کد خبر 545609
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۴

سرمایه اجتماعی اصولگرایان در این انتخابات با راهبرد یک صدا، یک فهرست احیاء شد. دلیل این احیاء این بود که حداقل در تهران فهرست ائتلاف پس از فهرست جناح دولتی بود و نفر آخر به بعد از ۶۰۰ هزار رای به ۷۰ هزار رای سقوط کرد.

به گزارش مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی با عنوان «چیستی و چرایی رای هفتم اسفند؛ چه باید کرد؟» نوشت:

چیستی و چرایی رای هفتم اسفند

1- امسال سال همدلی و همزبانی دولت و ملت است. معدل رای ملت در تهران و اغلب شهرستانها حکایت از حال و هوای همدلی و همزبانی دولت و ملت بود.

2- سه دوره مجلس، در چهار دولت هشتم، نهم، دهم و یازدهم در دست اصولگرایان بود. طبیعی است که از باب گردش قدرت، دوره چهارم این گونه نباشد و مردم نمایندگان جدیدی را از جناح مقابل برگزینند. لذا به طور طبیعی دو سوم نمایندگان مجلس نهم تغییر کرد. مردم می‌خواستند حضور چهرههای جدیدی را تجربه کنند. آقای محمدرضا باهنر که بیشترین حضور را در مجالس پس از انقلاب داشت چنین رویکردی را درک کرده بود، لذا اصلاً خود را در معرض رای مردم نگذاشت.

3- مجلس اول همه دولتهای پس از انقلاب، متناسب با گرایش همان دولت شکل میگرفت. دولت یازدهم از این قاعده مستثنا نبود.

4- علمای علم اقتصاد میگویند توفیق در جلب آراء، محصول دو رویکرد و دو شناخت مردم از انتخاب شوندگان است؛ 1- جامعهپذیری 2- کارآمدی. جناح متمایل به دولت همانطور که در انتخابات سال 92 نشان داده بود در جامعه پذیری دست برتر را دارد. در این انتخابات هم با همین مزیت توفیق یافت. در برخی از استانها که اصولگرایان توفیق نسبی و یا مطلق داشتند نان کارآمدی را خوردند.
5- شعار اصولگرایان در این دوره "معیشت، امنیت و پیشرفت" بود. البته این شعار، شعار درست و جالبی بود. اما به هر حال این تصور در مردم هم وجود داشت طی این سه دوره اصولگرایان در این باره هر چه حرف و عمل داشتند عرضه کردند، لذا لازم بود در همین عرصه، رقبایشان را هم تجربه کنند.

6- موج مثبت برخاسته از برجام، توفیق در مهار نسبی تورم، پرهیز از تندروی، رویکرد مثبت به اعتدال در تهران و اغلب شهرها یک واقعیت بود. مردم احساس میکردند قرار است یک گشایشی در کارها صورت گیرد. این گشایش با رای به جناح دولتی امکانپذیر است.

7- ضعیف پنداشتن رقیب، فقدان گفتمان جدید، عدم نوسازی سازمان رای، ادامه بازی با ژنرالهای قدیم، فقدان ارائه یک تصویر خوب از کارآمدی، عدم تنظیم دُز نقد حریف و گاهی مظلوم کردن آنها و ... از دلایل عدم توفیق اصولگرایان و توفیق جناح متمایل به دولت بود.

8- عدم حضور موثر شیوخ اصولگرا در تبلیغ و ترویج فهرستهای ائتلاف و به کار نبردن همه ظرفیت و استعداد رای جناح، از دیگر دلایل این عدم توفیق بود. گفتگوهای همگرایی و رسیدن به یک فهرست، خوب پیش رفت اما در تبلیغ و ترویج فهرست و عمق بخشیدن آن در سازمان رای، فرایند بسط گفتمانی و آرمانی، کوتاهی صورت گرفت و سونامی به وجود نیاورد.

9- "نه به حریف" از سوی رسانههای طرفدار دولت خیلی پررنگ مدیریت شد به گونهای که اصلا مجالی پدید نیاورد که آنها به صورت ایجابی فکر کنند به چه کسانی میخواهند رای دهند. بهرهگیری از فضای مجازی و مدیریت بهینه "نه به حریف" در این فضا با بهرهگیری از متدهای جنگ روانی هوشمندانه انجام شد.

10- سرمایه اجتماعی اصولگرایان در این انتخابات با راهبرد یک صدا، یک فهرست احیاء شد. دلیل این احیاء این بود که حداقل در تهران فهرست ائتلاف پس از فهرست جناح دولتی بود و نفر آخر به بعد از 600 هزار رای به 70 هزار رای سقوط کرد. این نشان میدهد اصولگرایان در تجمیع اولیه رای موفق بودند اما مدیران ائتلاف همه سرمایه اجتماعی اصولگرایان را نتوانستند به کار گیرند و بخشی از آن بلااستفاده ماند.
عدد این سرمایه در انتخابات سال 88 در تهران نزدیک به دو میلیون رای بود که در این دوره به بالای یک میلیون فرو کاسته شد. این سرمایه در جیب برخی احزاب و گروهها و افراد اصولگرا بلوکه شده است. باید برای رها کردن آن در انتخاب آینده فکری کرد.

چه باید کرد؟

1- اولین گام، احترام به فهم و رای مردم و پذیرش این مهم است که اصولگرایان در کلان شهر تهران و برخی کلان شهرها با توفیق روبرو نبودند. علامت این احترام، کمک به دولت و مجلس آینده برای ثبت یک درجهای از کارآمدی نظام در حل مشکلات مردم است.
2- اصولگرایان باید دولت و مجلس آینده را در ارائه یک تصویر مثبت از اقتدار و امنیت ملی یاری کنند. ثبات سیاسی در منطقه و جهان، حرف اول را در عبور از مشکلات اقتصادی و تضمین پیشرفت کشور میزند. ما باید سهم خود را در این باره ادا کنیم.
3- اصولگرایان باید به دولت و مجلس آینده فرصت دهند خود را در آیینه حرکتهای ایجابی ببینند و اثبات خود را در نفی رقیب جستجو نکنند. دهها مسئله کلیدی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که آنها باید به آن پاسخ دهند. شرط درست این پاسخگویی پایبندی رئیس جمهور و نمایندگان پیروز جناح طرفدار دولت به سوگندی است که برای پاسداری از دستاوردهای انقلاب و دفاع از آزادی، استقلال ملی و قانون اساسی یاد کرده و میکنند. لذا فصل رقابت را پایان یافته تلقی نموده و فصل برادری و همکاری را آغاز کنند.
4- اجرای برجام و نیز وعدههای رئیس جمهور در گشایش مسائل سیاسی در داخل و خارج و نیز وعدههای اقتصادی دولت با چالشهای جدی روبروست. اولاً باید دولت را در مواجهه با قدرتهای جهانی بویژه آمریکا کمک کرد و اگر بدعهدی دشمنان در پایبندی به تعهداتشان جدی شد، اوضاع را برای بازگشت به نقطه صفر و تقابل جدی با آمریکا مدیریت کرد.
5- کمتر از دو سال به انتخابات شوراها و ریاست جمهوری مانده است. اصولگرایان باید در تعامل با هم و توانایی در تولید گفتمان و نفوذ در افکار عمومی و تجمیع سرمایه اجتماعی خود، رکورد تازهای به جای بگذارند.
6- اصولگرایان با چهره های جدید و برنامه های نو در سپهر سیاست ایران باید ظاهر شوند. این ظهور باید استعداد  و ظرفیت نسل سوم را در تحویل گرفتن انقلاب از نسل اول و دوم نشان دهد.
سازمانها و احزاب سیاسی اصولگرا از پیری و کهولت رنج میبرند و نیاز به نوسازی دارند تا بتوانند سازمان رای را احیا کرده و در اقناع افکار عمومی توفیق یابند.
برگزیدگان اصولگرایان برای انتخابات آینده باید از دل فهم راس و بدنه اصولگرایی بجوشد و در یک نقطه به هم برسد تا شکاف در تصمیمگیری و تصمیمسازی پدید نیاید.
7- خودشیفتگی را باید کنار گذاشت. خودشیفتگی، خودپسندی و خودرایی میآورد. رای اصولگرایی نباید به عدد سلایق موجود در خیمه اصولگرایان تقسیم شود. کسانی که چنین خصلتهایی دارند نباید جایی در وادی اصولگرایان داشته باشند.
8- تمرین همگرایی در ائتلاف بزرگ اصولگرایان باید استمرار پیدا کند و بستر خود را در ظرفیتهای اصولگرایی مهیا نماید. کسانی را که جلوتر از همه حرکت میکنند، باید متقاعد کرد با جمع حرکت کنند و کسانی را که عقب ماندهاند باید به جمع رساند و راهبرد "یک صدا، یک فهرست" را تداوم بخشید.
9- نقد مشفقانه، رصد هوشمندانه، همکاری صمیمانه با جناح دولتی باید تداوم یابد. این نقد باید همراه با ارائه طریق حکیمانه باشد. نباید فراموش کنیم همه ما سوار یک کشتی هستیم و در توفانهای منطقهای و جهانی هدف دزدان دریایی قرار داریم. همه ما و همه ملت باید یک صدا علیه دشمنان اسلام، نظام، امام و رهبری باشیم.