مجلس ششم به علت حضور اصلاح‌طلبان افراطی، بحران‌سازترین مجلس در تاریخ انقلاب شده بود.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ ششمین دوره مجلس شورای اسلامی از 7 خرداد 1379 رسما کار خود را آغاز کرد. بسیاری از اعضای مجلس تغییر کرده بودند و حداقل در دوره‌ی گذشته عضو مجلس نبودند. حزب مشارکت، حزب متولد شده پس از پیروزی دولت اصلاحات به دبیری برادر رئیس جمهور وقت؛ خود را پیروز مطلق انتخابات می‌دانست. آنها به سختی ریاست مهدی کروبی از مجمع روحانیون مبارز و رئیس مجلس سوم را پذیرفتند. محمدرضا خاتمی و بهزاد نبوی نایب رئیسان مجلس شدند.



* رهبری و مجلس ششم


29 خرداد 1379 رهبری در اولین دیدار با نمایندگان مجلس ششم از آنها خواست اولویت‌ها را در نظر بگیرند.

ایشان گفتتد: «امروز در بعضی از گفته‌ها و اظهارات، راجع به شأن و شخصیّت و شرف و کرامت انسان در جامعه حرف زده می‌شود. این بلاشک از اصول اسلامی است؛ اما کدام نقض کرامت انسانی بالاتر از این که انسانی، رئیس عائله‌ای، پدر خانواده‌ای، در جامعه‌ای که در آن همه‌چیز هم هست، نتواند اوّلیات زندگی فرزندان خودش را تأمین کند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! کدام نقض شخصیّت و شرف و کرامت انسانی از این بالاتر است؟! صبح تا شب کار کند، آخرش به من یا به شما یا به آن مسؤول دیگر نامه بنویسد که من دو ماه است به خانه‌ام گوشت نبرده‌ام! یک وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمی‌خوریم؛ یک وقت در جامعه امکانات رفاهی نیست، من و شما هم استفاده نمی‌کنیم؛ یک وقت ایام عید که می‌شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمی‌کنند. در این حالت کسی احساس سرشکستگی نمی‌کند - البلیة اذا عمت طابت - اما وقتی همه چیز هست، وقتی کسانی در جامعه با استفاده از فرصتهای نامشروع توانسته‌اند برای خودشان آلاف و الوف و زندگیهای تجمّلی فراهم کنند، وقتی طبقاتی در جامعه هستند که برایشان پول خرج کردن هیچ اهمیتی ندارد، جمع کثیری از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامی و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچه‌هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیّت و شرف انسانی از این بالاتر است؟! شما می‌خواهید جواب چه کسی را بدهید؟ شما می‌خواهید دل چه کسی را خوش کنید؟ شما می‌خواهید چه کسی از شما راضی باشد؟
بله، مسأله معیشت قطعاً در اولویّت اوّل است. معیشت که نبود، دین هم نیست؛ اخلاق هم نیست؛ حفظ عصمت و عفت هم نیست؛ امید هم نیست.»(1)



*خاتمی، گورباچف نیست

ماه‌های سختی سپری می‌شد. رهبری با خواسته‌های متضادی روبه رو بود. دولتی‌ها انتظار حمایت داشتند و مخالفان دولت، دولت را شایسته‌ی حمایت نمی‌دیدند. اما رهبری دغدغه‌ای فراتر از دولت و مجلس داشت و به نتیجه رسیده بود؛ «یک طرح همه جانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طرّاحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد. این طرح، طرح بازسازی شده‌ای است از آنچه که در فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. به‌نظر خودشان می‌خواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند. دشمن این را می‌خواهد. من اگر بخواهم قرائن و شواهد این معنا را بگویم، الان در ذهنم هست؛ نه این که بخواهم دنبال نشانه‌هایش بگردم؛ شواهد آشکاری در اظهارات خودشان وجود دارد.»(2)



رهبری از پنج اشتباه بزرگ دشمن در محاسبه می‌گفت که طرحشان را ناکام می‌گذارد؛ «اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اوّلشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکّل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست. این اشتباهات را بعداً توضیح خواهم داد.»

19 تیر 1379 رهبری در دیدار مسئولان نظام جزئیات فروپاشی شوروی را تشریح کرد و در تفاوت خاتمی با گورباچف گفت: «گورباچف روشنفکری بود که حتی به احتمال زیاد به اصل و مبانی مارکسیسم هم اعتقاد زیادی نداشت؛ آدمی بود که اصلاً ساختار شوروی را قبول نداشت؛ خود او هم به زبانهای مختلف این را اظهار کرده بود. البته در آن وقتی که سرِ کار آمد، چندان صریح نمی‌توانست اینها را بگوید؛ اما بالاخره اظهار می‌کرد. رئیس جمهور ما، جمهوری اسلامی، دین و اعتقاد قلبی اوست؛ امام مراد و مقتدای اوست؛ یک روحانی است.»(3)

البته محمد خاتمی، بعدها با رفتاری که در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 از خود بروز داد، این قبیل تمجیدها و حمایت‌های رهبر انقلاب و مردم را از دست داد.


*طرح اصلاح قانون مطبوعات

هنوز چند ماه بیشتر از اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم نمی‌گذشت که نمایندگان مجلس ششم طرح اصلاح قانون اصلاح شده را مطرح کردند؛ بحثی که با کشمکش‌های فراوانی روبه رو شد. اما نمایندگان مصمم به تصویب قانون بودند. پس از قطعی شدن نظر نمایندگان، رهبری به نتیجه رسیدند؛ «احساس کردم تکلیف شرعی دارم که به مجلس تذکر دهم و تذکر دادم.» (4)



*جلسه‌ی جنجالی در 16 مرداد

نامه ای از رهبری به دست رئیس مجلس رسیده بود که بر اساس آن مهدی کروبی اعلام کرد طرح اصلاح قانون مطبوعات از دستور کار مجلس خارج می‌شود. همهمه و جنجال مجلس را فراگرفت. هرکس نظرش را با صدای بلند می‌گفت.

کیانوش راد نماینده‌ی اهواز گفت: «اینکه آیا این نامه حکم حکومتی است یا خیر، از بعضی آقایان نمایندگان سوال کردم. بعضی از آقایان صحبت‌ها و اشارات خاصی دارند.» او توضیح داد که تاکید مقام معظم رهبری بر این بوده که در این طرح خلاف شرعی صورت نگیرد. «اکثر دوستانی که در مجلس هستند به شرع آشنایند و دروس اجتهاد خوانده‌اند و در مقام‌های عالی حوزوی هستند. لذا طبعا مسائل را از لحاظ شرعی کنترل خواهند کرد و تازه پس از آن شورای نگهبان هم هست.» در اینجا مهدی کروبی به همین مقدار بسنده کرد که پاسخش همان اظهارات قبلی است و مطلب جدیدی برای گفتن ندارد.(5)



کیانوش راد نماینده اهواز در مجلس ششم
*یادی از دهه‌ی 60

جلسه آرام نشد. برخی به کروبی معترض بودند و برخی از او دفاع می‌کردند. بحثی میان رجبعلی مزروعی و رئیس مجلس درگرفت که به بحث‌های دهه ی 60 بازمی‌گشت. مزروعی گفت:« ما نمی‌توانیم در اینجا یک کار فراقانونی را بپذیریم. قانون اساسی، وظایف ما نمایندگان و مسئولان امور را به طور دقیق احصاء کرده و بدین ترتیب خارج کردن این طرح از دستور مجلس، هم خلاف آیین نامه است و هم با قانون اساسی نمی‌خواند



رئیس مجلس بحث را به زمانی برگرداند که نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم روزگاری در دهه ی 60 به دلیل اظهار نظر آذری قمی درباره‌ی ولایت فقیه به او تاخته بودند.

کروبی گفت:« شما بفرمایید در مجلس دوم که آن بساط شد. همه‌ی ما و شما، همدیگر را می‌شناسیم. آن بساط را برای آذری قمی و اینها راه انداخته بودید، که همه مرید امام بودند اصل قضیه و نتیجه آن چه بود؟ این جواب را بدهید. آن موقع اعتقاد داشتیم یا نداشتیم؟ جواب بدهید... ببینید با کسی رو به رو هستید که نه از کسی خورده برده‌ای دارد، نه مطیع کسی است جز مطیع خدا و امام، وامدار هیچ کس هم در این نظام نیستم، اما قانونی وظیفه ام را عمل کنم... شما که فاضل و آیت اللهِ مجتهدی را از همه چیز انداختید، به خاطر یک بحث مولوی و ارشادی.»(6)

*دفاع رئیس مجلس از ولایت فقیه

مزروعی می‌گفت من آن وقت در مجلس نبودم؛ «حتی اگر آن موقع در مجلس دوم هم این کار انجام نشده باشد، دلیل به درستی آن نیست. ما در این سال‌ها، قانونگرایی را به عنوان یک اصل پذیرفته‌ایم و بر این اعتقاد و باوریم که اصلاحات بدون تکیه بر قانون عملی نمی‌شود و این مسیر معلوم نیست که به کجا ادامه پیدا کند. من نمی‌دانم شما چطور این امر را با قانون اساسی توجیه می‌کنید؟ اشکال قبلی دلیل بر این نیست که اشکال فعلی را هم توجیه کنید.»



کروبی گفت:«این، همین ولایت مطلقه فقیه است که امام گفته و همه‌ی شما هم طرفدار آن بودید. یادتان نرود، ما همه همدیگر را می‌شناسیم... حرف‌ها، اظهار عقیده‌ها و ابراز نظرهای گذشته هم از یادها نرفته. آن موقع، همه حرف‌های گذشته را می‌زدیم.»

وی افزود: «آن روزی که هفت هشت نفر وارد این مجلس شدند، یک سؤالی کرده بودند و امام هم آن موضع گیری را کرد، ما دیدیم که دوستانمان در داخل و بیرون مجلس چه کردند؛ به خصوص در دانشگاه، در رابطه با هشت نفر.
»(7)

*قرائت نامه رهبری

به اصرار نمایندگان، رئیس مجلس نامه‌ی رهبری را که شامل هشدار درباره «نفوذ رسانه‌ای» بود، خواند؛ «مطبوعات کشور سازنده‌ی افکار عمومی و جهت‌دهنده به همت و اراده‌ی مردمند. اگر دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامی، مطبوعات را در دست بگیرند یا در آن نفوذ کنند؛ خطر بزرگی، امنیت و وحدت و ایمان مردم را تهدید خواهد کرد و این‌جانب سکوت خود و دیگر دست‌اندرکاران را در این امر حیاتی جایز نمی‌دانم. قانون کنونی تا حدودی توانسته است مانع از بروز این آفت بزرگ شود و تغییر آن به امثال آنچه در کمیسیون مجلس پیش‌بینی شده، مشروع و به مصلحت نظام و کشور نیست

دوباره همهمه شد. درخواست کروبی برای ورود به دستور جلسه عملی نشد، زیرا رشیدیان نماینده آبادان و از جناح دوم خرداد تذکری آئین نامه ای داد. اعلام این تذکر همان بود و به هم ریختن و ملتهب شدن جو مجلس همان. رئیس مجلس در پاسخ تذکر رشیدیان گفت: « شما به فکر آب آبادان و مشکلات آنجا باشید، که خیلی مشکلات جدی است!» رشیدیان در اینجا تقاضای کرد مدت 10 دقیقه وقت حرف زدن به او داده شود. ولی رئیس مجلس به جای وقت دادن یا هر جواب دیگری فقط گفت: «شما می‌دانید که ما ارادتمند شما و از مریدان محکم شما هستیم.» رشیدیان که به دلیل خاموش بودن میکروفونش سعی می‌کرد با صدای بلند صحبت کند، گفت: «من تذکر شرعی دارم. می‌خواهم شرع را به آقای خامنه‌ای یادآوری کنم



رشیدیان نماینده دوم‌خردادی آبادان در مجلس ششم

که ناگهان شاهرخی نماینده ی پلدختر و عضو فراکسیون اقیلت که نزدیک رشیدیان بود فریادزنان به سمت رشیدیان حمله‌ور شد و به دنبال حمله‌ی شاهرخی بود که بهمن اخوان نماینده تفرش که بعدا اعلام کرد با غسل شهادت در مجلس حضور یافته، همراه مؤدب‌پور نماینده رشت، نجف‌نژاد (بابلسر)، حسن‌وند (اندیمشک)، رجب رحمانی (تاکستان) و شیرازی (قصرشیرین) نیز وارد معرکه شدند. در میان این هیاهو و همهمه، رجی حسینی نسب نماینده‌ دهلران، خطاب به کروبی گفت: «این طور برخورد می‌کنید که یک سگی جرأت پیدا کند به رهبر انقلاب توهین کند.» (8)

با دخالت حراست بالاخره درگیری‌ها پایان یافت. «آن‌گاه رئیس مجلس به یاد نمایندگان آورد که پیشتر نیز (در بهار 77) به دنبال درخواست رئیس جمهوری در مورد کرباسچی مقام رهبری با استفاده از اختیارات خود، دستور آزادی کرباسچی را داد. همچنین با یادآوری سخت‌گیری‌های شورای نگهبان در مورد انتخابات و انتخاب شدگان مجلس ششم و تشنجی که می‎رفت تا از این طریق در جامعه ایجاد شود، صریحا به نمایندگان یادآوری کرد که حضور بسیاری از آنان در مجلس با استفاده از حکم رهبری امکان پذیر شده است.»(9)


*جام زهر

حقیقت این بود که حتی در داخل نیز برخی از مسئولین هم نظر با رهبر انقلاب نبودند؛ به ویژه تعدادی از نمایندگان مجلس ششم که در این ایام تنها به مذاکره با آمریکا می‌اندیشیدند.

اردیبهشت ماه 1381؛ 127 نماینده ی مجلس ششم با ذکر نام نامه‌ای به رهبری نوشتند که به نامه‌ «جام زهر» مشهور شد؛ «آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم حساسیت شرایط، فرصت اندک و بزرگی خطری ست که پیش روی کشور است و با کمال تأسف نجواهای خیرخواهانه و پیشنهادهای آرام و مکتوم ما در سالهای گذشته ره به جایی نبرده است. پس اجازه دهید بر مبنای وظیفه شرعی و قانونی خود و تعهد و مسؤولیتی که در برابر خدا و مردم داریم، آنچه را به خیر و صلاح همه می دانیم با حضرتعالی، که بر اساس قانون اساسی _ یعنی میثاق ملی همه ما _ شخص اول کشور هستید در میان بگذاریم، به آن امید که این خیرخواهی منشاء آثار و برکات برای نظام باشد... از یاد نبرده ایم که به دلایل گوناگون در عرصه سیاست خارجی، ایران در انزوای کامل و حتی کشور در معرض تهدید نظامی خارجی قرار داشت و متأسفانه وضعیت انفعال بر فضای سیاسی کشور حاکم بود. اما دوم خرداد 76 همه این تهدیدها را از بین برد... اما هنوز دو سال از این نعمت بزرگ الهی نگذشته بود که جریانهایی که تا مدتی در بهت و حیرت ناشی از رأی مردم در دوم خرداد به سر می بردند، با برنامه ای حساب شده، برای فرصت سوزی و شکست آنچه اصلاحات نام گرفته و در برنامه رئیس جمهور تجلی یافته بود، به منظور بازگرداندن اوضاع به وضعیت قبل از دوم خرداد 76، فعال شدند. سیاهه اقدامات تخریبی آنها طولانی و مکرر و اندوهبار است و به قول آقای خاتمی هر 9 روز یک بحران آفریدند... نتیجه خواسته و ناخواسته این همه، جز این نبود که به مردم ایران و جهان نشان داده شود در ایران هیچ تغییری اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد و ثابت شود رأی مردمی که خواست اصلی آنها تغییر در روشها و بینشها بوده است، هیچ اثری ندارد و اعلام گردد که نهادهای مظهر اراده ملت قدرتی ندارند و آشکار شود که نهادهایی که باید کانون حل منازعه و مظهر حاکمیت ملی و جایگاه اجماع و وحدت ملی باشند، به دست تندترین نیروهای مخالف اصلاحات سپرده می شود، تا در نهایت رأی مردم بلاموضوع گردد... اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی‌تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می شود که امام عزیز راحل روبرو شد.» (10)




*ذکر مذاکره با آمریکا

نظر رهبری با پیشنهاد دهندگان نوشیدن جام زهر متفاوت بود. آمریکایی‌ها از مذاکره می‌گفتند که یکی از پیش شرط هایش تغییر بخش‎هایی از قانون اساسی ایران بود.

11 اردیبهشت 1381 رهبری درباره‌ مذاکره با آمریکا گفتند: «الان ورد و ذکر عدّه‌ای مذاکره با امریکا شده است! چه مذاکره‌ای؟! می‌گویند با امریکا مذاکره کنید تا موذی‌گری نکند؛ فشار وارد نیاورد؛ تهدید نکند و منافع ملی ما را رعایت نماید. مگر کشورهایی که امروز مورد تهدید امریکا هستند - غیر از جمهوری اسلامی - با امریکا مذاکره نمی‌کنند؟ مگر آنها با امریکا رابطه ندارند؟ مذاکره و رابطه، مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسی کردن و افزون‌طلبی نیست؛ مذاکره مشکلی را حل نمی‌کند. دولت امریکا صریحاً با نظام اسلامی، هویّت اسلامی و ایمان اسلامىِ مردم ما اعلام مخالفت کرده است.» (11)



رهبری در اول خرداد هم گفتند: «مسأله امریکا این است که هویّت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد و این را به زبان می‌آورد. چرا عدّه‌ای از مدّعیان سیاست و فهم، نمیفهمند؟! واقعاً جای تأسّف است...ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است! ...کسانی که دم از مذاکره با امریکا میزنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمیدانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛»(12)



پی نوشت:

1- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، 1379/03/29
2- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در دیدار با دیدار با مسئولین و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 1379/04/19
3- همان.
4- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در دیدار با استادان و دانشجویان قزوین، 1382/09/26
5- محمدیاسین دژاکام، بحران های دولت خاتمی، ص 298
6- همان.
7- همان، ص299
8-همان.
9- همان، ص 312
10- سایت بی بی سی فارسی، 1382/11/28
11- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در دیدار با دیدار با کارگران و معلمان به مناسبت روز کارگر و هفته ی معلم، 1381/02/11
12- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در دیدار با دیدار با مردم به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، 1381/03/01

روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله سید علی خامنه ای