کد خبر 54646
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۴

بى شك پيغمبر گرامى اسلام (ص) قبل از بعثت، از يكتاپرستى دور نشد، از هر نوع شرك پاك بود و هرگز بر بت سجده نكرد. تاريخ‏زندگى او نيز به خوبى اين معنى را منعكس مى‏كند، بدان گونه كه در نوجوانى وقتى بحيرا او را به لات و عزّى قسم داد، محمد(ص) آن دو را مبغوض‏ترين چيز براى خود برشمرد.

گروه فرهنگی مشرق- بى شك پيغمبر گرامى اسلام (ص) قبل از بعثت، از يكتاپرستى دور نشد، از هر نوع شرك پاك بود و هرگز بر بت سجده نكرد. تاريخ‏زندگى او نيز به خوبى اين معنى را منعكس مى‏كند، بدان گونه كه در نوجوانى وقتى بحيرا او را به لات و عزّى قسم داد، محمد(ص) آن دو را مبغوض‏ترين چيز براى خود برشمرد ( دلائل النبوه، بيهقى، ج2، ص35).
 از اميرمؤمنان (ع) درباره رسول خدا (ص) سوال شد كه :
آيا بتى را - حتى براى يك بار - عبادت كرده است؟ حضرت فرمود: نه . سوال شد: آيا خمر نوشيده است؟ فرمود: نه (سبل الهدى و الرشاد، ج2، ص 200).
ابن اسحاق مى‏گويد:
«رسول خدا)ص( در حالى به جوانى رسيد كه خداوند او را مراقبت كرده و از پليدهاى جاهلى حفاظت مى‏كرد زيرا اراده آن داشت تاكرامت رسالت به او دهد».( سيره ابن اسحاق، ص 78 و ر.ك: السيره النبويه، ابن هشام، ج 1، ص 183)
اما درباره آيين او پيش از نبوت چند نظر وجود دارد :
1. برخي او را پيرو آئين مسيح(ع) مى‏دانند، چرا كه قبل از بعثت پيامبر(ص) آئين رسمى و غير منسوخ آئين او بوده است.
2. برخي او را پيرو آئين ابراهيم(ع) مى‏دانند، چرا كه او «شيخ الانبياء» و پدر پيامبران است و در بعضى از آيات قرآن، آئين اسلام به عنوان‏آئين ابراهيم معرفى شده است(حج، آيه 78). گرايش حنيفى از گرايش‏هاى شناخته شده در مكه بود و به ويژه در ميان بنى هاشم و ديگر تيره‏هاى‏قريش افرادى خود را ابراهيمى مذهب مى‏دانسته‏اند و گفته ابن اسحاق كه پيامبر پيش از بعثت بر دين قومش بود را مى‏توان در اين‏راستا تفسير كرد.( سيره رسول خدا، رسول جعفريان، ص 253(
3. بعضى نيز گفته اند مى‏دانيم آئينى داشته است اما آيين او بر ما روشن نيست!
4. اينكه پيامبر(ص) شخصاً برنامه خاصى از سوى خداوند داشته كه بر طبق آن عمل مى‏كرده‏است و در حقيقت این آئين مخصوص‏خودش بوده است، و اين آيين تا زمانى كه اسلام بر او نازل گشت، ادامه داشت. شاهد اين سخن حديثى است كه در نهج البلاغه‏آمده‏است كه مي گويد: «H}و لقد قرن الله به صلى الله عليه و آله من لدن ان كان فطيما اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم ومحاسن اخلاق العالم ليله و نهاره...{H؛( نهج البلاغه فيض الاسلام، جز 4، خطبه 234، بند 61 ص 811 چاپ وزيرى ؛ نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 192 ص 300 ) خداوند از آن زمان كه رسول خدا از شير بازگرفته شد بزرگترين فرشته اش را قرين وى‏ساخت، تا شب و روز او را به راههاى مكارم، و طرق اخلاق نيك سوق دهد».
مأموريت چنين فرشته اى دليل بر وجود يك برنامه اختصاصى است. شاهد ديگر اينكه در هيچ تاريخى نقل نشده است كه پيغمبر اسلام(ص) در معابد يهود و يا نصارى يا مذهب ديگر مشغول عبادت شده باشد، نه در كنار كفار در بتخانه بود، و نه در كنار اهل‏كتاب در معابد آنان، در عين حال پيوسته خط و طريق توحيد را ادامه مى‏داد، و به اصول اخلاق و عبادت الهى سخت پاى بند بود.روايات متعددى نيز در منابع اسلامى آمده است كه پيامبر(ص) از آغاز عمرش مؤيد به روح القدس بود و با چنين تأييد مسلماً براساس الهام روح القدس عمل مى‏كرد. علامه مجلسى معتقد است از آن زمانى كه حضرت محمد به رشد عقلى رسيد پيامبر بود. به‏اعتقاد او، پيامبر اسلام قبل از مقام رسالت داراى مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن مي گفتند، و صداى آنها را مى‏شنيد، و گاه دررؤياى صادقه به او الهام الهى مى‏شد، و بعد از چهل سال به مقام رسالت رسيد و قرآن و اسلام رسماً بر او نازل شد.( بحارالانوار، ج 18، ص 271)
ميرزاى قمى مى گويد: حق اين است كه پيامبر اسلام پيش از بعثت بر اساس دين خودش عبادت مى كرد چون آن حضرت از همه‏پيامبران برتر است و اگر پيامبراسلام تا چهل سالگى پيامبر نباشد در اين صورت حضرت عيسى، و حضرت يحيى از آن حضرت‏برتر خواهند بود. چون حضرت عيسى و حضرت يحيى در بچگى پيامبر بودند.( قوانين الاصول، ج1، ص 255 ،چاپ رحلى سنگى قديمى)
ابن ابى الحديد روايتى را از حضرت امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود:
خداوند بر همه پيامبران خود فرشتگان را گماشته است. مأموريت اين فرشته ها محافظت از اعمال آنها و تبليغ رسالت مى باشد. خداوند از آن زمان كه حضرت محمد(ص) از شير گرفته شد، فرشته بزرگى را بر آن حضرت گماشت. اين فرشته آن جناب را به‏سوى خيرات و اخلاق خوب هدايت مى كرد و از بديها و اخلاق بد باز مى داشت و همين فرشته بود كه پيش از آنكه آن حضرت به‏درجه رسالت برسد او را با «السلام عليك يا رسول الله» صدا مى كرد و پيامبر هنوز جوان بود كه با اين جمله صدا زده مى شد.( شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 207 .)

همچنین همه شرايع آسمانى بعد از حضرت ابراهيم(ع) را به يك معنا آيين ابراهيمى مى‏خوانند الان مسلمانان، مسيحيان و يهوديان ، پيرو دين حنيف ابراهيمى نيز شمرده مى‏شوند. اين مسأله نافى پيروى از پيامبران بعد از حضرت ابراهيم(ع)نيست؛ بلكه مقصود از «آيين ابراهيم» همان آيين توحيد و يكتاپرستى است و شايد اشتهار آن به جهت بروز و جلوه بسيار نيرومند توحيدى آيين حضرت ابراهيم(ع) و نقش برجسته آن در مبارزه با مظاهر شرك ‏باشد؛ هرچند انبياى پيشين و پسين نيز موحد بوده‏اند. در عين حال گاه شرايط اجتماعى، يكى از جلوه‏هاى اولياى دين و يا تعاليم آن رابارزتر و آشكارتر مى‏كند. همين مسأله در مورد يكتاپرستى صادق است ؛ يعنى ، تأثير تاريخى حضرت ابراهيم(ع) دراين مسأله ، بسيار گسترده و شفاف است و همين باعث شده كه همه يكتاپرستان پس از آن حضرت را ، ابراهيمى مى‏خوانند.
لازم به ذكر است اگر پيروى پيامبر از حضرت ابراهيم را بپذيريم، اين پيروى به معناى التزام پيامبر به شريعت ابراهيم نيست بلكه به‏معناى هم سويى در عقايد يعنى توحيدى بودن است و اين مساله وصف دين حضرت موسى(ع) و حضرت عيسى(ع) نيز بوده است‏كه همه به اديان ابراهيمى اشتهار داشته‏اند.
با توجه به برگزيدگى پاسخ چهارم، اين نكته را مى‏توان يادآور شد كه با جزم نمى‏توان آيينى را براى پيش از دوران بعثت پيامبر برشمرد و ليكن محمد(ص) مومن موحدى بود كه خدا را مى‏پرستيد و نسبت به آنچه كه برايش شريعت الهى و دين حنيف‏ابراهيمى بود رهنمون مى‏ساخت، پايبند بود. همانا كه او برترين و كاملترين خلق در خلقت، رفتار وخرد بود و برترين فرشته نيز او را تعليم مى‏داد و به محاسن اخلاق راهنمايش مى‏كرد.( الصحيح، ج2، ص 197)،

 نكته ديگر اين كه اگر پيامبراكرم(ص) به عنوان عيسوى مشهور مى‏شدند ، چه بسا اين مسأله باعث مى‏شد كه انحرافات پديد آمده و مسیحیان دين مسيح(ع) را به ايشان چسبانده و يا چنان تبليغ مى‏گردند كه پيامبر اسلام(ص) شريعت خود را از متون مسيحى دريافت كرده و با دستكارى‏هايى ادعاى نبوت نموده است.
نكته دیگر اینکه دليلى وجود ندارد كه پيامبراكرم(ص) لزوماً مى‏بايست مانند ديگران پيش از بعثت از آيين مسيح پيروى كند ؛ زيرا برحسب برخى از شواهد آن حضرت پيش از رسالت نيز تأييد شده از سوي خدا بوده‏اند ؛ يعنى به ايشان به گونه‏اى هرچند به صورت الهام و يا در خواب حقايق غيبى وحى مى‏شده و روح‏القدس همراه ايشان بوده است و براساس وظايف خاصى كه خداوند از ايشان مى‏خواسته ، عمل مى‏كرده‏اند ، ليكن در چهل سالگى به «رسالت» مبعوث گرديدند ؛ يعنى فرشته وحى و پيك الهى برايشان فرود آمد و تبليغ و دعوت اجتماعى به سوى آيين جديد الهى را بر دوش او نهاد.
براي اطلاعات بيشتر به اين مآخذ مي توان مراجعه كرد:،
1. بحار الانوار ، ج 18، ص 271 تا 281 به طور گسترده
2. قوانين الاصول ، ميرزاي قمي، جلداول ص 255.
3. الصحيح من سيره النبي، ج 1، ص 156 چاپ جامعه مدرسين ،سه مجلدي
4. سيره رسول خدا، جعفريان، ص 182.