فوتبالی که باید دل همه را به دست بیاورد و هیچکس نیست حال دلش را بپرسد، ببیند از کجا از کی خون شده، زخمش را مرهمی پیدا کند، خدای نکرده کسی نیست در این قحط الرجال تاریخی برای پیشرفت آن آستین بالا بزند.
شاید برای کشور ما در شرایط حساس امروز جهان، فوتبال موضوع اول و آخر و دغدغه جدی مردم نباشد اما دیگر فاش شده و بر همه روشن است که این پدیده شگرف دیگر فقط یک رشته ورزشی نیست، ماجرایی که بهانه طعنه زدنهای سیاسی بین روسیه و آمریکا می شود، موضوعی که اروپای غربی را به جان متحدان سر به زیری چون قطر می اندازد و تا پای میز مذاکره مقامات عالی رتبه سیاسی دو طرف پیش می رود، هرگز بی اهمیت و ساده نیست.
پدیده ای که به خاطر رواجش، از بودجه رفاهی آمریکا کم و به بودجه ستاد ترویج ورزش فوتبال اضافه می شود، هرگز یک پدیده ساده و بی اهمیت نیست.
رشته ورزشی که درآمد ناشی از آن در کشور موسیقی و آشپزی و گردشگری، اسپانیا به منبع درآمد شماره دو پس از صنعت بسته بندی غذایی تبدیل می شود، هرگز یک رشته ورزشی پیش پا افتاده نیست.
چنین پدیده ای یک سفارتخانه قدرتمند لازم دارد به نام فدراسیون فوتبال و ناگفته پیدا است که شرط لازم و کافی آن برای تبدیل شدن به یک قدرت مطلق درآمدزایی و خدمات رسانی به مردم، استقلال آن است. فدراسیون های فوتبال غیر مستقل نه تنها برای فوتبال کشور خود کار مفیدی انجام نمی دهند بلکه بر پیکره فوتبال نیز ضربات جبران ناپذیری وارد می کنند.
اگر ردپای چنین ضربات جبران ناپذیری را در فوتبال ایران جست و جو می کنید، راه دور نروید، اکباتان بدون پاس تهران را تماشا کنید، نفت تهران سراسیمه در آستانه فروپاشی کامل را نظاره گر باشید، نفت آبادان تشنه و خسته و تقریبا تمام شده را ببینید، چمنهای بی کیفیت و کاملا خارج از مقوله استاندارد را در نود درصد استادیوم های فوتبال ردیابی کنید، هیئت های فوتبال در سراسر کشور را ببینید که برای پیدا کردن ارتباطشان با مردم بهتر است وقت خود را تلف نکنید، باشگاه هایی که در بهترین حالت یک تابلو بر سر در محل کار مدیر عاملی تازه از راه رسیده هستند، مدیرعاملی که آمده تا برود، شهرتی، معافیت مالیاتی، پولشویی، خلاصه منفعتی شاید و بعد هم خداحافظ.
بازیکنانی که در سن بالای 30 سال در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی یک کشور برای مهار یک پاس ساده، بیننده حرفه ای را به یاد آکادمی های فوتبال نوجوانان در اولین روز آموزش بازیکنان مبتدی می اندازند، ستارگانی با دستمزدهای آسمانی و رفتارهای زیر زمینی. فوتبالی عاری از اخلاق، باشگاه هایی خالی از مدیریت ورزشی مدرن، بازیکنانی تهی شده از شخصیت ورزشی، هوادارانی خسته، ناامید و گاه بی فرهنگ!
بیش از این اگر دوست ندارید به سیاه نمایی فوتبال باشکوه ایران دامن زده شود، تمامش می کنم، لااقل گفته باشم که زخم فوتبال ایران همان روز تولد به تیغ مامای ناشی فوتبال، روی پوست حساسش حک شد و تا امروز هرگز مرهمی شایسته برای درمان قطعی پیدا نشده است.
نامزدهای انتخابات آینده فدراسیون فوتبال ایران مشخص شده و هر یک تلاش می کنند با توجه به ویژگی های مجمع و اشخاصی که حق رای دارند، برای پیروزی در این امر مهم تلاش کنند. کسانی که به هر حال شاید از نقظه صفر ارتباطی به دنیای فوتبال نداشته باشند اما به هر حال بخشی از عمر حرفه ای خود را صرف فوتبال کرده اند. کسانی که سالهای نه چندان دور پشت میزهای کوچک و بزرگ دنیا فوتبال ایران نشسته و از درد و رنج های فوتبال این کشور بی خبر نیستند. کسانی که به مردم حق می دهند از توقع خود برای پیشرفت فوتبال سخن بگویند و چشم انتظار حرکتی، تلاشی، اتفاقی نو باشند.
اما در مناطق دیگر این کره خاکی نیز وضعیت بر همین منوال است؟ رییس فدراسیون فوتبال یک کشور به طور کلی و صرف نظر از جبر جغرافیا باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟
سال 2001 میلادی و انتخابات فدراسیون فوتبال در کشور نیجریه شاید مثال دور از ذهنی برای این قیاس منطقی نباشد، نه از اسپانیا و انگلیس حرف می زنیم نه از عربستان که تکلیف فوتبالش نیز مانند حکومتش روشن است. کشور نیجریه در آن سالها تلاش می کرد به جامعه جهانی ثابت کند که ماجرای دخالت دولت در امر خصوصی سازی و حضور سیاسیون در ورزش فقط یک شایعه است. فدراسیون فوتبال نیجریه درباره ثبت نام افراد متقاضی برای ریاست، بیانیه صادر کرد و در مدت زمان کمتر از دو هفته بیش از 180 نفر اقدام به ثبت نام کردند. اسناد و مدارک و رزومه این 180 نفر بررسی شد و در نهایت مدارک 20 نفر از بهترین ها و افراد گلچین شده برای بررسی نهایی به فیفا ارسال شد، نیجریه از فیفا خواست تا درباره احراز صلاحیت این بیست نفر برای حضور در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال، به آنها کمک کند. جالب آنکه فیفا پس از بررسی کلیه مدارک بیست نفر، ضمن آرزوی موفقیت برای فوتبال نیجریه در نامه ای به رییس وقت فدراسیون فوتبال آن کشور نوشت: قرار نیست رییس فدراسیون فوتبال نیجریه همه استانداردهای لازم در سطح جهانی را در این پست مهم داشته باشد، اما اگر از ما پرسیده اید باید بگوییم هیچ یک از این بیست نفر شایسته شرکت در انتخابات فدراسیون فوتبال نیجریه به عنوان عضوی از فیفا نیست.
به راستی ویژگی های حداقلی یک رییس فدراسیون فوتبال چیست که گلچین شده های فوتبال نیجریه در امتحان فیفا رد شدند؟
هر چند فیفای فاسد امروز، آنقدرها هم صلاحیت الگوبرداری و تامل و پندآموزی ندارد اما به هر حال فوتبال زخمی یک کشور، چه گناهی کرده که باید در سوء مدیریت و عدم دلسوزی مقامات به فساد فیفا هم روبرو شود؟
از نیجریه به استرالیا برویم، مردم استرالیا در سال 2005 میلادی طوماری رسمی را تا مرز 9 میلیون امضا به ثبت رساندند و طی آن از کمپین مردمی علیه مشکلات فوتبال کشور خود حمایت کردند، در آن نامه رسمی آمده بود: ریاست فدراسیون فوتبال استرالیا باید فردی مدیر، سخنور، با اخلاق و اگاه به علم روان شناسی، اقتصاد، فوتبال، برندینگ و هویت سازی، بازاریابی، دو زبان رسمی و زنده دنیا و خوش پوش و آراسته باشد.
البته که چنین رییسی در استرالیا به مرد رویایی سوار بر اسب سفید شبیه بود اما رییس امروز فوتبال این کشور به صورت نسبی به تمام موارد مذکور مجهز و مسلح است.
آیا نامزدهای فدراسیون فوتبال ایران از ویژگی های لازم برای حضور در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال در یک کشور آگاهی دارند؟ صرف نظر از قوانین و مرام نامه و اساس نامه فیفا (که هنوز در تایید یا عدم تایید آن اطمینان حاصل نشده است!)، آیا نامزدهای انتخابات فدراسیون فوتبال ایران از توقع مردم ایران با خبرند؟ از زخم فوتبال ایران چیزی شنیده یا دیده اند؟ اگر بر ای زخم اشراف دارند، مرهمی در آستینشان هست؟
آیا فوتبال پساکفاشیان، باز هم در اختیار صنعتی ها و نظامی ها خواهد بود؟ البته که مدیرخوب، شناسنامه ذاتی ندارد، قرار نیست فلورنتینو پرس، روپایی بزند، او فقط یک مدیر خوب است اما آیا همین مدیر خوب در خانواده آینده فوتبال ایران حضور خواهد داشت یا فقط در همایش های میلیاردی و ویترین های میلیونی رسانه ای تبلیغ خواهد شد؟
این فوتبال نه دلش برای لبخندهای آقای خوشحال تنگ خواهد شد نه دل به دل اشکهای مخالفان همیشه ناکامش می دهد، تیم امیدش ناامید و تیم ملیاش بی آینده و بی پایه.
تسلط به زبان زنده دنیا، مدیریت ورزشی، سابقه مدیریت در سطوح موازی یا بالاتر از فدراسیون فوتبال، تعهد، اخلاق، استقلال رای و پایبندی به "مردم" به عنوان صاحبان اصلی فوتبال، چیزی است که مردم دنیا از رییس فدراسیون فوتبال کشورشان طلب می کنند و اگر اینها در او نبینند برای تغییر رییس فدراسیون فوتبال کشورشان، وقت را از دست نمی دهند، فوتبالی که مالکش مردم هستند و به خاطر مردم به رغم زخمهایش زنده می ماند.