در کل هر چیزی که خوب باشد را آدم عاقل به دنبال از دست دادنش نیست. حال چه ترکیب خوبِ بازیکنان در یک دیدار مهم باشد، چه مربیِ باشگاهی بزرگ در عرصه فوتبال باشد که نتیجههای خوبی میگیرد و چه ارکستری که هم مدیر هنری و هم نوازندگان خوبی دارد. هیچ مدیر عاقلی دست به مهرههای خوبش نمیزند که بعدها بگویند «دست به مهره حرکت است».
اما این روزها خلافِ این اصل در ارکستر سمفونیک تهران در حال رخ دادن است. ارکستری که طی سال گذشته درخشانترین روزهایش را گذراند، امروز به حالی در افتاده که رهبرش استعفا داده و نوازندگانش نگرانِ ارکسترند. مسئولان ادارهی ارکستر هم به استقبالِ استعفای علی رهبری مدیر هنری و رهبر ارکستر سمفونیک تهران رفتهاند.
آنان که موسیقی کلاسیک را دنبال میکنند به خوبی میدانند که ارکستر سمفونیک تهران در سال گذشته اجراهای بسیاری براساس برنامهریزیهای 6 ماهه و یکسالهی علی رهبری به روی صحنه برده است. بیشک این ارکستر در تمام تاریخِ 82 سالهاش از نظر کمی، نتوانسته چنین تعداد اجراهایی را در طول یک سال به روی صحنه ببرد.
از نظر کیفی هم بسیاری از اهل فن که به دور از غرضورزی به ارکستر نگاه میکنند، صدادهی ارکستر را تایید میکنند و معتقدند که کیفیت اجراهای ارکستر در سطحی بالاست.
البته در طول سالگذشته برخی از اجراهای ارکستر لغو شد که مهمترین دلیل این لغوها هم ناشیگریِ مسئولان بنیاد رودکی بود. بنیادی که از آغازِ مجددِ فعالیتهای ارکستر سمفونیک تهران، ادارهی ارکسترها را در اختیار گرفت و همین مسئله امروز به معضل اصلیِ ارکسترها تبدیل شده است. شاید همین ادارهی ارکسترها توسط بنیاد رودکی به تعطیلیِ دوبارهی ارکسترها بیانجامد.
شاید مسئولان بنیاد رودکی به نوعی میخواهند از شرِ علی رهبری و برنامهریزیهای دقیقش و البته تعداد زیادِ اجراهایی که برای ارکستر در طول سال در نظر میگیرد، خلاص شوند تا با فراغت بال و با چند اجرای مختصر در طول سال سروتهماجرا را هم آورند. همان سیاستی که درباره ارکستر ملی موفق به انجامش شدند و ارکستر ملی در سال 94 اجراهایش به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید.
در فوتبال ما هم چنین مسائلی کم نبوده است. همین کارلوس کیروش که به ایران آمد، وقتی تیمش خوب بازی میکرد و مردم هم راضی بودند، خیلیها سعی در تضعیف جایگاه کیروش داشتند و البته دارند. کسانی که خواهان رفتنِ کیروش از ایران هستند، در صدر همه امور، منافع خود را پیمیگیرند نه موفقیت تیم ملی را، وگرنه تیمی که خوب بازی میکند، مربیاش را نباید تغییر داد.
وقتی برخیها میخواهند مربی بزرگی مانند کیروش و هنرمندی مانند علی رهبری از ایران بروند، دلیلش بهتر کردن اوضاعِ تیم ملی و یا ارکستر سمفونیک نیست؛ آنان به دنبال برگشتنِ اوضاع به روال گذشته هستند تا کسی ضعفهای آنان را نبیند. برخی مربیان ایرانی میخواهند که کیروش دیگر سرمربی تیم ملی نباشد تا کمسوادی و کمتوانی آنان با کارهای درستِ کیروش نمایان نشود. برخی هم میخواهند علی رهبری از ایران برود تا ناتوانی آنان در برنامهریزیهای دقیق و البته ناتوانیشان در به سرانجام رساندنِ برنامهها و بالا بردن کیفیتِ ارکستر، بیش از این هویدا نشود.
وقتی علی رهبری طیِ نامهای و خطاب به وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی استعفایش را از سِمتِ مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران اعلام کرد، نخستین کسی که به استقبال این استعفا رفت، بهرام جمالی مدیر عامل بنیاد رودکی بود.
براساس همان اصلی که جیوانی تراپاتونی بر آن تاکید دارد(به ترکیب تیمی که خوب بازی میکند، نباید دست زد)، وقتی مدیرعامل بنیاد رودکی از استعفای علی رهبری با کارنامهی درخشانش در سال 94 استقبال میکند؛ باید به خیلی چیزها شک کرد.
این یعنی مدیر عامل بنیاد رودکی میخواهد ترکیبِ خوبِ ارکستر را به هم بریزد و اصلِ تراپاتونی را زیرپا بگذارد. به راستی باید از آقای جمالی پرسید که در غیاب علی رهبری چه کسی میخواهد برنامهریزی اجراهای ارکستر را انجام دهد؟ چه کسی میخواهد برنامهای مانند «مهرتامهر» برای ارکستر ارائه کند؟ اصلا شما به دنبال برنامههایی مانند «مهر تا مهر» هستید و یا میخواهید باری به هر جهت پیش بروید؟
شاید لازم باشد برای یادآوری به مسئولان بنیاد رودکی نگاهی گذرا داشته باشیم به کارنامه علی رهبری در سال 1394 و برنامههایی که برای ارکستر سمفونیک تهران طراحی کرده بود. مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران در همان ابتدای ورودش به ایران از برنامه ریزی دم زد و خیلی زود برنامههای 6 ماه نخست سال 1394 را اعلام کرد که در این برنامه حدود 19 اجرا برای ارکستر و 10 رسیتال و چندین مسترکلاس دیده میشد.
همزمان با نزدیک شدن به نیمههای سال 1394 علی رهبری این بار از برنامهای یک سالهدم زد و برنامه «مهر تا مهر» را ارائه داد. این برنامه اجراهای بسیاری برای ارکستر سمفونیک تهران با حضور رهبرانِ شناخته شده و نوازندگانی میهمان از کشورهای مختلف را شامل میشد. حدود 46 اجرا در کنار رسیتالها، مسترکلاسها و البته اپراهای موزیکال برای خانوادهها در برنامه «مهر تا مهر» به چشم میخورد.
حال با این برنامه ریزیها و کیفیتِ مناسبِ اجراها، باید به مسئولان بنیاد رودکی گفت که شما میخواهید ترکیبِ درستِ ارکستر را بر هم بزنید و اصلِ تراپاتونی را زیر پا بگذارید و این درست همان کاری است که هیچ توجیحی برایش وجود ندارد، مگر این که شما برنامهای دقیقتر و کیفیتی بالاتر از سال 94 را برای ارکستر برنامهریزی کرده باشید که البته چندان محتمل به نظر نمیرسد.
البته علی رهبری در مصاحبههای چند روز اخیرش به اختلافاتش با مدیر جشنواره موسیقی فجر و یکی از مشاوران علی مرادخانی اشاره کرده و آنان را به سنگاندازی در کارِ ارکستر متهم کرده است.
خوشبختانه روز گذشته خبر آمد که علی مرادخانی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی استعفای علی رهبری را نپذیرفته و قرار است طی هفته جاری مشکلات پیش روی فعالیت ارکستر را بررسی کند. علی رهبری هم اعلام کرده که به گفتهی علی مرادخانی احترام میگذارد و یک هفته دیگر هم صبر میکند.
به هر روی باید منتظر ماند و دید که مجموعه معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و البته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نهایت چه تصمیمی برای ارکستر میگیرند و آیا آنان هم اصلِ «تراپاتونی» را زیر پا میگذارند و یا براین اصل استوار میمانند. شاید فاصلهی چندانی تا حسرت خوردن برای روزهای روشنِ ارکستر در سال 94 فاصله نداریم؛ شاید هم باید خود را برای سلام به روزهای روشنتری برای ارکستر آماده کنیم.