن به چه کسانی خودداری کنید! و آقایان باز هم مانند فتنه 88 لام تا کام به آنان اعتراض نمی‌کنند، اما در همان حال، کمترین انتقاد خودی‌ها را برنمی‌تابند و هنوز جوهر قلم منتقد خشک نشده و زبانش به کام بازنگشته، با انبوهی از ناسزاها به سراغش می‌آیند!  بی‌پرده اعلام می‌کنند که استکبارستیز نیستند! یعنی از هم‌اکنون دست‌ها را به نشانه تسلیم در مقابل کینه‌توزی‌های بی‌‌وقفه دشمن بالا برده‌اند، به ساختارهای نظام نظیر شورای نگهبان که مانع ورود نااهلان به مراکز تصمیم‌ساز است با همه توان حمله می‌کنند. سپاه را که حافظ امنیت و جان و مال و ناموس مردم است و اصلی‌ترین مانع در مقابل هجوم کلاسیک دشمنان نظیر جنگ و حمله تروریست‌های تکفیری مانند اراذل و اوباش داعش و... است به انواع تهمت‌ها متهم می‌کنند و... یعنی دقیقا همان نسخه دیکته شده بیرونی که در فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 پیش روی داشتند... حالا باید پرسید که کدامیک از این اهداف در چارچوب انتخابات قابل تعریف است؟! بخوانید!
3- با توجه به آنچه گذشت، انتخابات پیش‌روی در دو میدان جداگانه صورت پذیرفته و جریان خواهد داشت؛ میدان «رقابت سلیقه‌ها»  و میدان «تقابل عقیده‌ها».

الف: رقابت سلیقه‌ها بین دو یا چند طیف صورت می‌پذیرد که در اصول و مبانی اسلام و انقلاب اشتراک نظر دارند ولی برای پیشبرد امور، راه‌کارهای متفاوتی ارائه می‌دهند. در این میدان «راه‌کارها» و سلیقه‌ها با یکدیگر به رقابت برمی‌خیزند و حضور اکثریت و اقلیت این یا آن سلیقه در مجلس شورای اسلامی، بسیار طبیعی و منطقی است.

ب: و اما در میدان «تقابل عقیده‌ها» جریان معتقد به اصول و مبانی نظام، با جریانی که نشان داده است، کشور را در دامن قدرت‌های استکباری و غارتگر می‌پسندد روبروست. جریانی که توان داخلی را در حد تهیه آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی می‌داند! گشایش امور را در گرو جلب نظر آمریکا تلقی می‌کند! و از توان و ظرفیت‌های داخلی غفلت می‌ورزد.

4- و حالا به بخش پایانی این نوشته و نتیجه برآمده از آن می‌رسیم. روی سخن با توده‌های عظیم ملت است که دل  در گرو اسلام، میهن اسلامی و سعادت و بهروزی این مرز و بوم دارند حتی به قول رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم با ایشان، روی سخن با آنانی که نظام را هم قبول ندارند، هست، چرا که به گفته حکیمانه حضرتش « انتخابات موجب استمرار و تأمین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهّت جمهوری اسلامی ایران در نزد دشمنان است... آراء و سلیقه‌های مختلف ایراد ندارد، مهم آن است که تلاش و دقت کنیم که انتخاب ما، انتخاب درستی باشد».

میدان پیش روی فقط میدان رقابت سلیقه‌ها نیست بلکه آنگونه که گذشت، میدان تقابل توده‌های وفادار و دوستدار ایران اسلامی با جریانی است که در صورت ورود به خانه ملت، استقلال، عزت و امنیت کشور، معیشت و آزادگی مردم این مرزوبوم را به مخاطره جدی می‌اندازد. آیا غیر از این است؟ راه‌کار در این میدان چیست؟ ادامه را بخوانید و خود قضاوت کنید.

5- با یک محاسبه آسان که نیازی به بررسی‌های پیچیده‌ و چند لایه ندارد، اصلی‌ترین راه‌کار، انتخاب نامزدهایی است که تاکنون خود آنان و یا معرفی‌کنندگان آنها از آزمون‌های وفاداری به اسلام و انقلاب و مردم سرافراز بیرون آمده‌اند و بیم فاصله‌دار بودن آنان با اصول و مبانی انقلاب وجود ندارد. اما چگونه؟!

نگاهی - هر چند گذرا- به لیست‌های انتخاباتی، نشان می‌دهد که لیست ائتلاف اصولگرایان می‌تواند پُل قابل اعتمادی برای عبور از عقبه پیش روی باشد. نه به این علت که اصولگرایان یکی از چند طیف حاضر در رقابت‌های انتخاباتی هستند، بلکه صرفا به این دلیل که شعارها و سوابقشان با اصول و مبانی نظام فاصله ندارد و کسانی که در تهیه و تدوین این لیست حاضر بوده‌اند، افراد آزمون داده و در روزهای حادثه، عاری از لغزش بوده‌اند. و دراین‌باره گفتنی‌هایی هست.

اول؛ با توجه به شرایط و مختصات میدان پیش روی، رأی دادن به تمامی 30 نامزد این لیست ضروری است چرا که حذف هر یک از آنان می‌تواند راه را برای ورود برخی از کسانی که شایسته نیستند هموار کند.

دوم؛ کسانی ممکن است با حضور برخی از نامزدها در این لیست موافق نباشند و نامزدهای دیگری را ترجیح بدهند. این دوستان باید توجه داشته باشند که تغییر افراد لیست و جایگزین آنها با نامزدهای دیگر نمی‌تواند پیروزی آنها را در پی داشته باشد و تنها نتیجه آن، کاهش آراء نامزدهای لیست مزبور به نفع کسانی است که آنان را شایسته نمی‌دانند. بنابراین با توجه به حساسیت شرایط بایستی از سلیقه خاص خود به نفع جریان وفادار به اصول و مبانی انقلاب صرفنظر کنند.

سوم؛ بی‌تردید از نگاه این و آن، نامزدهایی بوده و هستند که از برخی نامزدهای لیست مزبور شایستگی بیشتری داشته‌اند ولی گنجایش لیست بیش از 30 نفر نیست و به طور طبیعی و منطقی برخی از شایستگان الزاما از لیست بیرون می‌مانند که در مواردی نیز مانده‌اند. این نکته باید مورد توجه جدی دوستان بیرون مانده از لیست نیز قرار گیرد و مطمئن باشند که عدم حضورشان در لیست فقط یک الزام منطقی بوده است و به هر حال و در هر صورت عده‌ای بیرون خواهند ماند و شایسته نیست که این عده در لیست‌های دیگر حضور یابند که خوشبختانه بسیاری از آنان به نفع لیست اصلی از نامزدی خویش اعلام انصراف کرده‌اند.

چهارم؛ و بالاخره، امروز جای ایستادگی روی سلیقه‌های خاص نیست و شرایط به گونه‌ای است که توده‌های عظیم وفادار به اسلام و انقلاب باید از سلیقه‌ها و خواسته‌های حداکثری خود- که قابل قبول نیز هست - برای حفظ یک ارزش والاتر و بالاتر صرفنظر کنند.

حسین شریعتمداری