کد خبر 546549
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۱:۱۴

اندیشه و سیره امام مضبوط و مکتوب است. بنابراین چون کلام و سخن امام مستند است امکان انحراف آن وجود ندارد و هرگونه انحراف از آن قابل نورتابانی و ملامت شدن است.

به گزارش مشرق، روزنامه جوان در سرمقاله امروز خود به قلم دکتر عبدالله گنجی نوشت:

اخیراً حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی هدف از ورود خود به انتخابات خبرگان رهبری را جلوگیری از مصادره امام عنوان کرد. این مدعا از جهات مختلف قابل بررسی و نقد است. اول اینکه مدعای ایشان از موضع بسیار بالاست و نوعی اعتراض به فهم دیگران از امام است. دوم اینکه عضویت در مجلس خبرگان چگونه این مهم را محقق می‌‌سازد که امروز امکان آن برای سیدحسن نیست؟ سوم اینکه آیا مصادره امام امکان‌پذیر است؟ و افراد یا جریانات مدنظر سید حسن خمینی چه کسانی هستند؟ امام به سان یک رودخانه است که هر کس به اندازه فهم و وسع خود جویی از آن می‌کشد و سرزمین اندیشه و سیاست خود و جامعه پیرامون خود را آبیاری می‌کند.

اندیشه و سیره امام مضبوط و مکتوب است. بنابراین چون کلام و سخن امام مستند است امکان انحراف آن وجود ندارد و هرگونه انحراف از آن قابل نورتابانی و ملامت شدن است.

بنابراین امکان مصادره امام توسط افراد و جریانات سیاسی و فکری وجود ندارد. لذا باید نقطه هدف سید حسن را حاکمیت دانست. در این صورت باید گفت گردانندگان اصلی نظام هنوز همراهان امام‌اند. هنوز همراهان قبل و صدر انقلاب که امام را با همه وجود درک کرده‌‌اند در مصادر امورند. از فقهای فعلی شورای نگهبان سه نفر منصوب امامند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت مدعی انحصاری چفت و بست با امام است. رهبری حی و حاضر توصیه شده صریح امام است.

رئیس‌جمهور مستقر از قبل از انقلاب تاکنون خود را شاگرد امام می‌داند و ... بنابراین سیدحسن به جهت سن و سال در درک امام از افراد ذکر شده عقب‌تر است و اگر ایشان امام را از متن و مکتوب می‌شناسد، این فرصت در اختیار دیگران هم هست، اما اگر براساس ژنتیک این حق را برای خود قائل است، این قاعده منسوخ شده است. نه دموکراسی، نه اسلام و نه امام چنین حق و امتیازی را به کسی نداده‌‌اند. اگر به صحنه سیاسی کشور بنگریم و بخواهیم مصادیق انسانی سخن سیدحسن را پیدا کنیم، چه کسانی خواهند بود؟  با توجه به کانتکس سیاسی که سیدحسن خود را در آن تعریف کرده و شناخته می‌شود، یا منظور او مصادره امام توسط اصل نظام است یا بزرگان جریان اصولگرا. اگر اصل نظام را اینگونه می‌بیند که قاعدتاً باید همینطور باشد و سیدحسن نیز باید اصرار نظام بر امام را قدر بداند و بدان ببالد اما اگر شخصیت‌های جناح مقابل خود را مدنظر دارد، با مرور مصادیق انسانی موجود چنین فهمی دور از ذهن خواهد بود. آیا زاکانی، توکلی، باهنر، لاریجانی، مصباح، فدایی، ولایتی و... چنین قصدی را کرده‌اند؟ قطعاً هیچ‌کس پاسخ مثبتی به این سؤال نخواهد داد. الا اینکه بگوییم ناراحتی سیدحسن این است که چرا تفسیر سکولارها از امام، مبنای حرکت نظام جمهوری اسلامی نیست؟

مواضع پایگاه اطلاع‌رسانی جماران، ملاقات مکرر سیدحسن با سران فتنه و زندانیان آنان و عکس‌های یادگاری، ناراحتی چندباره وی از پخش سخنان امام از سیما (در فتنه 1388)، حمایت رسانه‌های خاص از وی و... نشان می‌دهد که سیدحسن دقیقاً خود را در کانتکسی تعریف کرده است که نه با اعتقاد که با نفاق به دنبال مصادره امام بوده‌اند.

از سیدحسن باید پرسید پرنواخت‌ترین و پرتکرارترین مفاهیم توسط امام چیست و نسبت شما با آنها چگونه است؟ دقت در صحیفه امام نشان می‌دهد که «جهانخواران»، «اسلام ناب محمدی»، «استکبار»، «محرومین و مستضعفین»، «دعوت و صدور انقلاب»، «دائمی بودن مبارزه»، «عدم جدایی دین از سیاست»، «نه شرقی و نه غربی»، «نفی اشرافی‌گری»، «حقوق مردم»، «جامعیت اسلام در پاسخگویی به نیازهای بشر امروز»، «دفاع از مردم مظلوم فلسطین»، «جهانی بودن نهضت»، « نفی صهیونیزم» و... گفتمان اصلی امام را تشکیل می‌دهند. بدون حب و بغض از سیدحسن سؤال می‌کنیم در گفتمان، سیره، مکتوبات و مواضع جنابعالی این مفاهیم کجا قرار می‌گیرد؟ شما کمتر هفته‌ای است که مدعیان «گریزی از سکولاریسم نیست» را زیارت نکنید در عین حال همه عمر امام صرف این جمله شده که «اسلام همه چیزش سیاست است».

اکبر گنجی به عنوان یکی از دشمنان صادق نظام جمهوری اسلامی که دشمنی‌اش را پشت امام و توأم با نفاق نمی‌کند، اینگونه از مصادره‌کنندگان امام پرده‌برداری می‌کند: «برخی از اصلاح‌طلبان مدعی قرائتی جمهوریخواهانه از آرای آیت‌الله خمینی‌اند، گویی در هرمنوتیک هرج و مرج مطلق حاکم است و از هر کس به هر قرائتی [که] حتی کاملاً‌ معارض با متن است و گمان می‌کنند هرمنوتیک معجزه‌گر است و می‌تواند از چاه اقتدارگرایی، دموکراسی و آزادی بیرون کشد. از آن جالب‌تر به صراحت می‌گویند که ما نباید بگذاریم آیت‌الله خمینی در جبهه مقابل – یعنی در جبهه محافظه‌کاران- قرار گیرد.اگرچه ایشان به دموکراسی و آزادی اعتقادی نداشت ولی ضرورت‌های سیاسی ایجاب می‌کند که آیت‌الله خمینی در جبهه دوم خرداد باشد. لذا بگوییم که او جمهوریخواه و دموکرات و آزادیخواه بود، اما این رویکرد استفاده ابزاری از او برای مقاصد سیاست نه چیز دیگر است.»(1)

بنابراین وقتی دموکراسی‌خواهان، مشروطه‌خواهان و در یک کلمه سکولارها در عین اعتراف به دوری فکری از امام، به دنبال مصادره امام هستند، سیدحسن نه تنها ناراحت نمی‌شود بلکه اصرار بر هویدایی روابط با آنان دارد. تراز امام تراز انقلاب جهانی است. هیچ انسان دلسوز و مؤمن به انقلاب چنین مصادره‌ای را نه صحیح می‌داند و نه ممکن، اما اگر بخواهیم در حوزه حکومت (نه دانشگاه و حوزه) امام را تفسیر کنیم هیچ مرجعی با صلاحیت‌تر از رهبران انقلاب اسلامی و مجلس خبرگان نیست.