کد خبر 548334
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۵

داور سابق فوتبال کشورمان از ناملایمتی‌ها و اتفاقات تلخی که برایش در طول دوران قضاوت رقم خورد گفت و اذعان داشت که خوشحال است پدر و مادرش چنین صحنه‌هایی را ندیدند.

به گزارش مشرق، شاید بتوان گفت که او جنجال‌ترین و پر سر و صداترین داور ایران بود. اتفاقاتی که پس از دیدار پرسپولیس و سپاهان در سال 92 رقم خورد اسم او را بیش از هر زمانی بر سر زبان‌ها آورد. محسن قهرمانی در سال 94 پس از 26-27 سال قضاوت از دنیای داوری خداحافظی کرد. او در این مدت با اتفاقات زیادی مواجه شد و البته محرومیت 8 ماه‌ای را هم تحمل کرد.

در روزهای پایانی سال گفت‌وگویی با این داور مشهدی انجام دادیم که او در این مصاحبه به طلبش از فوتبال و خوشحالی بابت از دست دادن پدر و مادرش اشاره کرد!

قهرمانی در لابه‌لای صحبت‌هایش بارها بغضش گرفت و نزدیک بود تا اشکش جاری شود. شخصیت او با آن چیزی که در زمین مسابقه می‌دیدیم متفاوت است و به قول خودش با تلنگری اشکش جاری می‌شود.

در زیر صحبت‌های قهرمانی را به صورت تیتر وار می‌خوانید:

* از کسانی که در این فوتبال هستند خیلی طلبکارم

* امسال فوتبال با من خوب نبود

* اگر به گذشته بازگردیم و مصدوم نشوم فوتبالیست خواهم شد

* به خاطر احترام به برادرم وارد ورزش شدم وگرنه علاقه‌ای به آن نداشتم

* داوری است که درآمد ماهانه‌اش 20 میلیون تومان است

* مخالف این هستم که فوتبالیست‌ها خوب پول می‌گیرند

* دوستان زیادی در استقلال و پرسپولیس دارم

* به بازی سپاهان و پرسپولیس در سال 92 فکر هم نمی‌کنم

* همه خود را پشت اشتباه محسن قهرمانی مخفی کردند

* امیدوارم خدا قوتی به من بدهد که ناملایمتی‌ها را فراموش کنم

* دایی مقصر نبود و تحت تاثیر افرادی قرار گرفت

* از یکی دو نفر دلخورم که تاوانش را پس می‌دهند

* برای اولین بار از نبود پدر و مادرم خوشحال شدم

* با کوچکترین تلنگری اشکم جاری می‌شود

* شاید مردم با خواندن درد و دل‌هایم اشک بریزند

* خصوصیات اخلاقی درون زمینم با زندگی شخصی‌ام زمین تا آسمان متفاوت است

* در ایران بیشترین فحاشی را شنیدم و اخراج کردم

* دوست داشتم شکل و شمایل کولینا را داشته باشم

* هم اکنون وقت کمتری برای خانواده‌ام دارم

* کنار گذاشتن داوری برایم یک حسن بزرگ داشت


متن کامل با محسن قهرمانی را در زیر می‌خوانید:
سال 94 برای محسن قهرمانی چگونه گذشت؟

اگر بخواهم بگویم بد گذشته دروغ گفته‌ام. نمی‌توانم بگویم که خیلی هم خوب بوده است. هم شرایط خوب را تجربه کردم و هم شرایط بد.

اتفاقات فوتبالی که برایتان به وجود آمد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ شاید زیاد دلگیر شدید.

شک نکنید. من از این کسانی که در فوتبال کار می‌کنند خیلی طلبکار هستم اما برخی مواقع انسان‌ها ترجیح می‌دهند به جای صحبت کردن سکوت کنند و پشت این سکوت خیلی مسائل نهفته است که مردم متوجه می‌شوند. مردمی که با من در ارتباط بودند آنقدر فهیم و با فرهنگ بودند که در این مدت بسیار به من محبت کردند و هیچ موقع نمی‌توانم محبت‌های آنها را جبران کنم. جا دارد که از این موقعیت استفاده کنم و آرزو می‌کنم که سال 95 سال خوب و پربرکتی برای تمامی مردم ایران باشد و غم و غصه از زندگی آنها دور شود. در مجموع امسال فوتبال با من خوب نبود و به همین دلیل هم من خود را از فوتبال طلبکار می‌دانم.

پس از پایان محرومیت‌تان تصمیم گرفتید چند بازی را قضاوت کنید اما پس از آن خداحافظی کردید چه علتی داشت که چنین تصمیمی گرفتید؟

دلایل خاص خودم را داشتم. اینکه بازگشتم و پس از چند دیدار خداحافظی کردم دلایلی بود که برای خودم داشتم.

از اینکه بازگشتید پشیمان نشدید؟

خیر. اگر به گذشته‌ هم بازگردم چنین تصمیم‌هایی خواهم گرفت و در مورد خداحافظی‌ام هم باید بگویم که اگر باز به هفته چهاردهم لیگ برتر و بازی استقلال و تراکتورسازی بازگردیم باز هم چنین تصمیمی را می‌گیرم.

با توجه به اتفاقاتی که برای شما افتاد از اینکه به بحث قضاوت وارد شدید پشیمان نیستید؟

هر کاری سختی‌های خاص خودش را دارد. شما به عنوان یک خبرنگار آیا همیشه کار ساده‌ای را داشته‌اید؟! مطمئنا در این سال‌ها با سختی‌ها و دشواری‌ها و ناملایمت‌هایی روبرو شده‌اید که شما را دلزده کرده است اما دلسرد نشده‌اید. این اتفاقات باعث شده تا بیشتر تلاش کنید و سعی کنید به هدفی که می‌خواهید برسید. من هم از این مسئله مستثنی نیستم و شک نکنید اگر به 15 سالگی بازگردم باز هم قضاوت را انتخاب می‌کنم چراکه مصدومیت در آن زمان باعث شد چنین تصمیمی بگیرم البته اگر شرایط عادی را داشته باشم و مصدوم نشوم قطعا به فوتبالم ادامه خواهم داد.

پس شما هم فوتبالیست بودید؟


بله. من به خاطر مصدومیت از ناحیه مینیسک پا از سن 19- 20 سالگی به داوری آمدم. پیش از آن در تیم منتخب خراسان دروازه‌بان و مدت زمان کوتاهی هم شاگرد اکبر میثاقیان در ابومسلم بودم.

با این تفاسیر شما دوست داشتید که فوتبالیست شوید.

من در رده‌های مختلف بازی کرده‌ام. من با ابومسلم در مسابقات جام رمضان مشهد مقام هم به دست آوردم. به هر حال قسمت این بود که به سمت داوری بروم.

چند فرزند دارید؟

یک پسر به نام محمدامین که اول دبیرستان است و یک دختر به نام فاطمه سما که دوم ابتدایی است.

به آنها پیشنهاد می‌کنید که به سمت داوری بیایند؟

در وهله اول باید خودشان تصمیم بگیرند. آنها من و جامعه را دیده‌اند و اتفاقاتی که برای پدرشان رخ داده را حس کرده‌اند. نامهربانی‌هایی که نه با محسن قهرمانی بلکه با خیلی از داوران کشورمان شده را دیده‌اند. به هر حال این نامهربانی‌ها بوده، هست و خواهد بود اما سعی می‌کنم به آنها آزادی عمل بدهم تا اگر بخواهند حرفه خاصی را دنبال کنند بدون مشکلی به سمت آن بروند. اگر از من مشورت بخواهند تا جایی که امکان داشته باشد واقعیت‌ها را به آنها خواهم گفت. به هر حال دنیا تغییر کرده است و دیگر آن زمان‌ها که احترام پدر و مادر و بزرگ‌ترها حفظ می‌شد گذشته است. من خودم به احترام برادر بزرگ‌ترم به سمت ورزش آمدم وگرنه در دوران کودکی علاقه‌ای به ورزش نداشتم. به هر حال هم‌اکنون شرایط متفاوت شده و بچه‌ها خودشان به اندازه‌ای فهیم شده‌اند که می‌توانند آینده خود را رقم بزنند. شاید پسر من بخواهد به سمت رانندگی برود که من اصلا آن را دوست ندارم.

یعنی شما اصلا ماشین ندارید؟

به هیچ عنوان. نه ماشین خریدم و نه رانندگی کرده‌ام. حالا شاید در حد چند دقیقه پشت فرمان نشسته باشم اما به رانندگی کردن علاقه‌ای ندارم. من گواهینامه موتور و ماشین را دارم اما علاقه‌ای به این وسایل ندارم. شاید دلیل این هم به خاطر نبودن شرایط مناسب رانندگی در شهرهایی چون مشهد باشد.

اولین قضاوت شما در چه مسابقه‌ای بود؟

من از 15 سالگی در کلاس داوری شرکت کردم و در همان سال در مسابقات نونهالان و نوجوانان سطح شهر قضاوت کردم که در واقع 26-27 سال این قضاوت به طول انجامید و در جامعه بزرگ داوری بودم اما از 21 شهریور 1376 در تمام رده‌های لیگ ایران سوت زدم.

می‌گویند درآمد داوران بسیار کم است. چگونه با این موضوع کنار آمدید؟

اگر در مورد مادیات صحبت کنیم می‌گویند داوران به مسائل مادی زیاد فکر می‌کنند در صورتی که به هیچ عنوان این گونه نیست و داوران به این مسائل فکر نمی‌کنند. وقتی در یک دربی قضاوت می‌کنیم که بالاترین مسابقه لیگ به حساب می‌آید حق‌الزحمه آن تفاوتی با سایر مسابقات ندارد. مگر اینکه فدراسیون پاداشی را برای آن مسابقه در نظر بگیرد. فکر می‌کنم برای هر بازی 640 هزار تومان در نظر گرفته می‌شود که البته دقیق آن را نمی‌دانم. اگر یک داور حداکثر در یک فصل 20 قضاوت بکند که البته این بسیار بعید است باز هم پولی نمی‌شود. در کنار این مسئله هزینه‌های جانبی هم وجود دارد که سوغاتی و اصطلاک بدن از جمله این موارد است. خوشبختانه تمامی داورانی که در بحث داوری حضور دارند تحصیلات عالیه دارند و می‌توانند در شغل‌های دیگر فعالیت کنند. داوری داریم که درآمدش در یک ماه بالای 20-25 میلیون است البته این پول از طریق شغل دیگری به دست آمده است.

پس چه چیزی باعث شده در داوری بمانید؟

عشق و علاقه به داوری باعث شده که تمامی داوران با وجود این مشکلات به قضاوت ادامه دهند. آیا حقوق خبرگزاری برای شما کافی است؟ طبیعتا با این وقتی که می‌گذارید مناسب نخواهد بود اما به خاطر اینکه عاشق این کار هستید فعالیت‌تان را ادامه می‌دهید. اگر عشق و علاقه را از ما بگیرند تمام کارها روی زمین خواهد ماند و این موارد است که باعث می‌شود رو به جلو حرکت کنیم. در ایران کلا اشخاصی که فعالیت می‌کنند متناسب با آن چیزی که انجام داده‌اند حقوق نمی‌گیرند فقط 10 درصد هستند که پول خوبی را دریافت می‌‌کنند. نود درصد به فراخور زحمتی که می‌کشند پول دریافت نمی‌کنند. مثلا می‌گویند فوتبالیست‌ها خوب پول می‌گیرند.

مگر شما موافق این موضوع نیستید؟

خیر فوتبالیستی که اول فصل قرارداد 200 میلیونی می‌بندد آیا تمام قراردادش را دریافت می‌کند؟ فوتبالی که همه‌اش بدهی است چه معنایی دارد؟ یعنی بازیکن اگر هرچه در ابتدای قراردادش دریافت کرد همان پول قراردادش می‌شود. اگر بازیکن سال آینده بخواهد به جای دیگری برود باشگاهش می‌گوید مابقی قراردادش را ببخشد تا رضایت‌نامه‌اش صادر شود. در فوتبالیست‌ها هم 10-12 درصد هستند که زرنگ‌اند و قراردادهای بالا امضا می‌کنند و حداقل 80 درصد قراردادهایشان را در ابتدای فصل می‌گیرند. سایر فوتبالیست‌ها پولی نمی‌گیرند و اگر پای درد دل آنها بنشینید متوجه مشکلات‌شان می‌شوید. من با اکثر بازیکنان فوتبالیست در ارتباط هستم و هرگاه که با آنها درد و دل می‌کنم صحبت از طلب‌شان می‌کنند. در مجموع مقایسه کار خوبی نیست. شماببینید یک فوتبالیست سلامتش را در تمرینات و بازی‌ها می‌گذارد و نباید آنها را با یک فرد عادی مقایسه کرد.

مجید نامجومطلق در زمان خودش یکی از بهترین‌های ایران بود. جواد منافی یکی از برترین چپ‌پاهای ایران بود اما آیا آنها توانستند به فوتبالشان زیاد ادامه بدهند؟ مجید نامجو در بازی ملی آسیب دید و دیگر نتوانستیم آن را بازگردانیم. جواد منافی هم تصادف کرد و نتوانست فوتبالش را ادامه بدهد. وقتی بازیکن دچار مشکلی می‌شود دیگر هیچ کس به فکرش نیست و اینجاست که یاد همان جمله پهلوان زنده را عشق است میفتیم. ورزش برای هیچ کس در درازمدت سودی نداشته است. همین بهداد سلیمی را نگاه کنید زانوی او آسیب دیده و آرزو می‌کنم برگردد و بار دیگر برای ایران و پرچم کشورمان افتخارآفرینی کند اما اگر زبانم لال او بازنگردد کسی را پیدا می‌کنید که به سراغ او برود؟! حتما جواب این سوال منفی است. وقتی ورزشکار را از دست می‌دهیم تازه یادمان می‌آید که چه رفتارهایی داشتیم و ای کاش‌هایی که پس از آن گفته می‌شود. باید زمانی که ورزشکار در کنار خانواده‌اش زندگی می‌کند به او برسیم تا باعث غرور خانواده‌اش شود نه اینکه وقتی کار از کار گذشته باشد متاسفانه فکر نمی‌کنم چنین اتفاقی در ایران رخ دهد.

در صحبت‌هایتان به شغل دوم داوران اشاره کردید خودتان مشغول چه کاری به غیر از قضاوت هستید؟

من کارمند پست مرکزی خراسان رضوی هستم. در وهله اول خودم را متعلق به این خانواده می‌دانم چراکه بیشتر با آنها کار می‌کنم و در کنار آن بحث ورزش و قضاوتم را هم دنبال می‌کنم. از یک سال پیش دبیر انجمن هیات‌های ورزشی خراسان رضوی شده‌ام که 20 رشته ورزشی زیرمجموعه این هیات است.

فکر می‌کنم اگر بخواهم تلخ‌ترین خاطره ورزشی شما را بپرسم به بازی سپاهان و پرسپولیس در سال 92 اشاره کنید که پس از آن اتفاقات زیادی رخ داد.
من اصلا به آن بازی کاری ندارم. نه در مورد آن صحبت می‌کنم و نه به آن فکر می‌کنم چراکه در آن بازی محسن قهرمانی یک اشتباه انجام داد اما همه خود را پشت آن اشتباه پنهان کردند و سعی کردند تمام طلب‌شان از فوتبال را از محسن قهرمانی دریافت کنند. همه در آن بازی خود را به ندیدن زدند، داور چهارم، کمک داور، ناظر بازی، نماینده فدراسیون ندیدند و حتی در بین دو نیمه هم مرا تشویق کردند که تصمیم مهمی را گرفتم اما پس از اتمام بازی تمام کسانی که از فوتبال طلبکار بودند به سمت محسن قهرمانی آمدند.

پس خاطره تلخ و شیرین شما چیست؟!
خاطره تلخ و شیرین من در فاصله 24 ساعت رقم خورد. اولین قضاوت من در لیگ فوتبال ایران 21 شهریور 1376 اتفاق افتاد که بین دو تیم خرم‌آباد و مرصاد شیراز بود و 22 شهریور 76 یعنی 24 ساعت پس از آن در مشهد و در بیمارستان قائم مادرم به رحمت خدا رفت. اگر بخواهم به یک موضوع تلخ دیگر اشاره کنم باید بگویم در 3 فروردین سال 1391 در دهلی نو داوری آسیایی داشتم که پدرم به رحمت خدا رفت. پس از اینکه بازی به اتمام رسید به من این خبر ناگوار را دادند.

خاطره تلخ ورزشی ندارید؟
سعی کردم در ورزش همیشه روزهای خوب و خوش آن را به یاد داشته باشم. اگر دل آدم بشکند با هیچ چیز نمی‌توان آن را جایگزین کرد. شاید مرور زمان شرایط را حل کند و در خلوتم با خودم کنار بیایم اما قبول کنید که برخی ناملایمات هیچ وقت از ذهن آدم پاک نمی‌شود. امیدوارم خدا و امام هشتم این توان را به من بدهد تا بتوانم برخی از ناملایماتی که در ذهنم مانده و بعضی شب‌ها کابوس آن را می‌بینم فراموش کنم.

کسانی را که مسبب ناراحتی شما شده‌اند را بخشیده‌اید؟
بله همه افراد برای من قابل احترام هستند. اگر منظورتان علی دایی است باید بگویم او زحمت فوتبال ایران را کشیده و برندی است. او آدم کوچکی نیست و سرشناس است. فوتبال ایران را با 3-4 بازیکن می‌شناسند که یکی از آنها علی دایی است. به هر حال اتفاقی بود که رخ داد و قهرمانی به خاطرات پیوست. آرزو می‌کنم هر اتفاقی هم که خیر است برای او بیفتد. هیچ کدورتی از او ندارم چرا که در این پروسه به هیچ عنوان مقصر نبود و تحت تاثیر حرف و حدیث‌های یکی دو فرد خاص قرار گرفت. امیدوارم سالیان سال سایه‌اش بالای سر بچه‌اش باشد.

از هیچ کس دیگری دلخور نیستید؟
شک نکنید که از برخی افراد دلخورم اما اسم نمی‌آورم. شاید این افراد یکی دو نفر باشند. از روزی که این اتفاقات برای من افتاد می‌بینم که این افراد دارند تاوان آن مسائل را پس می‌دهند. قربان خدا بروم که جای حق نشسته است. من قصد ندارم اسم کسی را بیاورم. این حق را به من محسن قهرمانی بدهید که در خلوت خودم درد و دل‌هایی داشته باشم. من روزهای سه‌شنبه از ساعت 12 ظهر تا 10 شب میهمان امام رضا (ع) هستم. اگر لیاقت داشته باشم به صورت افتخاری خادم امام رضا (ع) هستم و خاک پای زائران امام را سرمه چشمم می‌کنم. هر وقت به حرم می‌روم از او خواسته‌ام این قدرت را به من بدهد تا دلم را صاف کنم (با بغض). در این اتفاقات تنها خودم سختی نکشیدم و خانواده من هم درگیر بودند. برای اولین بار از نداشتن پدر و مادر خوشحال شدم. چرا؟! چون اگر این اتفاقات را می‌دیدند دق می‌کردند. خانواده من از این اتفاقات بسیار عذاب کشیدند. تا حالا نه نفرین کرده‌ام و نه به خودم اجازه می‌دهم این کار را انجام دهم زیرا همه آنها خانواده دارند و سایه آنها باید بالای سر خانواده‌شان باشد. هیچ وقت نفرین نکردم اما ته دلم از آنها صاف نیست زیرا خیلی اذیت شدم. با وجود اینکه از آنها دلگیر هستم اما برایم قابل احترام هستند. اجازه بدهید کدورتی ته دلم وجود داشته باشد چرا که معتقدم اگر این کدورت نباشد محسن قهرمانی بی‌رگ است. در تمام دورانی که قضاوت کرده‌ام اشتباه داشته‌ام و برخی تیم‌ها متضرر هم شده‌اند اما معتقدم بی‌رگ نیستم.

از این موضوع کمی فاصله بگیریم. شما را در قضاوت‌‌های‌تان فردی عصبانی می‌دانستند.
از این موضوع پشیمان و ناراحت نیستم. مطمئن باشید اگر دوباره هم بخواهم قضاوت کنم چنین روشی را دنبال می‌کنم. در دوران قضاوتم بهترین دوستانم را در تیم‌های آبی و قرمز دارم که هم اکنون هم با آنها در ارتباط هستم. من در تمام نقاط فوتبال ایران با بهترین افراد ارتباط دارم. در مدتی که از داوری خداحافظی کردم بهترین مربیان با من تماس گرفتند و سنگ تمام گذاشتند. من نمی‌توانم کاری برای آنها انجام دهم مگر اینکه هر سه‌شنبه به حرم امام رضا (ع) می‌روم دو رکعت نماز حاجت برای آنها بخوانم و از امام رضا می‌خواهم که برای آنها خوبی‌ها را فراهم کند.

زندگی شخصی محسن قهرمانی چه تفاوتی با وقتی که او قضاوت می‌کند، دارد؟
شما خودتان می‌بینید که در این مدتی که با شما مصاحبه می‌کنم چند بار منقلب شدم.

درست است. فکر می‌کنم تفاوت زیادی دارید.
کسانی که با من زندگی می‌کنند می‌دانند که من با کوچکترین تلنگری اشکم جاری می‌شود. خواهشی که از مردم دارم این است که هیچ وقت از روی ظاهر دیگران را قضاوت نکنند. با انسان‌ها باید زندگی کرد تا بتوان آنها را قضاوت کرد. قهرمانی هم از این موضوع مستثنی نیست. شاید روزی محسن قهرمانی نباشد اما کتاب کوچکی از او منتشر شود و درد و دل‌های محسن قهرمانی بازگو شود که وقتی مردم آن را بخوانند اشک بریزند. بلد نیستم مظلوم‌نمایی کنم. خصوصیات اخلاقی داخل زمینم را دوست دارم و مطمئنا اگر بار دیگر به گذشته بازگردیم همان خصوصیات را خواهم داشت. همانطور که دیدید وقتی پس از محرومیتم به قضاوت بازگشتم باز هم کارت دادم، اخراج کردم و در روزی که قرار نبود کارت هم بدهم این کار را نکردم. فکر می‌کنم پوئن بسیار بزرگی باشد که یک داور در بازی استقلال و تراکتورسازی با تمام حواشی آن بدون اخطار زمین مسابقه را ترک کند. یعنی هم توانایی داشتم بازی را اداره کنم و هم توانایی این را داشتم که کارت ندهم اما کلا بی‌میل و بی‌انگیزه شده بودم. اگر هم برگشتم و قضاوت کردم به خاطر یکسری دلایل بود و نشان دادم که چگونه قضاوت کرده‌ام چرا که توانستم یک سوم از برترین‌ها در نیم فصل را درو کنم. خصوصیات اخلاقی درون زمین با زندگی شخصی‌ام زمین تا آسمان متفاوت است. به عنوان کوچکترین ایرانی از مردم ایران خواهش می‌کنم که هیچ موقع فریب ظاهر افراد را نخورند. (با بغض)

در مسابقات فوتبال می‌گفتند محسن قهرمانی گوش‌های بسیار تیزی دارد.
درست است. به هر حال یکسری خصوصیات خوب را خدا به هر کسی می‌دهد. مهم این است که چطور از آنها استفاده کنیم. نمی‌خواهم حرفی بزنم که دوستانم در داوری زیر سؤال بروند اما قبول هم نمی‌کنم که حرفی در فاصله دو متری یک داور زده شود و دوربین‌های تلویزیون هم لب‌خوانی کند اما داور بگوید که من نشنیدم. شما باورتان می‌شود؟! من بازیکن را از فاصله 40 متری روی نیمکت هم اخراج کردم. بازیکن تیم سایپا کنار دکتر زادمهر نشسته بود و او را اخراج کردم. دکتر زادمهر از من پرسید چه چیزی از او شنیده‌ای که من در پاسخ گفتم او چنین لفظی را به کار برده و پس از آن دکتر زادمهر هیچ چیزی نگفت. دیدن و شنیدن لازم و ملزوم هم هست. فکر می‌کنم در ایران بیشترین فحاشی را من شنیدم و اخراج کردم. حالا در کنار من علی فغانی و محسن ترکی هم هستند که شنیده‌اند و اخراج کرده‌اند. امیدوارم همه داوران سعی کنند قانون را رعایت کنند و ترس و واهمه‌ای از رنگ‌ها و افراد و شخصیت‌های فوتبالی نداشته باشند و برای وجدان و آرامش خودشان قضاوت کنند.

الگوی داوری شما چه کسی بود؟
اگر بخواهیم در داوران اروپایی حساب کنیم داوری کولینا را می‌پسندیدم. وقتی او با آن هیبت به بازیکنان نگاه می‌کرد لذت می‌بردم. همیشه دوست داشتم من هم مثل او در دوران بچگی مشکلی برایم پیش می‌آمد و تمام موهایم می‌ریخت و شکل و شمایل او را پیدا می‌کردم.

و الگویتان در داوران ایرانی؟
جا دارد برای حسین عسگری آرزوی سلامت کنم که فکر می‌کنم دوران سختی را سپری می‌کند. امیدوارم همیشه صحیح و سالم باشد. در لیگ ایران داوری او را می‌پسندیدم و در آن زمانی که حسین عسگری قضاوت می‌کرد من داور درجه سوم بودم. او هم اکنون هم هیبت خاصی در چهره‌اش است و وقتی ناظر بازی هم بود از او می‌ترسیدم. همیشه الگویم در مورد قدرت قضاوت و اینکه به بازیکن در زمین رو ندهیم چهره حسین عسگری بود. شاید شاگرد خوبی برای او نبودم اما همیشه او برایم یک الگو بود.

محسن قهرمانی به چه چیزهایی دوست داشته دست پیدا کند اما نتوانسته است؟
تنها ناراحتی من از این است که در جام جهانی 2010 کاندیدای قضاوت بودم و در این زمینه مسعود عنایت هم می‌تواند شهادت دهد اما متاسفانه مصدومیتی گریبانگیرم شد و به دلیل اینکه تمرینات خوبی نداشتم وزنم بالا رفت و از لیست بین‌المللی خارج شدم و جام جهانی را از دست دادم. آرزو می‌کنم علیرضا فغانی در جام جهانی سوت‌های خوبی بزند. این آرزو دور از دسترس نیست زیرا وقتی داوران ما به فینال جام باشگاه‌های جهان و فینال جام ملت‌های آسیا را سوت می‌زنند شک نکنید می‌توانند در سطح جهان هم سوت بزنند. البته این نیاز به حمایت همه اقشار و تلاش داوران است.

زندگی شما با زمانی که قضاوت می‌کردید چه تفاوتی کرده است؟
اگر به لحاظ وقت گذاشتن برای خانواده‌ام می‌پرسید که باید بگویم هیچ تفاوتی نکرده است. شاید هم اکنون مدت کمتری هم می‌توانم در خانه باشم. زیرا مشغولیت‌های مدیریتی بیشتری دارم.صبح تا ظهر در اداره هستم و در عصر فکرم معطوف به مسئولیت‌هایی است که بر عهده دارم. کنار گذاشتن داوری برای من یک حسن بزرگ داشت و آن اینکه اگر هم اکنون تمرین می‌کنم فقط برای سلامتی خودم است. استرس تست و داوری ندارم و اینکه بخواهم دو روز قبل از مسابقه خود را آماده قضاوت کنم و دو روز هم پس از مسابقه برای تشعشعات آن آماده کنم، دیگر وجود ندارد. در یک آرامش خاص ورزشی قرار دارم.

امکان دارد که محسن قهرمانی به مستطیل سبز بازگردد؟
خیر. من معتقدم یا انسان تصمیمی را نمی‌گیرد و یا اگر تصمیمی را گرفت حتی در صورت اینکه خلاف میلش هم باشد باید به آن پایبند باشد. یک روز به داوری آمدم و یک روز هم باید می‌رفتم. البته شاید اتفاقاتی بیفتد که در آینده پست‌های مدیریتی بگیرم اما قطعا به داوری باز نمی‌گردم و فقط شاید به خاطر تمرین به مستطیل سبز بازگردم.

نظرتان را کوتاه در مورد اشخاصی که نام می‌برم بگویید:

فوتبال ایران: گل سرسبد آسیا

داوران ایرانی: افتخارآفرین

علی کفاشیان: مرد همیشه خندان

حسین عسگری: پیشکسوت و قابل احترام و دوست‌داشتنی

فریدون اصفهانیان: مربی خوب و بااخلاق

مسعود عنایت: او را دوست دارم

مربیان ایرانی: زحمت‌کش و دوست‌داشتنی

علی دایی: اسطوره و قابل احترام

امیر قلعه‌نویی: رکورددار قهرمانی در لیگ برتر


و حرف پایانی ...
از تمام دوستان مطبوعاتی که در این مدت خوب و بد نوشتند تقدیر و تشکر می‌کنم. به هر حال ما روزنامه زرد هم داریم. دست تک تک این افراد را می‌بوسم که قلم‌های شیوایی داشتند. به جا انتقاد و تعریف کردند. از دوستان صدا و سیما هم تشکر می‌کنم و شرایطی را مهیا کردند که من پیشرفت کنم. قطع به یقین اگر شرایطی پیش آمد که من پیشرفت کنم شک ندارم که دوستان رسانه‌ای در این امر مؤثر بودند.
منبع: فارس