در جلسه نقد و بررسی فیلم در اصفهان، دخترخانمی 10 ساله بلند شد، بغض کرد و گفت اسم من ملیکاست و شما فیلم من را ساختید از شما ممنونم. بعد از آن بلندگو افتاد دست یک دختربچه دیگری که اسمش رقیه بود که گفت می‌شود فیلم من را هم بسازید؟

گروه فرهنگی مشرق - انیمشین «شاهزاده روم» وارد شبکه نمایش خانگی شد و با استقبال منحصر به فردی مواجه شد. این اثر به تهیه‌کنندگی حامد جعفری و کارگردانی هادی محمدیان یکی از موفق‌ترین آثار انیمشین تولید شده در چند سال اخیر است به همین بهانه با هادیان محمدیان و حامد جعفری در مورد این انیمیشن به گفتگو نشتیم. اثری که هم اکنون در شبکه نمایش خانگی قابل دسترس است.



{$sepehr_media_1447419_400_300}


 


*آقای محمدیان، اولین انتقادی که به فیلم شما وارد می دانند این است که صرفا دو خط قصه دارد.

محمدیان: اینکه می‌گویند دو خط است که باید هم اینطور باشد ولی اینکه منظورشان این باشد که ظرفیت نداشت تبدیل به یک کار بلند شود، در این مورد باید بحث کنیم. منتقدان حرفهای خودشان را می زنند ولی اگر بخواهیم درمورد آن صحبت کنیم باید بگوییم که قهرمان قصه ما در شاهزاده روم نمی‌توانست قهرمان کلاسیکی باشد که در شیوه های مختلف روایت در سینمای انیمیشن دیده می‌شود. نمی‌توانست قهرمانی باشد که در همان شیوه کلاسیک در انیمیشن های روز دنیا وجود دارد، چون همانطور که می دانید انیمیشن ها کاملا کلاسیک هستند یعنی قهرمانان سیاه و سفید دارند.من فکر می‌کنم در کشور ما هنوز نقد در مورد انیمیشن، پخته نشده است منتقدان ما سینمای اجتماعی را نقد کرده‌اند و متأسفانه در برخورد با انیمیشن روش نقد غلطی دارند. این اشتباه صرفا در مورد نقد هم نیست بلکه نحوه برخورد با انیمیشن حتی در جشنواره ها و حتی در وزارت ارشاد هم درست نیست. مثلا می دانستید که ما نحوه بررسی صلاحیت این انیمیشن در سازمان ارشاد به صورت رئال برخورد شد یعنی مثل یک فیلم رئال که می‌خواهند به آن پروانه نمایش بدهند! یعنی کاملا آن را می‌برند کنار فیلمهایی که مثلا فیلم اجتماعی و رئال هستند.



                                                                                                    هادی محمدیان کارگردان

*پس قضاوت در سطوح فرهنگی با انیمیشن شبیه یک فیلم اجتماعی واقعگرا است.

محمدیان: برخورد اشتباه با انیمیشن از همان زمان دریافت پروانه ساخت آغاز می‌شود و به سطح وسیعتری که موضوع نقد را هم در بر می‌گیرد، می رسد. من نمی‌خواهم بگویم که منتقدان، انیمیشن نگاه نمی‌کنند.با این حال اثری که در ایران تولید می‌شد با توجه به شرایط موجود و با توجه به فرهنگ و سنتی که در کشور ماست، تولید شده است.

*این نقصان تحلیل انیمیشن در فرهنگ عامه ماست.

محمدیان: بله. مثلا وقتی نقد می‌کنند می‌گویند انیمیشن شاهزاده روم این مشکل را دارد چون! دیگر ادامه آن را نمی‌گویند یعنی توضیح نمی‌دهند.


*آقای جعفری سوژه ای مثل این فیلم را که شما در فضای فانتزی آورده‌اید از طرف دوستان مذهبی هم مورد انتقاد قرار گرفته است. می‌گویند چرا داستان مادر حضرت حجت (عج) فانتزی وارد قصه  کرده‌اید؟ می‌گویند این روش هالیوودی در واقع قداست زدایی ایجاد می‌کند از شخصیت محوری.

جعفری: ما اگر بخواهیم معارفی که داریم در حوزه اخلاق، انسانیت، معارف دینی را اگر بخواهیم به آن بپردازیم چه باید بکنیم؟همه ابزارهایی که داریم همین است، انیمیشن، فیلم. اگر ما نشان ندهیم پس چه کسی نشان می دهد؟ وقتی ما به آن نپردازیم در نهایت چگونه باید آن را منتقل کنیم؟ بسیاری از مخاطبین که‌این انیمیشن را دیده بودند به ما ایمیل زدند و پیام فرستادند که ما اصلا این داستان را نمی‌دانستیم . یعنی حتی آدمهای مذهبی هم بودند که می‌گفتند ما تا به حال نشنیده بودیم که مادر حضرت حجت(عج) در ابتدا رومی و مسیحی بودند و بعدا مادر حضرت حجت شدند، این یک داستان خیلی برای آنها جذاب بود. می‌گویند افتراق ادیان الهی از بعد از حضرت ابراهیم است که نسب برخی به پیغمبر ما می رسد و برخی هم می‌رسند به حضرت موسی و حضرت عیسی. مجددا در حضرت حجت این دوشاخه شدن ادیان الهی به هم می‌رسند یعنی دوباره از یک پرنسس مسیحی که نواده یشوعاست و از یک شخصی که نوه پیغمبر ماست فرزندی متولد می‌شود که قرار است امام آخرالزمان باشد. در این فضا اگر ما به‌این موضوع نمی‌پرداختیم، چه کسی می پرداخت؟ این انتقادی که می‌شود از روی بیرون از گود نشستن است. من چگونه باید این مطلب را به فرزندم منتقل کنم آنهم در کنار اتفاقاتی که در دنیا رخ می دهد؟

*در دهه 60  قصص دینیُ از طریق منابر و مساجد به بچه ها منتقل می‌شد اما الان به دلیل موقعیت شهر نشینی آن فضا را نداریم یعنی الان سینما دارد مثل منابر دهه 60 عمل می‌کند ولی می‌گویند در فضای فانتزی چنین داستانی نمی‌گنجد. توقع آنها یک روایتی مثل سریال عیسی بن مریم است.

جعفری: اتفاقی که رخ می دهد این است که انیمیشن هایی تولید می‌شود که تا اسم آنها را به زبان بیاوری می‌گویند انیمیشن های مذهبی. وقتی اسم انیمیشن های مذهبی می آید شما یاد چه تصاویری می افتید؟


تصویری که از اثر مذهبی به ذهن شما می رسد یک تصویر خشک و رسمی و غیرجذاب است. در این کار آقای محمدیان تلاش کرده‌اند که به یک تصویر جذاب برسند.

{$sepehr_media_1447420_400_300}

دانلود


*اولین تصاویری که به یاد من می آید انیمیشن خمیری هایی بود که در دهه 70 در مورد حضرت ابراهیم می ساختند که فقط یکبار می توانستی تماشا کنی.

جعفری:  تصویر شل و ول و بی رنگ و لعاب در ذهن شما باقی مانده است. کاری که ما ساختیم یک ملودرام تاریخی است که‌  شخصیت تاریخی مهمی را نشان می دهد. اگر این ماجرایی که ما به آن پرداخته یم را کنار بگذاریم تصویری که از اثر  مذهبی به ذهن شما می رسد یک تصویر خشک و رسمی و غیرجذاب است. در این کار آقای محمدیان تلاش کرده‌اند که به یک تصویر جذاب برسند.



                                                                                                                            هادی محمدیان و حامد جعفری

بهرحال کارگردان ابتکاری به خرج داده است که‌ تصویر  بکر و مانایی در ذهن کودک باقی می‌ماند. مثلا یک نفر برای ما ایمیل می زند که بچه من بعد از دیدن این انیمیشن به ما می‌گوید از این به بعد اسم من ملیکا است! به نظر شما چرا این اتفاق رخ می دهد؟

*به دلیل تأثیری که روی کودک گذاشته است.

جعفری: دقیقا همینطور است. اگر مثل  انیمیشن های مذهبی قبلی کار می‌کردیم که چنین تأثیری نداشت. اصلا بنظرم کودک با دیدن آن انیمیشن ها به پدر و مادرش می‌گفت لطفا هیچوقت اسم من را ملیکا نگذارید. بنابراین این هنر کارگردان ما بوده است که تصویر را به گونه‌ای نشان داده است که وقتی مخاطب می‌بیند با آن همذات پنداری می‌کند و دوست دارد که جای ملیکا باشد.



*در روایت های هالیوودی هم چنین داستان هایی را در مورد قصه پیامبران دیده‌ایم. یعنی قداست حفظ می‌شود اما اثرگذاری فقط از طریق فانتزی و ارتباط با تخیل کودک ممکن است. یک نسبت سنجی در این مورد انجام بدهید.

محمدیان: در ابتدا عرض کنم که جناب جعفری لطف دارند که می‌گویند هنر کارگردان بوده است اما در واقع این یک کار گروهی بود. از طرف دیگر در تکمیل بحث قبلی می خواهم عرض کنم که واقعا منتقدان هم حق دارند، در واقع نگرانند و می‌ترسند چون ما داریم در مورد اعتقاداتشان صحبت می‌کنیم باورهایی که سالها در ذهنشان به همان صورت شکل گرفته است

*مردم هم روی باورهای آخرالزمانی خودشان متعصب هستند اصلا هم فرق نمی‌کند که در چه قومی‌ زیست می کنند.

محمدیان: بنابراین این حساسیت ها بی دلیل نیست یعنی اگر هم کسی ابراز نگرانی می‌کند شاید حق دارد و ما هم باید به او احترام بگذاریم و حرفش را بشنویم. از طرفی هم کار هنرمند و تیم فیلمسازی این است که ذائقه سازی کند. یعنی تا به الان این فضا نبوده و به غلط به سوژه های دیگر پرداخته شده است و حالا ما می خواهیم بگوییم که‌اینطور نیست.



*به نظر شما می‌شود از طریق کانال های خشک و رسمی دهه 60 با نسل امروز حرف زد یا باید غلظت فانتزی و دست باز را بیشتر کرد؟

محمدیان: اجازه بدهید هم به‌این سؤال و هم به سؤالتان در مورد قیاس با کارهای هالیوودی توأمان پاسخ بدهم. ما در تیم خودمان تعریفی که از فانتزی‌ داریم اینطور است که به نظر من آنچه که از آن با عنوان خیال نام می‌برند اصلا خیال نیست در واقع وهم است یعنی شما را به عالمی می‌برد که وجود ندارد و شما را در آن عالم رها می‌کند و دیگر هم شما را برنمی‌گرداند. کدام بچه‌ای در زندگی روزمره اش می تواند آن عالم خیالی را تصور کند؟ هرچند در ناخودآگاه کودک در دو ران کودکی تخیلاتی وجود دارد که در ذهن یک بزرگسال نیست و نمی‌تواند ببیند. اما به نظر من تعمدا بچه ها را داخل وهمی می‌برند که وجود ندارد و هیچوقت به زندگی واقعی نزدیک نمی‌شود.

*اما شما نمی‌خواستید این کار را بکنید؟

محمدیان: خیر. ما نمی‌خواستیم این کار را بکنیم. در واقع ما می خواستیم به خیالی بپردازیم که با عقل و نیت هم تعریف می‌شود.



فیلم قرار است که بازنمایی از طبیعت باشد اما انیمیشن قرار است که بازنمایی رؤیا را بکند. حتی اگر یک سیب هم بسازید در واقع سیب نیست نوعی ایهام و شبحی از یک سیب است مثل ادبیات است. به همین جهت خیلی کار سختی است و نیاز به زمان دارد.


*این همان نکته‌ای است که قرآن از آن با عنوان تخیل مضمون یاد می‌کند.


محمدیان: من هم می خواهم همین را عرض کنم که ما هم خیلی دوست نداریم در زمین فیلم های هالیوودی بازی کنیم و آن جنس از خیال را به بچه ها ارائه دهیم هرچند خیلی سخت است یعنی رسیدن به‌این متد جدید که ما بیاییم و مضامین دینی و مذهبی را در کالبدی فانتزی بیان کنیم رسیدن به یک روش درست برای این کار خیلی سخت است. بید آزمون و خطا انجام شود. شاهزاده روم تلاش کرد تا اندکی این اتفاق رخ دهد یعنی از آن کالبد خشک روایی و یک خطی که با دیالوگ جلو می رود و همیشه سعی می‌کند به آن قصه بپردازد فاصله بگیرد. بلکه می‌گوید یک عالم دیگری به نام بهشت وجود دارد و یک فرشته‌ای وجود دارد که‌این فرشته برای خودش تعریفی دارد و تعریف آن این است که از بهشت می آید و به همان بهشت هم باز می‌گردد و مأموریت او این است که به‌این خانم کمک کند. بنابراین یک تعریف عقلانی وجود دارد. بنابراین خیلی سخت است و ما داریم تلاش می‌کنیم به یک روش خیالی برسیم که با وجه عقلانی هم جور دربیاید. نمی‌خواهم بگویم خیلی فلسفه بافی کرده‌ایم ولی به نظر من چون انیمیشن با عالم خواب و خیال و رؤیا ارتباط دارد تا اندازه ای با فیلم فرق دارد. فیلم قرار است که بازنمایی از طبیعت باشد اما انیمیشن قرار است که بازنمایی رؤیا را بکند. حتی اگر یک سیب هم بسازید در واقع سیب نیست نوعی ایهام و شبحی از یک سیب است مثل ادبیات است. به همین جهت خیلی کار سختی است و نیاز به زمان دارد.

*برای اینکه به آن مرز واقعیت نزدیک شوی خودت چه تمهیداتی اندیشیده ای؟ چه کار کردی که از مرز رؤیا به حریم واقعیت نزدیک تر شوی؟

محمدیان: در شاهزاده روم با شخصیتی مواجه بودیم که در عالم واقعی خودش خوابهایی می‌دید که باعث راهنمایی او می‌شد و کمک می‌کرد تا او سیر سفر خود را شروع کند

*یکی از خوابهایی که او دیده بود خواب حضرت عیسی(ع) بود.

محمدیان: بله، می خواهم از مرز واقعیت و خیال بگویم ما گفتیم که اگر قرار باشد این شخصیت با خوابهای متعدد جلو برود قصه چندان دراماتیک نمی‌شود. یعنی چنین شخصیتی ممکن است در عالم واقع درست باشد ولی اگر قراراست در قصه دراماتیزه شود و بگوییم که این شخصیت بر اساس یک سری از واقعیات دارد تصمیم می‌گیرد، خواب خیلی ملاک درستی برای یک انیمیشن یا یک فیلم دراماتیک نیست. از عالم خواب بیرون آمدیم و پروانه ای به داستان اضافه کردیم که ما به ازا داشت یعنی همان فرشته ای بود که در عالم خواب هم می دید. می‌خواهم بگویم که مرز بین خیال و واقعیت را سعی کردیم با این پروانه که همان فرشته است به هم متصل کنیم البته اینکه تا چه میزان در این زمینه موفق عمل کرده ایم باز هم خودم نمی‌خواهم قضاوت کنم باید منتقدان و کسانی که این فیلم را دیده‌اند در موردش صحبت کنند تا ببینیم آیا این موضوع برای آنها جا افتاده است یا نه؟



این یک شروع بود مثلا ما در کارهای بعدی داریم تلاش می‌کنیم که در عالم خیال و واقعیت گامهای محکم‌تری برداریم. مثلا از معجزه صحبت خواهیم کرد. معجزه یک اتفاق متافیزیکی و غیر واقعی است که در کالبد فیزیک و زمان مکان اتفاق می افتد و واقعی می‌شود. با نشان دادن این معجزه به انسانها در واقع خداوند هم آن فضای واقعی خودش را کمی فشرده سازی می‌کند و به انسان نشان می دهد و می‌گوید این تنها گوشه ای از قدرت واقعی من است که تحت عنوان معجزه می‌بینید. حالا ما می خوایم معجزه را نشان دهیم چگونه می توانیم این دو عالم را به هم متصل کنیم؟داریم در این مورد با دوستان حرف می زنیم و بحث می‌کنیم که از چه روشهایی در این مورد می توان استفاده کرد. فرق ما با یک اثر آمریکایی این است که در ان هیچ قید و بند فقهی و شرعی وجود ندارد.

*تو تمام قید و بندهای فقهی و شرعی را مراعات کردی؟

محمدیان:سعی خودمان را کردیم که رعایت کنیم.

*در اینجا دو نکته وجود دارد تو می‌گویی که من موضوعات فقهی و فلسفی را در این اثر مراعات کرده ام ولی شما الان در مقام نویسنده و کارگردان در یک موقعیت تکنیکال هستید. این دو موضوع با هم تعارض دارند.

محمدیان: بله. می خواهم یک نکته ای را عرض کنم و آن اینکه در واقع فیلمساز آمریکایی و هالیوودی خیلی فراغ بال دارد، هر حرفی را راحت می تواند بزند چون قید و بندی دارد.



قید و بند خدایی منظورم نیست. ولی وقتی می خواهند یک شخصیتی را بیافرینند خیلی به این موضوعات فکر نمی‌کنند و سانسورهای زیادی در ذهنشان نیست. می‌گویند ما می خواهیم یک شخصیت خلق کنیم و این هم قصه اش است، یک قصه خیالی. اما ما می خواهیم یک جنس شخصیت هایی معرفی کنیم که ما به ازای واقعی داشته باشند و می توانند الگوی واقعی باشند آن وقت است که قید فقه و قید شرع و دین هم وارد کار می‌شوند. من نمی‌گویم همه این قیدو بندها را رعایت کرده ام بلکه منظورم این است که چنین مسائلی را باید در فیلم رعایت کرد به همین دلیل خیلی کار سختی است. الان من خودم یک قصه دیگر دارم که اصلا ربطی به هیچ شخصیتی هم ندارد و در واقع یک قصه خیالی است که در یک دنیای دیگر روایت می‌شود اما چه دردی از بچه ها را درمان می‌کند؟ فقط یک قصه به تمام قصه های خیالپردازانه ای که بچه ها بارها و بارها دیده‌اند اضافه می‌شود. تفاوت مکتب ما و آنها این است که می‌گوییم الگویی که ما داریم ارائه می‌کنیم در واقع الگوی یک انسان کامل است.

*حق با تو است ولی نکته ای که وجود دارد این است که اینجا قواعد را سینما تعیین می‌کند. نکته اصلی هم این است که ما هر نمود مذهبی و هر روایت تاریخی را که از درام رد کردیم و آوردیم روی پرده سینما همیشه با مخالفت هایی مواجه بوده است مثل فیلم رستاخیز. یک سری روایت ها و داستان هایی در بدنه اسلام هستند که غیرقابل تصویر کردن هستند. مثلا موقعیت جدی امام صادق(ع) و شاگردانش را می توان تبدیل به یک انیمیشن کرد؟

محمدیان: بله! بحث من همین است. ما تفاوت کاملا ماهیتی با سینما داریم. مثلا شما وقتی در یک فیلم سیب را نشان می دهید، غیر از سیب چه برداشت دیگری از آن می توانید بکنید؟ هیچ برداشت دیگری نمی‌توانید بکنید چون در یک فیلم سیب همان سیب است. ولی در انیمیشن سیب می سازید اینجا فقط سیب نیست چون با اغراق هایی که می توانید انجام دهید، با روشهای رنگ آمیزی و مدل هایی که می سازید می توانید آن را متفاوت از یک سیب نشان دهید و چند معنا از یک سیب می توان برداشت کرد. همانطور که گفتم انیمیشن به ادبیات نزدیکتر است چون از خواب و رؤیا بیرون می آید. به نظر من تصویر کردن قهرمانان و شخصیت های دینی مثل امام حسین (ع) یا امام صادق(ع) در انیمیشن خیلی راحت تر است. الان مثلا تلویزیون یک قیدی را برای انیمیشن برداشته است آن هم این است که مثلا خانم ها می توانند در فیلم زمانی که در منزل هستند روسری نداشته باشند. یعنی موی مادر یا خواهر دیده می‌شود چون اصلا واقعیت ندارد و بچه ای که می‌بیند باور نمی‌کند. این شخصیت ها هم که آدم واقعی نیستند صرفا یک شخصیت خیالی هستند. من می خواهم بگویم انیمیشن اتفاقا قدرت بیشتر و زبان گویاتری دارد.



*واقعا تلویزیون این قید را برداشته است؟

محمدیان: بله. البته هنوز هیچکس این جرأت را نداشته که واقعا این کار را انجام دهد. من از خود آقای ضرغامی در جشنواره جام جم این مطلب را شنیدم که گفتند انیمیشن خیلی مدیوم متفاوتی است و این اتفاق می تواند رخ دهد. در جشنواره جام جمی‌که دو سال قبل از رفتن آقای ضرغامی‌برگزار شده بود گفتند.

جعفری: من چنین چیزی را نشنیدم. چون یک محصولی هم تولید شد که متأسفانه پخش نشد.

*اسم این محصول چه بود؟

جعفری: محصولی بود که من تکه هایی از آن را دیده ام که دو بعدی هم بود. تکه هایی از آن را دیده ام که در آن مادر خانواده در منزل حجاب ندارد و بیرون که می رود حجاب می‌گذارد. اما هیچوقت پخش نشد.

محمدیان: واقعا تابوشکستن خیلی سخت است

*خودتان به عنوان چهره مذهبی با این نگره موافق هستید که در انیمیشن این مسئله رعایت نشود؟

جعفری: نظر شخصی من این است که وقتی مسئله ای در جامعه تبدیل به تابو شده است، شکستن آن در برخی از زمان ها منجر به بی حیایی هایی می‌شود البته در ابتدای امر.

 از لحاظ تصویری ما همیشه عادت کرده ایم که به یک شکل خاص تصاویر را ببینیم وقتی داریم این ذائقه تصویری را می‌شکنیم و می‌بینیم که اتفاق دیگری دارد رخ می دهد .در بسیاری از مواقع منجر به این می‌شود که مثلا ما پله اول را می رویم ولی در جریان نیستیم که پله بعدی چه اتفاقی رخ خواهد داد این موضوع هم منجر به یک سری ازاتفاقات می‌شود. البته من این موضوع را از جناب آقای  .... مدیر شبکه ... شنیده بودم که می‌گفت ما چنین تصمیمی داریم. آن نمونه ای که عرض کردم به همین شکل تولید شده است و من تکه هایی از آن را دیدم را هم می دانم چه کسی تولید کرده اما هیچگاه پخش نشد. علت پخش نشدن هم تا اندازه ای به همان مووضع جسارت که آقای محمدیان گفتند برمی‌گردد ولی بخشی هم به این موضوع برمی‌گردد که به نظر من واقعا عوارضی به دنبال خواهد داشت. وقتی می خواهیم چنین تصویری را نشان دهیم باید ببینیم از لحاظ روانشناسی کودکی که این تصویر را می‌بیند در عالم خیال خود تا کجا پیش خواهد رفت؟ بچه ای که در منزل مادر خودش را بدون حجاب می‌بیند و بیرون از منزل با حجاب، فرق می‌کند با اینکه در جایی نشسته که به اتفاق جمعی این صحنه را از تلویزیون می‌بیند مثلا ما هیچوقت مجری تلویزیون را اینگونه بی حجاب ندیده ایم یعنی اگر یک زمانی این چنین صحنه ای را دیده بودیم این موضوع برای ما حل شده بود. نمی‌خواهم بگویم که مسئله خیلی پیچیده ای است اما قطعا نیاز به بررسی های جدی تری دارد.

*ولی آقای ضرغامی دستورش را داده بود که اینکار انجام شود.

جعفری: من که نشنیدم.

محمدیان: دستور که نه ولی مطرح کردند که ما می‌توانیم این کار را در انیمیشن انجام دهیم. در اختتامیه جشنواره گفتند که انیمیشن مدیوم کاملا متفاوتی است و چنین اتفاقی می‌شود در آن رخ دهد. اینکه صحبت های ایشان تبدیل به دستور شده باشد یا نه را من در جریان نیستم. شاید واقعا به قول آقای جعفری باید بررسی شود و کار روانشناسی در این مورد انجام شود و واقعا شاید کار درستی نباشد. ما در شاهزاده روم هم می‌بینیم که برخی از ندیمه‌ها حجاب ندارند. حالا اگر به جای انیمیشن، قرار بود فیلم این داستان در ایران ساخته شود و آن خانم های ندیمه هم در فیلم بی حجاب می‌بودند تصور کنید که چه اوضاعی درست می‌شد. اما هیچکس متوجه نشد در انیمیشن ما اکثر مردم رم روسری ندارند یعنی برای آنها سؤال پیش نیامد.





*به این علت بود که شخصیت محوری خیلی پررنگ بود؟


محمدیان: نه، حتی ندیمه بیشتر اوقات موهایش بیرون است و می‌بینیم که خانم های پشت سر اسقف یا در آشپزخانه هیچ کس روسری ندارد. اما کسی هم سؤال نکرد که چرا این خانم ها روسری ندارند؟ چون اصلا جنس کار با فیلم رئال متفاوت است. حجاب فقط یک مصداق است که می خواستم اشاره کنم. در مورد نشان دادن تصاویر معصومین(ع) بالاخره این یک تابو است که غلط یا درست است اما اینکه تا چه حد جلوی ما را در ترویج معارف دینی و معارف اهل بیت گرفته است باید در موردش بحث کرد. ما داریم از مخاطبین جهانی حرف می‌زنیم و معتقدیم قرار است این معارف به مخاطبین جهانی منتقل شود مثلا ما قرار است اهل بیت یا امام حسین(ع) و جریانهای اسلامی را به مردم دنیا بشناسانیم و بگوییم چنین شخصیت هایی داریم. البته اینکه می‌گویند از حواشی و از طریق یاران اهل بیت به آنها نزدیک شوید هم یک متد است اما هیچوقت امام حسین(ع) نیستند. یعنی اگر واقعا روزی قرار باشد از امام حسین(ع) کاری ساخته شود به دلیل وجود این تابو نمی‌توانیم چنین کاری بکنیم. جالب اینجاست که در اکثر کشورهای عربی این عرف وجود ندارد و تابو نیست. حتی در لبنان و عراق هم من خودم دیده‌ام که اصلا برای آنها مهم نیست که چهره این شخصیت ها دیده شود یا نه. فقط در ایران مهم است البته کاری به این نداریم که چرا در ایران این تابو ایجاد شده شاید به دلایل تاریخی باشد یا هرچیز دیگری.

جعفری: یادتان هست یک زمانی داستان حضرت ابراهیم(ع) از تلویزیون پخش می‌شد که به صورت طنز بود و چهره حضرت ابراهیم را نشان داده بودند، اصلا هم کسی به این موضوع دقت نکرد.

محمدیان: یک بحثی هم می‌شود که مثلا حضرت مریم که جزو چهار زن برتر جهان است را در فیلم نشان می دهند ولی حضرت زینب(س) را نشان نمی‌دهند. البته جایگاه ایشان هم خیلی رفیع است اما موضوع این است که ما می خواهیم این شخصیت های برجسته را به تمام مردم دنیا معرفی کنیم و بگوییم که مثلا بانوی بزرگوار و اسوه صبر و استقامت و کسی که تا آن مرحله پای آرمان های خود ایستادگی کرد را به همه معرفی کنیم اما می‌گویند نه نمی‌شود، نباید ساخت. این تابو است. اما چرا حضرت مریم(س) که جزو چهار زن برجسته آفرینش است در کنار حضرت زهرا(س) در کنار حضرت آسیه و حضرت ساره را می توان نشان داد؟ می خواهم بپرسم این تابو از کجا در ذهن مردم نوشته شده است؟ شاید دلایل دیگری وجود داشته باشد اما به نظر من باید کمی در این مورد بحث شود حداقل در انیمیشن باید این تابو شکسته شود.

*ولی این عطش وجود دارد که این آثار ساخته شود.

محمدیان: بله. من رفته بودم اصفهان برای اکران فیلم، جمعیت زیادی از پدر و مادرها و بچه ها را دیدم که برای تماشای فیلم آمده بودند به نحوی که سالن واقعا در حد انفجار شده بود و برخی حتی روی سکوها نشسته بودند. گفتند بعد از اکران فیلم، جلسه نقد و بررسی است. جالب بود که همه حتی بچه ها برای این جلسه نشستند. چند نفر از بزرگسالان سؤالاتی پرسیدند و نقدهایی به کار داشتند. یک دخترخانمی هم که حدودا 10 ساله بودند خواستند حرف بزنند. بلند شد و بغض کرد و شروع کرد به حرف زدن و گفت اسم من هم ملیکاست و شما فیلم من را ساختید از شما ممنونم. بعد از آن بلندگو افتاد دست یک دختربچه دیگری که اسمش رقیه بود که گفت می‌شود فیلم من را هم بسازید؟ می خواهم بگویم بچه این قید و بند را ندارد او می خواهد واقعا برخی از شخصیت ها را بشناسد. یعنی در واقع این چهارچوب و ساختارهای ذهنی بزرگترهاست که این سانسورها را قرار داده است.





*جناب جعفری چرا به جای ساخت اثر سینمایی دنبال ساخت انیمیشن رفتید؟


جعفری: مردم از فیلم ها خسته شده‌اند،حالا من به این موضوع کاری ندارم اما من می‌گویم ما یک هدفی داشتیم، شعارمان هم این بود که مردم نه به خاطر خودشان،بلکه بخاطر فرزندانشان این فیلم را ببیند. دلیلش چه بود؟ چون ما برای کودک کار می‌کنیم. کارمان در همه حوزه ها از نظر فنی یا محتوا و هرچه که دیگران می‌گویند ضعف ها و مشکلاتی دارد که همه را می پذیریم، اما ما همه تلاشمان را کرده ایم که بهترین کارمان را ارائه دهیم ،منتها اتفاقی که دارد رخ می دهد این است که وقتی شما با خانواده مواجه هستید به ازای هر مخاطب اصلی، سه یا چهار نفر به سینما می آیند. یعنی یک کودک قرار بود برای دیدن فیلم بیاید مجبور است که با پدر و مادرش به سینما بیاید. وقتی شما به ازای هر مخاطب، با سه یا چهر نفر مواجه هستید طبیعتا با استقبال بیشتری مواجه خواهید بود.
 منظورم این است که ما می‌گوییم ما داریم برای کودک کار می‌کنیم. اینکه شعار ما تاثیرگذار هست یا نه، یک موضوع جداگانه ای است. اصلا در تمام دنیا همینطور است که وقتی شما برای کودک کار می‌کنید، به ازای هر مخاطب اصلی با دو یا سه نفر سر و کار دارید.



به نظر من سینمای ایران از دهه 70 تا به امروز دچار مشکل بوده برای پیدا کردن ذائقه مخاطب. یعنی نمی‌داند که ذائقه مخاطب ایرانی چیست؟ همچنان دارد دور خودش می چرخد. در یک زمانی هم به دلایل سیاسی سینمای ایران را به سینمای اجتماعی محدود کردند که در واقع بی خطر باشد و اتفاقی نیفتد و تمام جذابیت سینمایی به این وسیله از سینمای ایران گرفته شد. یعنی ما دیگر روی پرده، ژانر وحشت نداریم، ژانر فانتزی نداریم، ژانر تخیلی نداریم. در واقع هیچ ژانری جز اجتماعی نداریم.

محمدیان: می‌خواهم بگویم که آن دسته از دوستانی که به «شاهزاده روم» معترض هستند در واقع یک خطای جامعه شناسی مخاطب دارند. به نظر من سینمای ایران از دهه 70 تا به امروز دچار مشکل بوده برای پیدا کردن ذائقه مخاطب. یعنی نمی‌داند که ذائقه مخاطب ایرانی چیست؟ همچنان دارد دور خودش می چرخد. در یک زمانی هم به دلایل سیاسی سینمای ایران را به سینمای اجتماعی محدود کردند که در واقع بی خطر باشد و اتفاقی نیفتد و تمام جذابیت سینمایی به این وسیله از سینمای ایران گرفته شد. یعنی ما دیگر روی پرده، ژانر وحشت نداریم، ژانر فانتزی نداریم، ژانر تخیلی نداریم. در واقع هیچ ژانری جز اجتماعی نداریم. مخاطبی هم که به دیدن این فیلم ها می رود در واقع ذائقه اش برآورده نمی‌شود. می‌گویند که ما دورهمی یک فیلمی ساخته ایم حالا اکران هم می‌شود دیگر! اتفاقا در تمام دنیا الان سینما مساوی است با کودک و نوجوان، من از نگرش آقای افخمی خیلی خوشحال شدم.

*بله ایشان معتقد است که سینما برای زیر 18 سال است.

محمدیان: اتفاقا خیلی درست می‌گویند و دارند از روی عدد و رقم حرف می زنند. شما آمار فروش فیلمهای دنیا را نگاه کنید، از ده فیلم پرفروش دنیا سه فیلم انیمیشن است.

*اگر سینما را از دهه 90 به بعد بررسی کنیم چون از آن زمان سینمای بزرگسالان همیشه بودند از سال 2000 به بعد نگاه کنیم با موج هری پاتر و دزدان دریایی کارائیب یعنی حتی فیلمهای بزرگسال هم برای بچه ها ساخته می‌شود. الان سوپر هیروهایی که بچه ها می روند و می‌بینند مرد مورچه ای و اونجرز هستند. هیچوقت یک بزرگسال نمی‌رود اونجرز را در سینما ببیند. یکی از دوستان ما که این فیلم را در فرانسه دیده بود می‌گفت سالن پر بود از بچه.

محمدیان: من هم معتقدم دارند تخمین های غلطی در مورد مخاطب می زنند که فکر می‌کنند اگر فیلمی‌برای مخاطب بزرگسال بسازند قرار است خیلی بفروشد؟! مگر اینکه شما در فیلم چه ناسزایی بگویی یا چه کار زننده ای بکنید که بزرگسال خوشش بیاید و به دیدنش برود. در صورتی که خیلی از همین فیلم ها را با بچه ها هم نمی‌شود رفت و دید. پس این حرف کاملا درست است که مخاطب کودک در واقع مخاطب چند نفره ای شامل پدر و مادر و خواهر و برادر است. جالب است که مثلا در شبکه های اجتماعی می‌بینم که آدمی‌که مثلا 25-20 سالش است که ازدواج نکرده یا بچه ندارد می‌گوید بچه ها من رویم نمی‌شود بروم سینما این فیلم را ببینم کسی پایه هست با هم برویم فیلم را ببینیم؟ به یکباره 10 نفر جمع می‌شوند که مثلا فردا بروند و شاهزاده را ببینند. می خواهم بگویم که اتفاقا برای مردم ایران جذاب است اما مسئولین فرهنگی سینمای ایران فراموش کرده‌اند که قرار است مردم را سرگرم کنند. شما فیلمهای اجتماعی سینمای ایران را در تلویزیون خیلی راحت تر می‌بینید، در واقع روی مبل لم می دهید و بساط چای و میوه هم فراهم است که خیلی راحت قصه را دنبال می‌کنید.







*با توجه به این حرفهیی که گفتی و اتفاقاتی که رخ داده است، اگر امکاناتش را داشته باشند و فکرش را بکنند حتما می آیند به سمت انیمیشن. اشکالی هم ندارد. ولی موضوع این است که بعد از این ماجرا می خواهید چه کنید؟ آیا می خواهید روند انیمیشن سازی را ادامه دهید؟ یا باید چهارسال طول بکشد تا یک انیمیشن ساخته شود؟


محمدیان: بالاخره طول خواهد کشید تا کاری ساخته شود اما بهرترتیب مقدماتی دارد که خود آقای جعفری توضیح خواهند داد چون من فکر می‌کنم قرار نیست یک فیلم ساخته شود و بعد خداحافظ و تیم از هم پاشیده شوند. برعکس الان آن سر و شکل یک کمپانی دارد شکل می‌گیرد.

جعفری: ما تقریبا دو مؤسسه فرهنگی هنری که مستقل از هم کار تولید انیمیشن می‌کردیم با هم یک کنسرسیوم تشکیل دادیم. البته ملحق شدن به آن معنا که از لحاظ بیزنسی می‌گویند اتفاق نیفتاده است. در واقع یک کنسرسیوم شکل گرفته است به معنای کنسرسیوم بودنش.

*پس خصوصی هم هستید؟

جعفری: بله.

*دولت هم هیچگونه پول و رانتی به شما نداده است؟

جعفری: خیر. اتفاقا اگر پول داده بودند شاید ما به این نتیجه نمی‌رسیدیم.

*شرکت اسمش چه بود؟

جعفری: مؤسسه هفت سنگ، مؤسسه سلوک افلاکیان.

*این اثر متعلق به موسسه سلوک افلاکیان است؟

جعفری: خیر ما هفت سنگ بودیم و دوستان آقای جنتی، اسماعیلی ، آقای حیدری صاحب مؤسسه سلوک افلاکیان بودند. ما تقریبا از سال 90 یک سری همکاری هایی با هم داشتیم و در سال 92 به این نتیجه رسیدیم که با هم یک کار تولید کنیم. کلی از فیلمنامه های مختلف و موضوعات مختلف را با هم بررسی کردیم و تلاش کردیم که به یک موضوع مشخص برسیم ولی به نتیجه ای نرسیدیم تا اینکه ایده شاهزاده روم مطرح شد و این کار را انجام دادیم و این سروشکل گروه هنر پویا شکل پیدا کرد یعنی نام مجموعه دو مؤسسه را گذاشتیم گروه هنر پویا. ما مجموعا 10 سال سابقه تولید در زمینه انیمیشن داریم و بیش از 150-140 انیمیشن تولید کرده ایم چه به صورت سریال، سینمیی و کارهای مختلف. البته سینمایی نه به این شکل، به نحوی که فقط برای آن پروانه ساخت گرفته شده است. مثلا انیمشین هشت و بیست تا بوشهر  نمی‌دانم یادتان هست یا نه؟



*بله آقای محمدامین همدانی آن را کار کرده بودند. کار بدی هم نبود. تجربه جدیدی بود. مؤسسه آوینی هم پای اینکار ایستاده بود.

جعفری: بله اصلا سرمایه گذار آن کار مؤسسه آوینی بود، من هم تهیه کننده بودم  .آقای همدانی از مجموعه ما جدا شد یعنی در چند پروژه با ایشان همکاری داشتیم و بعد از مدتی جدا شدند و الان با سازمان ... کار می‌کنند یعنی مسئول بخش انیمیشن سازمان ... است. ما در کارهایی که تولید کرده ایم از کارهای کوتاه گرفته تا سریال و سینمایی و کارهای مختلفی داریم که بخش عمده کارهایی که داشتیم را آقای محمدیان کارگردانی آثار را به عهده داشتند. تجربه همه این سالها جمع شد تا این کار به  اسم شاهزاده روم تولید شود. این روند هم انشاءالله ادامه خواهد داشت. برنامه ریزی ما این است که تلاش کنیم برای سالهای بعد بتوانیم در جشنواره فجر باز هم کار کنیم.



*یعنی باید منتظر شوید که پول اکرانت برگردد و بعد شروع به کار کنید؟


جعفری: بله. چون ما بخش خصوصی هستیم پس طبیعی است که باید بتوانیم کارمان را دخل و خرج کنیم تا ادامه بدهیم.

*پس منتظرید که این پول را بگیرید و بعد شروع کنید.

جعفری: در شاهزاده روم تقریبا می‌شود گفت که به سراغ همه دستگاههایی که فکر می‌کردیم شاید به ما کمک کنند رفتیم. در طول تولید هیچکس کمک نکرد.



*وقتی تهیه کننده ای سروشکل مذهبی داشته باشد می‌گویند احتمالا فلان نهاد از او حمایت می‌کند، او بسته است و از بالا نامه دارد.

جعفری: از بالا که شوخی است اما ما رایت عربی کار را فروختیم .تقریبا از این دو میلیارد تومانی که هزینه کرده بودیم شاید مثلا حدود بیست درصدش فروش نسخه عربی کار بود. بقیه را هم خود مجموعه ها اندوخته ای داشتند که آن اندوخته را وسط گذاشتند و بعد رفتیم به سراغ نهادهای دولتی و غیردولتی فرهنگی و خواستیم که به ما کمک کنند. همه آپشن های ممکن یعنی اسپانسر، حمایت، خرید سهام، اصلا مالکیت پروژه را پیشنهاد کردیم.




یک بنده خدایی اتفاقا پزشک بود و گفت آقا شما برای امام زمان(عج) کار کرده اید من هم تعلق خاطر دارم و نذر کرده ام از دوران جوانی ام که فلان درصد از درآمدم را خرج امام زمان کنم. آن پول را به ما داد و گفت ببرید پول آنها را بدهید و دلتان نلرزد که بخواهند چکتان را برگشت بزنند. ما هم رفتیم و پول آن نهاد فرهنگی را دادیم. بقیه پولهایی که گرفتیم بجز همین مورد که از یک شخص حمایت گرفتیم،  بقیه پولها به صورت سرمایه گذاری بوده‌اند از طرف اشخاص حقیقی خصوصی.


*هیچکس قبول نکرد؟


جعفری: هیچکس قبول نکرد فقط یک دستگاهی گفت که من این کار را نمی‌کنم بعد ما اصرار کردیم که آقا می‌شود حداقل صد میلیون تومان به ما وام بدهید؟ که صد میلیون به ما قرض دادند. قرار بود که ما در یک بازه زمانی بازگردانیم اما این سازمان وسط کار ناگهان پشیمان شدند و با یک رسوایی و آبروریزی این پول را از ما پس گرفتند. گفتند یا چک شما را برگشت می زنیم یا نسخه تلویزیونی و خانگی این کار باید مال ما باشد! که قیمت آن مسلما صد میلیون نبود. ما هم مجبور شدیم صدمیلیون آنها را جور کنیم و پس بدهیم که داستان جور شدن این پول هم داستان جالبی است. یعنی ما این موضوع را جایی نقل کردیم یعنی در جلسه نقد و بررسی فیلم گفتیم آقا دعا کنید این چک ما را برگشت نزنند (بعد از اتمام کار بود). یک بنده خدایی آمد جلو اتفاقا پزشک بود و گفت آقا شما برای امام زمان(عج) کار کرده اید من هم تعلق خاطر دارم و نذر کرده ام از دوران جوانی ام که فلان درصد از درآمدم را خرج امام زمان کنم. آن پول را به ما داد و گفت ببرید پول آنها را بدهید و دلتان نلرزد که بخواهند چکتان را برگشت بزنند. ما هم رفتیم و پول آن نهاد فرهنگی را دادیم. بقیه پولهایی که گرفتیم بجز همین مورد که از یک شخص حمایت گرفتیم،  بقیه پولها به صورت سرمایه گذاری بوده‌اند از طرف اشخاص حقیقی خصوصی. یعنی مؤسسات خودمان پول گذاشتند تقریبا 30 درصد سرمایه را از مؤسسه خودمان تأمین کردیم، تقریبا 20 درصد هم از فروش نسخه عربی بدست آمد و 50 درصد هم از افراد حقیقی که می‌شناختیم و توانستیم اصل پولشان را ضمانت کنیم.



*یعنی اگر شاهزاده روم نمی فروخت شما با عرض معذرت تشریف می‌بردید زندان؟عوضش همین نهاد 8 میلیارد تومان برای فیلم .... هزینه کرده است.

جعفری: نه. بالاخره آنقدر اعتبار داشتیم که این اتفاق نیفتد. تنها جایی که ممکن بود ما را بفرستند زندان همان نهاد فرهنگی بود (که البته دولتی هم نبود) بقیه مردم اینطور نیستند می‌گفتند اشکالی ندارد می توانی کم کم پرداخت کنی. ما ضمانت پول این افراد را کردیم چون فکر می‌کردیم این کاری که داریم می‌کنیم چون از جانمان برای این کار مایه گذاشتیم یعنی همه در این کار زحمت جدی کشیدند و امید داشتیم به بازگشت سرمایه.

*امید داشتی به زندان نرفتن.

جعفری: به زندان نرفتن که حتما امید داشتیم می‌گویم که به جز آن دستگاه فرهنگی مطمئن بودیم بقیه ما را زندان نمی فرستند.

*دستگاه مربوطه خیلی فرهنگی است؟

جعفری: بله، بخواهید اسمش را می‌گویم ولی چاپ نکنید.



*قول می دهم از زبان شما منتشر نکنیم ولی خودم می توانم به مردم بگویم.


جعفری: ما با آقای.... نشستیم و او گفت: بدهکار که بحث نمی‌کند!بله، مسئول کودک و نوجوان... بودند یعنی هنوز مدیر شبکه ....نبودند.  او به ما گفت نسخه تلویزیونی شبکه خانگی و محصولات جانبی این کار باید مال ما باشد!

*این بنده خدا هول یک چیزی شده بد حتما.

جعفری: نه. هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده بود. نه اکران شده بود و نه چیز دیگر. این موضوع مربوط به قبل از ماه رمضان امسال است.

*ولی فجر رفته بود.

جعفری: بله.



*بهرحال می دانست که چه اتفاق خوبی قرار است برای کار بیفتد.

جعفری: نه. آنها اصلا حدس نمی زدند که قرار است این کار چقدر بفروشد. واقعا موضوع این نبود یعنی صادقانه می‌گویم که هول نشده بودند منتها تصور غلطی داشتند مبنی بر اینکه ما می پذیریم این موضوع را.

*با مدیر مجموعه  .... هم صحبت کردید؟

جعفری: بله، با ایشان هم صحبت هایی داشتیم ولی نهایتا این شد که آقای ... تأکید کردند نسخه تلویزیونی و شبکه خانگی و محصولات جانبی این کار باید متعلق به... باشد، ما قبول نکردیم و گفتیم اصلا قیمت هم این نیست که شما می‌گویید.

*اصلا اگر زیر 800 میلیون تومان به شبکه نمایش خانگی بدهید واقعا ضرر است.

جعفری: شهر موشها با 12 میلیارد تومان فروش 800 میلیون تومان نسخه خانگی را گرفته است. به هرترتیب در اینجا ما با دست اندازی مواجه شدیم و گفتند پس باید تا 5 روز پول ما را پس بدهید وگرنه ما چک شما را برگشت می زنیم! الحمدالله پول جور شد و ما توانستیم از برگشت خوردن چک جلوگیری کنیم. امروز سرمان بلند است که بدون هیچ حمایتی کار کرده ایم البته بعد از تمام شدن کار، دو جا با ما خیلی همکاری کردند اول بنیاد فارابی که علاقمند به مشارکت در کار بود و بعد از اتمام کار، 20 درصد پروژه را خرید ولی هنوز هیچ پولی رد و بدل نشده است ولی آنها 20 درصد کار را خریده‌اند.

*این هم تله است، ممکن است برای شبکه نمایش خانگی نقشه داشته باشد، من به تو قول می دهم. اگر این قرارداد را با فارابی نمی‌بستیم خیلی بهتر بود.

جعفری: بالاخره ما به سازمان ... هم ندادیم دیگر. آنجا که چک دستشان داشتیم ولی ندادیم اینجا که اصلا چک هم نداریم. ما قرارداد خیلی شفافی با فارابی داریم. از طرف دیگر هم آقای سرافراز کار را در جشنواره فجر دیده بودند و گفته بودند این کار خیلی خوب است و ما می خواهیم از آن حمایت کنیم و انصافا  حمایت کرد.

*تا حالا تنها کمکی که به شما شده همین تیزر بوده است. آنهم شانس آوردید که سرافراز در نمایش فیلمتان حضور داشته است.

جعفری: بله. از آ« طرف شاید مثلا 15-10  نامه به شهرداری فرستاده ایم که نهایتا یک کارشناس از راه رسیده و نامه ها را بایگانی کرده است و حقیقتا جالب است که در شهرداری یک کارشناس می تواند دستور همه مدیران شهرداری را بایگانی کند! اگر ببینید ما واقعا هیچ بیلبورد و بنر شهری نداریم اصلا هیچ نشانه ای از شاهزاده روم در شهر نمی‌بینید، فقط سردر سینماهاها بود. از این مباحث که بگذریم موضوع اصلی این بود که در شاهزاده روم ما توانستیم روی پای خودمان بایستیم و این لطف امام عصر(عج) بود که ما توفیق شد برای ایشان کار کردیم و به نظر من همین توفیق بود که کمک کرد ما سرپای خودمان بایستیم. همین سرپای خود ایستادن انشاله به ما کمک خواهد کرد که به همین نحو پیش برویم. الان هم که کار با استقبال مواجه شده است الحمدالله پیشنهاداتی داریم برای کارهای آینده. در ادامه حرفهای آقای محمدیان بایدعرض کنم که ما داریم ادامه فعالیت خود را به شکل یک کمپانی می‌بینیم، یعنی نه به شکل یک شرکتی که کاری را تولید کرد و حالا هم جمع شود و بروند سراغ کار خودشان. یعنی کارهای آینده ما در قالب سریال و کارهای کوتاه ادامه خواهیم داد و برای کارهای سینمایی هم برنامه ریزی داریم ولی الان نمی‌توانم موضوعش را بگویم.