حالا در یک فیلم یا سریال تلویزیونی و سینمایی، این مسئله به معنای اشتباههایی است که بهشدت فاحش است و خود عوامل متوجه آن نشدهاند اما بینندهای تیزبین و یا روزنامه نگاری باهوش آن را دیده و متوجه شده است.
در مطلبی که میخوانید به برخی گاف های مطرح شده درباره دو سریال «کیمیا» و «معمای شاه» میپردازیم. با این توضیح که دو سریال ذکر شده گاف هایی متفاوت و البته شیوهای خاص در مواجهه با این موارد داشتهاند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
***وقتی گاف گیری مرسوم نبود
مخاطبان تلویزیون به گروههای مختلف تقسیم میشوند. دستهای از آنها از این وسیله در منزل برای «تأمین روشنایی و نور محیط» استفاده میکنند. با توجه به افزایش مکرر قیمت برق پس از اجرای طرح هدفمندی یارانهها، عدهای معدود از مردم عزیز کشورمان بهجای روشن کردن لامپ اضافی، با روشن نگه داشتن این دستگاه در پذیرایی و هال خانه، از نور آن استفاده مینمایند. البته تعداد این افراد چندان زیاد نیست؛ همچنان که تعداد آدمهایی که از این وسیله به عنوان «محلی برای قرار دادن قاب عکسهای قدیمی» بهره میبرند. بخش قابل توجه و عمدهای از مردم تلویزیون را صرفاً «تماشا» میکنند تا از برنامههای آن لذت ببرند. این گروه توجه چندانی به حواشی و اتفاقهای پیرامونی برنامهها ندارند. البته برایشان مهم است که بدانند خانم یا آقای بازیگری که به واسطه نقش آفرینی جذاب، محبوب قلبهای آنها شده چه سابقهای دارد، با چه کسی ازدواج کرده و کجا زندگی میکند اما اصلاً و ابداً برایشان مهم نیست که مثلاً در سال 1350 تیرهای چراغ برق آهنی بوده یا مقوایی! توقع آنها از تلویزیون و سینما صرفاً «سرگرمی» است و اگر هم گاهی ایرادهایی اینچنینی را در آثار سینمایی و تلویزیونی مشاهده کنند، با لبخندی از کنارش رد میشوند.
تلویزیون در همه جای دنیا چنین کارکردی دارد. رسانهای است برای عوام و مخاطبش آنها هستند. حالا ممکن است در برخی کشورها هم مانند ایران خودمان شبکهای درست شود به نام «شبکه چهار» و برایش عبارت «شبکه فرهیختگان» را طراحی کنند اما فرهیختگان در تمام دنیا همیشه ترجیح میدهند کتاب بخوانند، به گالری بروند و خلاصه اینطوری حال کنند تا اینکه بنشینند پای تلویزیون و مثلاً سریال «فاطما گُل» ببینند. البته درباره مفهوم فرهیختگی هم تعاریف مختلفی وجود دارد و مانند عطر و کفش و لباس، فرهیخته اصل و اورجینال داریم و فرهیخته فیک! حالا این بحثی است که باید جای دیگر دنبال شود و ربطی به قاب کوچک ما ندارد.
***گاف گیران چه کسانی هستند؟
وقتی صحبت از گاف گیری و گاف گیر میشوند، اصلاً منظور ما این نیست که تخصص مذکور را در رده شغلهای کاذبی مانند «زورگیری» قرار بدهیم. باور کنید اگر چنین قصد و منظوری داشتیم، در همان بالای مطلب با تیتر «زورگیری بهتر از گاف گیری» منظور خودمان را منتقل میکردیم. زبانم لال منظوری هم نداریم که گاف گیران گویی هنگام تماشای تلویزیون روی میخ نشستهاند که بهجای تماشای سریال به شکل آدمیزادی و یا اصلاً ندیدن آن، چپ و راست دنبال ایراد گرفتن از آن هستند!!! اتفاقاً گاف گیران انسانهایی نیکوخصال و شریف هستند که چرخش زمانه و دست تقدیر آنها را به این وادی کشانده است. البته رفیق ناباب و زغال لیمویی هم بیتأثیر نبوده است!
در تحقیقات صورت گرفته، دودسته گاف گیر کشف و ضبط شدهاند. دسته اول: افرادی هستند که خود اینکارهاند. یعنی کارگردان، بازیگر، تهیه کننده، طراح صحنه، کارگردان و... هستند و خلاصه دستی بر آتش دارند و خوب میدانند همکارانشان کجا اشتباه کردهاند، کجا کم گذاشتهاند و کجا کارشان ایراد دارد. در شرایط معمولشان یک فیلم ساز این نیست ک اشکال کار همکار خودش را در بوق کند اما وقتی «پای حسادت و رقابت» در میان باشد، این ایرادها در بوق و کرنا میشود تا بگویند: «دیدید اینا بلد نیستن کارشون رو درست انجام بدن؟ اگر این کارو به من میدادید، چنین و چنان میشد!»
دسته دیگری از گاف گیران هم «اهالی رسانه» هستند. بله همین اهالی رسانه که ما نیز جزو آنها هستیم و قلم در مرکب میکنیم و بر تاروپود صفحه میزنیم تا دو ریال گیرمان بیاید و خرج زندگی را تأمین کنیم. اهالی رسانه همواره با چالشی به نام «جذب مخاطب» مواجه هستند. البته در سالهای اخیر با گسترش شبکههای موبایلی فضای فعالیت برای اهالی رسانه کمی سخت و رقابتی شده و دیگر نمیتوان ساعتهای متمادی زیر کولر و کنار بخاری نشست و با خوردن لیوان لیوان چای و روشن کردن سیگار با سیگار، چند خط مطلب نوشت و دست خلقالله داد. حالا در زمانه «پسا ویندوز»، اهالی رسانه هم باید برای اینکه مخاطب داشته باشند، تلاش و کوشش را سرلوحه خود قرار دهند. گاف گیری هم یکی از مصداقهای تلاش و کوشش در این عرصه است. تصور بفرمایید یکی از همین اهالی رسانه، شبانگاهان خسته و کوفته به منزل میآید و مشاهده میکند عیال مربوطه یا مادر گرامی، شمارههای قبلی نشریهای که او برای تهیهاش شش پاکت سیگار مصرف کرده را هنوز به زیور مطالعه نیاراسته اما میخ تلویزیون است و با چشمانی که به وسعت اقیانوس باز شده، در حال تماشای سریالی آبکی است و هر بار «اهل رسانه» حرفی میزند، پاسخ میدهد: «صبر کن ببینم اینجا چی می شه؟!» در چنین شرایطی اهل رسانه ناگهان با دیدن تیر چراغ برق مقوایی در وسط صحنه بانگ بر میدارد که «هه! اینم دیدن داره؟ نگاه کن همش گافه!!»
اینجاست که چراغ گاف در ذهن فرد مذکور روشن شده و چند روز بعد، حاصل آن مطلبی پُرملات خواهد شد که با تیترهای تکان دهنده «گاف های وحشتناک، سوتی عجیب و...» آن رسانه وزین را مزین خواهد کرد. در چنین اوضاع و احوالی، هر آنکس که سریال را مذکور را تماشا کرده میتواند مخاطب آن رسانه باشد و اینگونه کلیک و شمارگان رسانه بالا و بالاتر میرود.
***آن زمان که گاف نبود، پس چه بود؟
در زمانهای نه چندان دور، تلویزیون و فیلم صرفاً «تماشا» میشد. چیزی به نام اینترنت نبود و سر تعداد اندکی از مردم در «کتاب» بود. به همین دلیل وقتی در سریالی مانند «سربداران» شخصیتی مانند «قاضی شارح» هنرنمایی کرد، زمان زیادی طول کشید تا ملت متوجه شوند چنین شخصیتی وجود خارجی ندارد و اساساً زاییده ذهن هنرمند بوده تا به کمک آن دورهای تاریخی را به تصویر بکشد. آن روزها تعداد رسانهها هم چندان زیاد نبود. نگارنده به خاطر دارد که در زمان پخش سریال امام علی (ع)، در مجلهای سینمایی مصاحبهای درج شد که در آن، از یکی از بازیگرها سؤال شده بود: در بخشی از سریال شما ساعت مچی به دست داشتید!» بازیگر مذکور کلان این موضوع را تکذیب کرد و البته امکانی برای بازبینی و دیدن تکرار سریال هم وجود نداشت اما این روزها ماشاءالله یک سریال آنقدر تکرار میشود که حتی اگر اشتباهی ته و گوشه سریال باشد، در تکرارها رو میآید و بعد هم به کمک عنصر معلوم الحال «شبکههای اجتماعی»، در سطح وسیع جامعه گسترش مییابد.
***گاف قابل گذشت و اغماض است؟
پاسخ به این سؤال «خیر» است. در آثار تصویری افراد با تخصصهای مختلف به خدمت گرفته میشوند، به آنها دستمزد خوبی پرداخت میشود و در گرما و سرما با چای و شربت آبلیمو از آنها پذیرایی میشود تا چنین اشتباههایی رخ ندهد. در چنین آثاری کارگردان، منشی صحنه و طراح صحنه و لباس مسئول کشف گاف هستند. البته اگر آنها متوجه مسئلهای نشوند و کار از دست در برود، در مرحله تدوین و «پسا تولید»، این امکان وجود دارد تا با کمک جلوههای رایانهای، اشکالهای اینچنینی حذف شود. این روزها در کشور عزیزمان ایران، افراد متخصصی وجود دارند که با دریافت دستمزدی معادل 200 تا 500 هزار تومان در دقیقه، اشکالهای اینچنینی را در تصویر برطرف کرده و باعث تکدر خاطر گاف گیران میشوند. شکل کار هم به این صورت است که مثلاً در صحنهای آنتن موبایل همراه اول دیده میشود. این صحنه ده ثانیه طول میکشد و آنتن مذکور قابل پاک کردن است و بابت آن یکششم 200 تا 500 هزار تومان پرداخت میگردد. البته گاهی تهیه کننده دوست ندارد سرکیسه را شُل کند و یا اینکه بودجهای برای این کار ندارد. گاهی هم فکر میکند طرح این مسائل در رسانهها باعث خواهد شد تا ملت نسبت به سریال کنجکاو شده و به تماشای آن بنشینند و به همین دلیل ترجیح میدهد چشم بر گاف بببندد.
***گاف های کیمیا
سریال کیمیا با همه ویژگیها و ارزشهای محتواییاش یکی از آثاری است که پخش آن قلب و روان «گاف گیران» را بهشدت خوشنود کرد. سازندگان سریال نیز پاسخی به این موارد ندادند و صرفاً در بحث «گریم پیری کیمیا» واکنش نشان داده و از این موضوع دفاع کردند اما برخی اشتباههای موجود در این سریال غیر قابل گذشت است و مشخص نیست سازندگان سریال و یا «ناظر کیفی» که جزو تهیهکنندگان پُرسابقه سیما بوده، به چه دلیل دقت لازم را نداشتهاند؟! البته در طول ساخت سریال طراح صحنه و لباس از مقطعی به بعد دیگر کار را همراهی نمیکند و این مسئولیت به عهده دستیار او گذاشته میشود و ضعفهای مذکور میتواند ناشی از همین مسئله باشد. برخی از مهمترین ایرادهای مطرح شده به سریال به شرح زیر است:
ریختن میوه در کیسههای پلاستیکی در پیش از انقلاب
وجود میوه نارنگی در تابستان
آرم «همراه اول» بر روی مغازه در پیش از انقلاب
وجود دریچه صندوق پستی بر روی درب یک خانه پیش از انقلاب
پوشیدن چادر عبایی توسط خانمی جوان در پیش از انقلاب حالآنکه این چادرها در سالهای اخیر رواج یافتهاند.
آیفون داشتن خانههای خرمشهر پیش از انقلاب
سر کردن چادر مشکی توسط عروس جنوبی
البته برخی ایرادها نیز منطقی نیست. مثلاً اینکه اتومبیلی در سریال نشان داده شده که مربوط به سال 1990 است و در سال 57 نبوده، مشکلی است که ناشی از فقر آرشیو اتومبیل است و نمیتوان کاری با آن کرد اما برخی اشکالها مانند «ایزوگام بودن سقف پشت بام» غیرقابلاغماض است چون میتوان در چنین صحنهای، دوربین را در جایی قرار داد که کف پشت بام دیده نشود. به همین سادگی!
***جشن «گاف گیران» با پخش معمای شاه
بیشک پخش سریال معمای شاه شور و هلهلهای در دل گاف گیران پدید آورد و باعث شادمانی آنها شد. البته آنچه تحت عنوان «گاف های معمای شاه» این روزها در رسانهها مطرح شده، تفاوتی جدی با آنچه در کیمیا دیدهایم دارد. معمای شاه سریالی است که انگار برخی آن را با استفاده از «ذرهبین» تماشا میکنند و گاه نکاتی از آن استخراج و رسانهای میشود که به قول شاعر «مسلمان نشنود، کافر نبیند». البته گاف های منتسب به معمای شاه از جنس کیمیا نیست که مثلاً در سال 1317 دست دکتر وزیری کیسه پلاستیکی باشد یا آنتن ایرانسل وسط منیریه کاشته شده باشد. تجربه ساخت چندین سریال تاریخی با موضوع دوره پهلوی توسط محمدرضا ورزی، این کارگردان را آنقدر صاحبتجربه کرده که چنین اشتباههایی را مرتکب نشود. عمده ایرادهای وارد به این سریال برخی «مباحث تاریخی» است که سازندگان اثر هم تاکنون نسبت به اغلب آنها توضیح مناسب را مطرح کردهاند و مانند سریال کیمیا «سکوت» نکردهاند. معمای شاه درامی تاریخی است و در درام، دخل و تصرف در برخی جزئیات ایرادی ندارد و پیشتر توسط کارگردانهای دیگر هم انجام شده است. مثلاً در قسمتهای ابتدایی سریال «هزاردستان»، شخصیتهای سریال به رادیو گوش میدهند حال آنکه در آن تاریخ رادیویی اختراع نشده بود. در «مختارنامه» شخصیت واقعی مختار سه زن داشته و فقط دوتای آنها در سریال نمایش داده میشود. اما مهمترین ایرادها و گاف های معمای شاه چه بوده و چه توضیحی درباره آن در رسانهها و سایت رسمی این سریال داده شده است؟
در قسمتهای آغازین سریال استاد کمال دواتگر با بازی «جمشید مشایخی» شعر «یا علی گفتیم...» را خطاطی میکند. گاف گیرها نوشتند منظور کارگردان از این خطاطی شعر «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» محمود اکرامی فر بوده که در دهههای اخیر سروده شده و در آن زمان وجود نداشته است. پاسخ درستی بود اما هیچگاه این شعر بهصورت کامل در این سکانس نوشته نشد و همین حالا هم اگر در فضای مجازی جستوجو کنید، فیلم یا عکسی که نشان دهد شعر مذکور کامل نوشتهشده وجود ندارد.
در سریال «معمای شاه» نقش استاد روح الله خالقی و حسین گلگلاب از چهرههای مطرح موسیقی آن دوره توسط بازیگرانی با سن و سال بالا ایفاء شده است. نمایش تصویر این هنرمندان اعتراضی را به دنبال داشت که چرا چنین شده و این دو شخصیت در مقطع داستان، کمتر از 30 سال سن داشتند. پاسخ متصدیان این بود که با علم به این موضوع، سن شخصیتهای مذکور بالاتر و نزدیک به تصویر ذهنی ما از آنها دیده شده تا باورپذیری این شخصیتها در ذهن بیننده بیشتر شود.
در قسمتهای آغازین با پخش صحنه نیمرو خوردن دو بازیگر، در برخی شبکههای اجتماعی عنوان شد ماهیتابه مورد استفاده تفلون بوده حال آنکه این برداشت کاملاً اشتباه بود و ماهیتابه مذکور از جنس «چدن» بود که در طول تاریخ ماهیتابه سازی! این ماده خام مورد استفاده قرار گرفته است!
در قسمت سوم معمای شاه، محمود وزیری ـ با بازی امیر یل ارجمند ـ به درب منزل پدری گلنار ـ با بازی نرگس محمدی ـ مراجعه کرده و با قفل بودن درب منزل آنها، از طریق کسبه محل متوجه اسبابکشی آنها به محله مولوی میشود. در ادامه، استعمال مواد مخدر توسط برخی افراد در خیابان دیده میشود. با پخش این قسمت، عدهای تصور کردند منظور کارگران از این صحنه «خیابان مولوی» بوده اما این مسئله صرفاً تصور بینندگان از مولوی بوده و آنها با عدم توجه به جابجایی یک صحنه در سریال، آنچه خود تصور میکردند را به سریال تعمیم دادند.
«خسرو سینایی» کارگردان سینمای ایران در مصاحبهای نسبت به یکی از سکانسهای سریال معمای شاه واکنش نشان داده و از «نمایش دختران تنفروش لهستانی و سوءاستفاده سربازان آمریکایی از آنها» در این اثر تلویزیونی انتقاد کرد حال آنکه بر اساس اسناد تاریخی، این صحنه واقعیت داشته و تحریفی در آن صورت نگرفته است.
10 روز پیش از پخش سریال معمای شاه، فرزند آیتالله کاشانی با انتشار مطلبی با عنوان «اعتراض یک حقوقدان به رئیس صداوسیما درباره معمّای شاه»، اعلام کرده بود سازندگان سریال قصد دارند بر ایستادگی آیتالله کاشانی در برابر مداخله بیگانگان سرپوش بگذارند! این اظهار نظر در حالی مطرح شد که هنوز سریال پخش نشده بود و مشخص نبود دلیل این واکنش چیست؟
پس از پخش قسمت دوازدهم سریال معمای شاه، در برخی شبکههای اجتماعی، شبهههایی در خصوص اشتباه این سریال در نمایش «خشکشویی» مطرح گردید. در این قسمت داستان در سال ۱۳۲۵ روایت میشد. در صحنهای که برخی شخصیتهای داستان وارد سالن تئاتری در لالهزار میشوند، تابلو «اتوشویی نظافت» دیده میشود. همین مسئله باعث شد تا برخی کاربران، با جستوجو در اسناد تاریخی اعلام کنند در این دوره اتوشویی وجود نداشته و معمای شاه اشتباه کرده اما معمای شاه با انتشار توضیحی اعلام کرد خشکشویی با اتوشویی فرق میکند و آنچه بعدها از دهه 40 وارد ایران شد، خشکشویی است و در مقطع مورد اشاره داستان، اتوشویی وجود داشته است.
منبع: ویژهنامه نوروزی روزنامه جامجم