«دختر شینا» و روایت‌های زنانه از جنگ، راوی آن بخش از این کوه یخند که حجم عظیم و خیره‌کننده‌اش در زیر آب است و پنهان از چشم. روایت‌های زنانه از جنگ، جنگ را به حاشیه می‌برند و انسان‌هایی را روایت می‌کنند که جنگ را به حاشیه کشانده‌اند و زندگی ساخته‌اند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق -
قبل‌التحریر
با خودش گفته بود زندگی این زن را من می‌نویسم. تصمیمش را گرفته بود. کار هم که تمام شد، برده بودش پیش یکی از همین ناشرهای نه چندان گمنام حوزه دفاع‌مقدس. سر دوانده بودندش! در نهایت هم ناامید شده و کار را رسانده بود به مرتضای سرهنگی حوزه هنری. سرهنگی گفته بود سرمان شلوغ است و بعید است به این زودی‌ها جوابت را بدهیم. کار را داده و برگشته بود سر کار خودش در کانون پرورش فکری همدان. می‌گفت به 3 روز نکشیده بود که جوابش آمد. سرهنگی این بار تماس گرفته بود. پشت تلفن هیجان‌زده گفته بود ضرابی‌زاده چه کرده‌ای! ضرابی‌زاده چه کرده‌ای! بعد هم کتاب رفته بود توی نوبت چاپ و به یک سال نرسیده راهی پیشخوان کتاب‌فروشی‌ها شده بود. اینها روایت تولد «دختر شینا»ست. کتابی که این روزها با تیراژ 180 هزار نسخه در بازار نشر رکورد زده و بعد از «من زنده‌ام» و «دا» اتفاق جدیدی در روایت‌های زنانه از جنگ محسوب می‌شود.

حین‌‌التحریر

«دختر شینا» شامل خاطرات و زندگینامه مرحوم قدم‌خیر محمدی‌کنعان، همسر شهید ستار ابراهیمی از فرماندهان سپاه همدان است. کتاب شامل شرح زندگی آن مرحوم از کودکی تا 1365 است که همسرش به شهادت رسید و او را با 5 فرزند قد و نیم‌قد تنها گذاشت. ضرابی‌زاده سعی کرده تمام زندگینامه و فراز و نشیب‌های زندگی مرحوم محمدی و حجم عظیم تنهایی‌های او را در تمام لحظاتی به تصویر بکشد که حاج ستار در جبهه است و او باید به تنهایی رنج بار مشکلات و اداره زندگی با 5 بچه قدم و نیم‌قد را به دوش بکشد. در نهایت هم گویی پایانی بر این تنهایی‌ها نبود. حاج ستار به شهادت رسید و او بچه‎ها را برای همیشه تنها گذاشت.  

داستان «دختر شینا» نه جنگ که زندگی در متن جنگ است. شرح ثانیه‌های پر رنج قدم‌خیر برای ساختن زندگی خود و فرزندانش زیر سایه خشونت‌آمیز و سخت جنگ است و توپ و تانک و گلوله. در این میان اما عاقبت دست بالا قدم‌خیر است و روح بلند انسان‌هایی‌ که هنرشان، ساختن زندگی‌ است. انسان‌هایی که روح و شخصیت‌شان بسط پیدا می‌کند و آرام آرام حجم‌های انسانی اطراف‌شان را فرا می‌گیرند و در خود حل می‌کنند. سنگین شدن سایه جنگ هنر این انسان‌ها را در خلق زندگی و معنا بیشتر به رخ می‌کشد و اهمیت روایت‌های زنانه از جنگ دقیقا به همین علت، مضاعف می‌شود.  روایت‌های زنانه از جنگ، بیش از آنکه روایت جنگ باشند، روایت انسان‌های زندگی‌سازند. پیش‌تر در همین روزنامه در باب «من زنده‌ام» نگاشته بودم که روایت‌هایی از این دست 2 صفحه دارند. صفحه‌ای که درد است و رنج و مصیبت و صفحه‌ای که شکوه، عظمت، حرمت و تعظیم در برابر انسان‌هایی که جهان و حتی جنگ را به اسارت خود می‌کشند و خود را بر آن تحمیل می‌کنند و «دختر شینا» یکی از همین‌هاست. 

روایت‌های زنانه از جنگ با نگاهی ظریف و جزئی، واقعیت‌هایی را از جنگ به تصویر می‌کشند که شاید در روایت‌های مردانه هیچ‌گاه مجالی برای به چشم آمدن پیدا نکنند. واقعیت‌هایی که بعضا آنقدر روزمره و عادی شده‌اند که دیگر دیده نمی‌شوند و اینجاست که ریشتر پدیده‌ای مانند «دختر شینا» یکباره افکار عمومی را می‌لرزاند و آن را دچار خودش می‌کند. «دختر شینا» روایت بخشی از همین واقعیت‌هاست. واقعیت‌هایی که همان‌قدر که دردآورند، دستمایه شکوه و عظمت زنان این مرز و بوم را هم فراهم می‌آورند. قدم‌خیر محمدی‌کنعان یکی از همین‌ها بود.  بیراه نیست که به تعبیر مرتضای سرهنگی، در جنگ‌های دفاعی این روحیه استقامت زنان است که حد مقاومت مردان را تعیین می‌کند که هر قدر این روحیه استقامت زنانه بیشتر باشد، نهال مقاومت در خط مقدم نبرد، پربارتر است؛ کانه کوه یخی که نوکش از آب بیرون است. 

«دختر شینا» و روایت‌های زنانه از جنگ، راوی آن بخش از این کوه یخند که حجم عظیم و خیره‌کننده‌اش در زیر آب است و پنهان از چشم. روایت‌های زنانه از جنگ، جنگ را به حاشیه می‌برند و انسان‌هایی را روایت می‌کنند که جنگ را به حاشیه کشانده‌اند و زندگی ساخته‌اند.

بعدالتحریر

راستی یادم رفت بگویم؛ قدم‌خیر در دی‌ماه 1388 و چند ماه قبل از آنکه شرح رنج‌هایش را در برگ برگ «دختر شینا» ببیند برای همیشه چشم از جهان فرو بست و به همسر شهیدش پیوست. «دختر شینا» به قلم بهناز ضرابی‌زاده نوشته و توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است.
*