گروه فرهنگی مشرق- چندوقت پیش خبر غریبی در کانال روزنامه سینما منتشر شد و حرفهایی از زبان بهروز افخمی درباره مجری طرح هفت آمده بود که عجیب بود. عجیب از اینجهت که هم افخمی را تاحدودی میشناختم و هم منصوری را. افخمی هر عیب و ایرادی هم که داشته باشد مطمئنم نه اهل تبختر و غرور است و نه اهل پا گذاشتن روی کسی برای رسیدن هدفش. دروغ نگفتنش هم بین اهالی سینما و رسانه مشهور است. راستش را میگوید. حتی اگر به ضررش باشد.
یوسف منصوری را هم توی چند جلسهای که در هفت و یکی دوجلسه دیگر دیدم بهعنوان یک مجری طرح و برنامهساز حرفهای شناختم که کارش را خیلی خوب بلد بود و سر صحنه ضبط برنامه هفت واقعا شش دانگ حواسش به همهجا بود و هر مشکل و گیر و گرفتی را به واسطه دانش و کاربلدی و هوشش حل میکرد. آنجا اصلا او نهتنهاشاگرد و جوانی که آموزش میبیند ندیدم که شخصیتی کلیدی بهنظر میآمد. از آنها که اگر نباشند واقعا برنامه جلو نمیرود یا با هزار سختی حرکت خواهد کرد. دلیلش هم واضح بود. هم افخمی، هم تصویربردار، هم منشی صحنه و همه و همه تمرکزشان بر کار خودشان بود و این مجموعه حرفهای اگر آدم کاربلد و باتجربهای مثل منصوری را نداشتند میشدند، مجموعهای حرفهای اما پراکنده که حرکتشان یا شکل نمیگرفت یا به کندی پیش میرفت. روی همین حساب حرفهای افخمی برایم خیلی عجیب بود. حدس میزدم یک جای کار میلنگد و امروز وقتی یادداشت افخمی را خواندم فهمیدم حدسم درست بوده.
یادداشتی که در آن بهروز افخمی، مجری و تهیه کننده برنامه سینمایی «هفت» در یادداشتی به اخبار منتشرشده از آموزش تهیه کنندگی وی به داماد، معاون سیمای رسانه ملی در برنامه «هفت» واکنش نشان دادهبود.
متن کامل این یادداشت را که در هفت صبح منتشر شد در ادامه بخوانید:
ظاهرا یک پاپاراتزی بقیه پاپاراتزی های سینمای ایران را راضی کرده که جمع شوند و تحت یک فرماندهی واحد هرکاری به عقل ناقص شان می رسد بکنند تا حال مرا از خودشان بهم بزنند و برنامه «هفت» را از این راه تعطیل کنند! کار برنامه «هفت» گرفته است و تماشاچی هایش زیاد شده و اگر همین طور پیش برود دیگر کسی به حرف های مفت پاپاراتزی ها گوش نمی کند و دیگر کسی پاپاراتزی ها را با منتقدین عوضی نمی گیرد و دیگر حتی فیلمسازان ناشی هم اهمیت به نظر کافه چی و رفقایش نمی دهند.
این طوری باشد کافهچی مجبور میشود همه کامنتها را خودش برای خودش بریزد و به سلامتی خودش بالا بیندازد. آن هم بدون هرگونه خوراک و مزه! معلوم است وقتی کافه مشتری نداشته باشد کسی هم برای کافهچی پاکت هدیه نمیفرستد که آن بندهخدا باهاش خوراک تهیه کند و کنار کامنت بگذارد. کامنت خالیخالی را هم تا کی میشود بالا بیندازی و بالا نیاوری؟! فقط نفهمیدم چطور شد که کافه پاپاراتزی این دفعه توانست برای خودش همدستانی توی روزنامه سینما پیدا کند و موش دوانی را از آنجا شروع کند.
فریدون جیرانی (سردبیر روزنامه سینما) البته بیگناه بود و روحش از موشدوانی پاپاراتزی یا پاپاراتزی های روزنامه اش خبر نداشت. او بلافاصله بعد از خرابکاری پاپاراتزی هایش به من تلفن کرد و توضیح مبهمی داد. گفت عکس و مطلبی که روزنامه سینما توی اینترنت منتشر کرده بدون اطلاع و اجازه او بوده و بلافاصله بعد از خبردارشدن از آن دستور داده حذفش کنند. من درست نفهمیدم فریدون چه می گوید و چرا عذرخواهی می کند تا روز بعد که شورش و آشوب پاپاراتزی ها گسترش پیدا کرد و تازه معلوم شد بندگان خدا به خیال خودشان چه جشنی به پا کرده اند.
قضیه چه بود؟ پاپاراتزی های روزنامه سینما با فتوشاپ یک عکس قلابی از من و یوسف منصوری (مشاور و طراح و جانشین تهیه کننده برنامه «هفت») مونتاژ می کنند که توش به نظر می رسد من دارم به او فیلمسازی یاد می دهم.
زیر این عکس قلابی هم حرف هایی جعلی به من نسبت داده شد که خودشان درست کرده اند و مضمونش این که من دارم به داماد آقای پورمحمدی (معاون سیمای جمهوری اسلامی) آموزش تهیه کنندگی میدهم! نه تنها عکس ساختگی است بلکه حرف هایی که به من بستهاند هم ساختگی است و تنها چیزی که حقیقت دارد این است که یوسف منصوری یکی دو سال پیش ازدواج کرده و داماد آقای پورمحمدی شده است! قضیه وقتی خنده دارتر می شود که بدانید یوسف منصوری از سال ها پیش از ازدواجش به عنوان یکی از بهترین برنامه سازان توی تلویزیون مشغول فعالیت بوده و در دوران مدیریت های پیشین از از آقای میرباقری تا دارابی هم در طرح و برنامه بوده و در شبکه های یک و دو و سه و چهار و شش برنامه ساخته و برای برنامه هایی که ساخته چندبار مورد تقدیر قرار گرفته است.
من البته از همان اولین هفته های تولید برنامه «هفت» یوسف منصوری را شناختم و فهمیدم با جوان باهوش و لایقی روبرو هستم که هم تحصیلات خوب دارد و هم تجربه و سابقه در برنامه سازی و هم خیلی علاقمند به کار و پیگیری و خستگی ناپذیر است. بعد از تولید چهار برنامه اول وقتی که تهیه کنندگی برنامه هم به دوش من گذاشته شد به یوسف پیشنهاد کردم که تهیه کنندگی را به عهده بگیرد که زیربار نرفت اما اصرار من البته تا امروز ادامه دارد. وقتی ایام جشنواره فجر رسید و پخش برنامه «هفت» زنده شد جنبه های تازه ای از توانایی یوسف منصوری برایم معلوم شد.
منصوری بود که محمدرضا شهیدی فرد را به برنامه آورد و ضمن مشورت با او ساختار و فرم جدید برنامه های زنده را طراحی و اجرا کرد. اصلا تهیه کننده و کارگردان دوره جدید و زنده برنامه «هفت» درواقع یوسف منصوری بود. او با تسلط و هوشیاری و احاطه ای که به حوادث جشنواره داشت و اطلاعاتی که لحظه به لحظه در اختیار من می گذاشت، باعث شد که ترس وسواسی من از اجرای برنامه زنده بریزد. اینها را که دیدم هفته گذشته در مصاحبه با روزنامه «هفت صبح» گفتم یوسف منصوری کسی است که دارم اصرار می کنم تا آماده اش کنم و رضایتش را جلب کنم که تهیه کنندگی «هفت» را رسما به عهده بگیرد.
از همین جا بود که پاپاراتزی های جهان متحد شدند و شورش کردند و عکس مونتاژ کردند و یک تظاهرات پرشور خیالی در محیط مجازی بر علیه اقتصاد نفتی و مدیریت رانتی و روابط فامیلی راه انداختند و همه به هم لینک دادند و چراغ زدند و سنگ پای گمشدگی را در تیراژ میلیونی بین خودشان کلیک کردند.
عیبی ندارد! پاپاراتزی های سراسر جهان متحد شوید! می دانم دلتان از چی می سوزد! واقعیت این است که حق دارید حرص بخورید و حسودی کنید. یوسف منصوری از همه شما روی هم رفته باهوش تر و باسوادتر است. او رتبه اول کنکور و کارشناس ارشد فلسفه از دانشگاه تهران و برنامه ساز موفق و باسابقه تلویزیون است و فقط با همین برنامه «هفت» دارد کلیک همه شما را آجر می کند. خطر جدی است! متحد شوید و آنقدر عکس فتوشاپ کنید و تیتر بسازید تا بترکید! به قول قدیمی ها: خلایق هرچه لایق!
کیوان امجدیان
یوسف منصوری را هم توی چند جلسهای که در هفت و یکی دوجلسه دیگر دیدم بهعنوان یک مجری طرح و برنامهساز حرفهای شناختم که کارش را خیلی خوب بلد بود و سر صحنه ضبط برنامه هفت واقعا شش دانگ حواسش به همهجا بود و هر مشکل و گیر و گرفتی را به واسطه دانش و کاربلدی و هوشش حل میکرد. آنجا اصلا او نهتنهاشاگرد و جوانی که آموزش میبیند ندیدم که شخصیتی کلیدی بهنظر میآمد. از آنها که اگر نباشند واقعا برنامه جلو نمیرود یا با هزار سختی حرکت خواهد کرد. دلیلش هم واضح بود. هم افخمی، هم تصویربردار، هم منشی صحنه و همه و همه تمرکزشان بر کار خودشان بود و این مجموعه حرفهای اگر آدم کاربلد و باتجربهای مثل منصوری را نداشتند میشدند، مجموعهای حرفهای اما پراکنده که حرکتشان یا شکل نمیگرفت یا به کندی پیش میرفت. روی همین حساب حرفهای افخمی برایم خیلی عجیب بود. حدس میزدم یک جای کار میلنگد و امروز وقتی یادداشت افخمی را خواندم فهمیدم حدسم درست بوده.
یادداشتی که در آن بهروز افخمی، مجری و تهیه کننده برنامه سینمایی «هفت» در یادداشتی به اخبار منتشرشده از آموزش تهیه کنندگی وی به داماد، معاون سیمای رسانه ملی در برنامه «هفت» واکنش نشان دادهبود.
متن کامل این یادداشت را که در هفت صبح منتشر شد در ادامه بخوانید:
ظاهرا یک پاپاراتزی بقیه پاپاراتزی های سینمای ایران را راضی کرده که جمع شوند و تحت یک فرماندهی واحد هرکاری به عقل ناقص شان می رسد بکنند تا حال مرا از خودشان بهم بزنند و برنامه «هفت» را از این راه تعطیل کنند! کار برنامه «هفت» گرفته است و تماشاچی هایش زیاد شده و اگر همین طور پیش برود دیگر کسی به حرف های مفت پاپاراتزی ها گوش نمی کند و دیگر کسی پاپاراتزی ها را با منتقدین عوضی نمی گیرد و دیگر حتی فیلمسازان ناشی هم اهمیت به نظر کافه چی و رفقایش نمی دهند.
این طوری باشد کافهچی مجبور میشود همه کامنتها را خودش برای خودش بریزد و به سلامتی خودش بالا بیندازد. آن هم بدون هرگونه خوراک و مزه! معلوم است وقتی کافه مشتری نداشته باشد کسی هم برای کافهچی پاکت هدیه نمیفرستد که آن بندهخدا باهاش خوراک تهیه کند و کنار کامنت بگذارد. کامنت خالیخالی را هم تا کی میشود بالا بیندازی و بالا نیاوری؟! فقط نفهمیدم چطور شد که کافه پاپاراتزی این دفعه توانست برای خودش همدستانی توی روزنامه سینما پیدا کند و موش دوانی را از آنجا شروع کند.
فریدون جیرانی (سردبیر روزنامه سینما) البته بیگناه بود و روحش از موشدوانی پاپاراتزی یا پاپاراتزی های روزنامه اش خبر نداشت. او بلافاصله بعد از خرابکاری پاپاراتزی هایش به من تلفن کرد و توضیح مبهمی داد. گفت عکس و مطلبی که روزنامه سینما توی اینترنت منتشر کرده بدون اطلاع و اجازه او بوده و بلافاصله بعد از خبردارشدن از آن دستور داده حذفش کنند. من درست نفهمیدم فریدون چه می گوید و چرا عذرخواهی می کند تا روز بعد که شورش و آشوب پاپاراتزی ها گسترش پیدا کرد و تازه معلوم شد بندگان خدا به خیال خودشان چه جشنی به پا کرده اند.
قضیه چه بود؟ پاپاراتزی های روزنامه سینما با فتوشاپ یک عکس قلابی از من و یوسف منصوری (مشاور و طراح و جانشین تهیه کننده برنامه «هفت») مونتاژ می کنند که توش به نظر می رسد من دارم به او فیلمسازی یاد می دهم.
زیر این عکس قلابی هم حرف هایی جعلی به من نسبت داده شد که خودشان درست کرده اند و مضمونش این که من دارم به داماد آقای پورمحمدی (معاون سیمای جمهوری اسلامی) آموزش تهیه کنندگی میدهم! نه تنها عکس ساختگی است بلکه حرف هایی که به من بستهاند هم ساختگی است و تنها چیزی که حقیقت دارد این است که یوسف منصوری یکی دو سال پیش ازدواج کرده و داماد آقای پورمحمدی شده است! قضیه وقتی خنده دارتر می شود که بدانید یوسف منصوری از سال ها پیش از ازدواجش به عنوان یکی از بهترین برنامه سازان توی تلویزیون مشغول فعالیت بوده و در دوران مدیریت های پیشین از از آقای میرباقری تا دارابی هم در طرح و برنامه بوده و در شبکه های یک و دو و سه و چهار و شش برنامه ساخته و برای برنامه هایی که ساخته چندبار مورد تقدیر قرار گرفته است.
من البته از همان اولین هفته های تولید برنامه «هفت» یوسف منصوری را شناختم و فهمیدم با جوان باهوش و لایقی روبرو هستم که هم تحصیلات خوب دارد و هم تجربه و سابقه در برنامه سازی و هم خیلی علاقمند به کار و پیگیری و خستگی ناپذیر است. بعد از تولید چهار برنامه اول وقتی که تهیه کنندگی برنامه هم به دوش من گذاشته شد به یوسف پیشنهاد کردم که تهیه کنندگی را به عهده بگیرد که زیربار نرفت اما اصرار من البته تا امروز ادامه دارد. وقتی ایام جشنواره فجر رسید و پخش برنامه «هفت» زنده شد جنبه های تازه ای از توانایی یوسف منصوری برایم معلوم شد.
منصوری بود که محمدرضا شهیدی فرد را به برنامه آورد و ضمن مشورت با او ساختار و فرم جدید برنامه های زنده را طراحی و اجرا کرد. اصلا تهیه کننده و کارگردان دوره جدید و زنده برنامه «هفت» درواقع یوسف منصوری بود. او با تسلط و هوشیاری و احاطه ای که به حوادث جشنواره داشت و اطلاعاتی که لحظه به لحظه در اختیار من می گذاشت، باعث شد که ترس وسواسی من از اجرای برنامه زنده بریزد. اینها را که دیدم هفته گذشته در مصاحبه با روزنامه «هفت صبح» گفتم یوسف منصوری کسی است که دارم اصرار می کنم تا آماده اش کنم و رضایتش را جلب کنم که تهیه کنندگی «هفت» را رسما به عهده بگیرد.
از همین جا بود که پاپاراتزی های جهان متحد شدند و شورش کردند و عکس مونتاژ کردند و یک تظاهرات پرشور خیالی در محیط مجازی بر علیه اقتصاد نفتی و مدیریت رانتی و روابط فامیلی راه انداختند و همه به هم لینک دادند و چراغ زدند و سنگ پای گمشدگی را در تیراژ میلیونی بین خودشان کلیک کردند.
عیبی ندارد! پاپاراتزی های سراسر جهان متحد شوید! می دانم دلتان از چی می سوزد! واقعیت این است که حق دارید حرص بخورید و حسودی کنید. یوسف منصوری از همه شما روی هم رفته باهوش تر و باسوادتر است. او رتبه اول کنکور و کارشناس ارشد فلسفه از دانشگاه تهران و برنامه ساز موفق و باسابقه تلویزیون است و فقط با همین برنامه «هفت» دارد کلیک همه شما را آجر می کند. خطر جدی است! متحد شوید و آنقدر عکس فتوشاپ کنید و تیتر بسازید تا بترکید! به قول قدیمی ها: خلایق هرچه لایق!
کیوان امجدیان