کد خبر 554722
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۷

مدل رفتاری جبرگرایانه و دترمینیستی برخی متولیان دولت یازدهم، غرب را برای فشار و امتیازخواهی بیشتر بد عادت کرده است.

به گزارش مشرق، محمد ایمانی در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:

1- علامه دهخدا این مثل را ذیل عبارت «تشیّخ » آورده است که «شیئان عجیبان هما ابرد من یخ (!) - شیخٌ یتصبّی و صبّیٌ یتشیّخ.» دو چیز عجیب، خنک‌تر از یخ است؛ اینکه پیری در سلک و کسوت کودکان در آید و کودکی ادای پیران را در آورد؛ به غایت بی‌مزه است و نمی‌چسبد. بالغ بر 30 ماه - قریب هزار روز- از عمر دولت یازدهم می‌گذرد اما برخی دولتمردان ارشد ما هنوز هم دوست دارند مانند سال 91 و 92 از موضع اپوزسیون دولت قبل و نه صاحب منصب و مسئول دولت مستقر فعلی حرف بزنند. یعنی مثلا کافی است به این مدیران یا حامیان سیاسی و رسانه‌ای آنها بگویید از دو عبارت «دولت قبل» و «برجام» استفاده نکنید و حرف جدیدی بزنید. یا بگویید دولت قبل تمام شده و برجام نیز به اجرا درآمده است؛ حالا چه در چنته کلام یا اقدام دارید که رو نکرده باشید و بخواهید به مردم منتظر ارائه کنید. لابد تصدیق می‌کنید که با چنین شرطی، حرفی برای گفتن یا عملی برای عرضه به افکار عمومی باقی نمی‌ماند. این بی‌عملی، مخالف‌خوانی نخ‌نما علیه دولت قبل و افکار عمومی را در سررسید هر وعده‌ای به موعد دیگری حوالت دادن، خطرناک می‌نماید. درست مانند بدهکاری که به جای تدبیر در سررسید هر چکی، چکی جدید با مبلغی هنگفت‌تر می‌کشد تا زمان بخرد اما در حقیقت بهمنی از مطالبات وصول نشده علیه خود می‌سازد. همی وعده کنی امروز و فردا- ندونم مو که فردای تو کی بی؟!

2- هزار روز - با کم و زیادش- از آن اولین وعده گشایش صد روزه می‌گذرد و مردم بذله‌گو به مطایبه یک صفر مقابل 100 کذایی گذاشته‌اند. برای اینکه زیربار توافق به هر قیمت بروند وعده کردند در اولین روز اجرای برجام، تحریم‌ها بالمرّه و یکباره برداشته خواهد شد. قریب 3 ماه از آغاز اجرای برجام می‌گذرد اما حالا گفته می شود برداشتن تحریم‌ها هم‌ زمان‌بر است و هم برجام شامل بخش اندکی از تحریم‌ها می‌شود! فعلا به جای تحریم‌ها، ظاهرا سوئیفت و گشایش ال‌سی و آمدن سرمایه‌گذار خارجی و تفاهم‌نامه‌های به نمایش درآمده در فرانسه و ایتالیا و... هستند که در تعلیق به سر می‌برند. اما در قید و بند این جزئیات- هرچند مهم- نباید ماند. بعد از همه این آمد و شدها و تأیید و تکذیب‌ها، سؤال‌های مهم سرجای خود باقی است و عملکردها با همین پرسش‌ها سنجیده می‌شود: اثر مدل «کاری نکن و به انتظار توافق و نتایج معجزه‌آسای آن بنشین» آن هم پس از همه امتیازات واگذار شده، در حوزه رشد اقتصادی باکیفیت، رونق تولید و اشتغال و سرمایه‌گذاری مولد که قابل لمس و اندازه‌گیری باشد و ما به ازای خارجی داشته باشد، دقیقا چیست؟ یا آن 170 میلیون دلار وعده درآمد جدید روزانه (ماهانه 5 میلیارد دلار) چه سرانجامی پیدا کرده است؟

3- چرا رسانه‌های حامی یا منتفع از همسویی دولت، 14 ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم از همین حالا عزا گرفته‌اند که «مردم عوام(!) آثار برجام را نمی‌بینند و حس نمی‌کنندو با این شیب بعید است روحانی دوباره رأی بیاورد؟» این چه فتح‌الفتوح بزرگ (بزرگ‌تر از فتح خرمشهر) و توافق بزرگ قرن و آفتاب تابان و کلید معجزه‌آسای همه‌چیز- که حتی آب خوردن و هوای تنفس مردم هم متوقف به حصول آن اعلام شد- است که مردم درکش نمی‌کنند؟ آیا همان حکایت جامه حریری نیست که بنابر ادعا بر تن پادشاه بود اما مردم کوچه و بازار نمی‌دیدند و شاه را برهنه می‌یافتند؟! اصلا یک پرسش مهم‌تر!‌ اگر سال بعد انتخابات نبود آیا دیگر هیچ نگرانی دیگری در میان نبود که مردم درباره برجام چگونه فکر کنند و اثری از آن حس کنند یا نه؟!

4- مراکز دولتی و رسانه‌‌های همسو البته تا توانسته‌اند آمارها را سانسور و رقیق یا شیرین‌سازی کرده‌اند اما بعد از همه زحمات برای «شدرستنا» کردن «شغلتنا»ها(!) آمارهای موجود باز هم زنگ هشدار را برای «دولت برجام و دیگر هیچ» به صدا درآورده‌اند. بانک مرکزی می‌گوید آمار چک‌های برگشتی از 5 میلیون در سالهای 93 به 8/7 میلیون فقره در 10 ماه اول سال 94 رسیده که رشد 55 درصدی را نشان می‌دهد و بالغ بر 94 هزار میلیارد تومان است آن هم در شرایطی که سال 94 به عنوان سال رشد و رونق اقتصادی معرفی شده بود. آمار رسمی می‌گوید رشد اقتصادی 94 نسبت به 93 منفی شده است و بیکاری با چهار دهم درصد افزایش به 11 درصد رسیده است (هرچند برخی کارشناسان حامی دولت آمار بیکاری را بین 20 تا 30 درصد برآورد می‌کنند.) گزارش دیگری از بانک مرکزی تصریح می‌کند ضریب جینی که نشانه شدت شکاف طبقاتی است از 395/0 به 399/0 افزایش یافته است.

5- نه فقط منتقدان بلکه حامیان کارشناس و دلواپس دولت هم اینک از بازی‌های آماری و رشد بی‌کیفیت و مهار مصنوعی تورم به قیمت تزریق رکود عمیق به عرصه اقتصاد و تولید ابراز نگرانی می‌کنند و معتقدند فنر تورمی چنین فشرده و بدون مابه‌ ازای رونق اقتصادی (در شرایط معطلی دست کم 60 درصد ظرفیت تولید) دیر یا زود رها خواهد شد و ممکن است تجربه سال 74 دولت سازندگی بازتولید شود. برخی از همین حامیان، طیفی از سیاستگذاران برجام زده را لیبرال‌های مغرور و نادان نامگذاری کرده‌اند. آیا در همین شرایط زمین خوردگی و رکود تولید داخلی عجیب نیست که بشنویم  معاون اول رئیس‌جمهور (فرمانده قرارگاه اقتصاد مقاومتی) ابلاغیه آزادشدن واردات کالاهای لوکس را صادر می‌کند تا چشم گزارشگر نیویورک تایمز از حدقه درآید که؛ مگر ایران تحریم نیست پس چرا تبدیل به بازار کالاهای پرزرق و تجملاتی وارداتی شده؟ یا به تعبیر آن نشریه اروپایی «نه عربستان و قطر و کویت و امارات با درآمدهای نفتی انبوه، بلکه این ایران است که بزرگ‌ترین واردکننده خودروی پورشه در منطقه محسوب می‌شود.»

6- آقای روحانی روز پنج‌شنبه گفت «فرصت برجام، دائمی و ابدی نیست همان‌طور که ابر بالای سر ما نمی‌ماند. اگر خدای ناکرده عده معدودی موفق شوند و نگذارند ما به خوبی ازاین فرصت استفاده کنیم، این فرصت بازنمی‌گردد... شما امروز می‌توانید UF6 بفروشید. درشت‌گویی و حرف‌های بی‌پایه هنر نیست.» ایشان دیروز هم به مسکن مهر که بالغ بر 5/2 میلیون خانواده ناامید از خانه‌دار شدن را صاحب خانه کرده، تاخت و گفت «تأمین مسکن در داخل شهر با مسکن مهر در بیابان فرق دارد... دولت گذشته مسیری را انتخاب کرد که خطرناک بود و آن استفاده از پول بانک مرکزی بود. متأسفانه در آن دوران پول بانک مرکزی وارد مسکن [مهر] شد که عامل بزرگ تورم گردید.» بخشی از این سخنان رها کردن تیر در تاریکی است. چه کسانی نمی‌گذارند از فرصت برجام استفاده شود؟ اصلا از کدام فرصت سخن گفته می‌شود؟ چرا بازار و بخش خصوصی این فرصت را درک نمی‌کند و ظاهرا نسبت به پدیده‌ای به نام برجام و شیرینی آدامسی 3 ماه پیش آن کرخت و بی‌حس شده است؟ ثانیا زحمت کشیدن و اورانیوم را غنی کردن و سپس آن را واگذار کردن و دوباره ماده اولیه (کیک زرد) را به عنوان مابه‌ازا وارد کردن و باز زحمت غنی‌سازی را پذیرفتن (برای صادر کردن مازاد 300 کیلوگرم کذایی مندرج در برجام) چه تحفه نطنزی است که می‌خواهند به مردم بفروشند؟

7- اما ماجرای - به تعبیر وزیر راه - «مزخرف» مسکن مهر! با تحقیر و تخفیف یک عملکرد دولت سابق (با همه عیب‌ها و ضعف‌هایی که برایش می‌شود شمرد) آیا دولت و رئیس‌جمهور و وزیر محترم بزرگ می‌شوند یا ارج پیدا می‌کنند؟‌دولت قبلی به همان میزان عرضه داشت که 5/2 میلیون خانواده را خوب یا بد صاحب خانه کند. برای اثبات خود لازم نیست از موضع برج عاج‌نشین‌های شکم‌سیر و نیاوران‌نشین، به حاشیه‌نشینان جنوبی یا شرقی و غربی تهران بد و بیراه بگویید. مسکن مهر موجب رونق بالغ بر 200 صنعت و فعالیت اقتصادی دیگری شد و عامل گردش بخشی از چرخ اقتصاد کشور بود اما شما ادعا کردید آن حجم از بودجه در گردش - که خود رونق‌آفرین بود- به عنوان «نقدینگی» ایجاد تورم می‌کند و بنابراین متوقف کردید. باید پرسید اکنون وضعیت نقدینگی چگونه است؟ آیا همان نقدینگی دریغ شده از حوزه تولید و صنعت، اکنون به شکل سرگردان از 430 هزار میلیارد تومان در سال 92 به 1100 هزار میلیارد تومان در پایان 94 نرسیده و تهدیدی برای جهش تورمی در آینده قریب‌الوقوع نیست؟!

8- آخرین توجیه برخی مدیران پشت هم‌انداز این است که باید سرمایه‌گذاری خارجی بیاید تا تولید و اشتغال رونق بگیرد و باید برای سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد ثبات و آرامش کرد. فعلا کاری نداریم که سایه تحریم‌ها- بعضا جریمه‌های 8، 9 میلیارد یورویی- بالای سر شرکت‌ها و بانک‌های خارجی در پسابرجام سنگینی می‌کند و همین خلل و فرج برجامی را منتقدان دلسوز بارها هشدار داده بودند و مطبوعات خارجی نیز تصریح می‌کردند که توافق محتمل (برجام بعدی) همچنان هزینه سرمایه‌گذاری و ریسک تجارت خارجی را برای ایران بالا نگه می‌دارد. موضوع مهم‌تر، همان 1100 هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان است. اگر دولت، تدبیر و همتی- در اندازه رسیدن به توافق به هر قیمت و توجیه نقض آن به هر قیمت بالاتر - برای به خدمت گرفتن این ظرفیت اندوخته داخلی نداشته باشد و عملا این فرصت را تبدیل به یک تهدید بالقوه (سونامی خطرناک) کرده باشد، آنگاه به طریق اولی چگونه می‌تواند سرمایه و سرمایه‌گذاری خارجی را جذب یا تبدیل به فرصت- و نه تهدید- برای کشور کند؟

9- برجام اگر مرده به دنیا نیامده باشد، در اثر بزرگ‌نمایی بیش از اندازه تحریم‌ها و اغراق در آثار معجزه‌آسای آن مرده است. البته کوشیدند برجام را مقدس کنند و از آن امام‌زاده بسازند. اما اکنون معلوم شده برجام اگر کور نکند، دست‌کم شفا نمی‌دهد. مذاکره و توافق و معامله- برای جلب منفعت یا دفع شر- به عنوان روش پذیرفته در حوزه سیاست یک چیز است و خود را پای معامله مستأصل و بی‌گزینه و محتاج و رؤیااندیش نشان دادن و دست‌ از همت و اقدام و عمل شستن، اتفاقی دیگر. غرب مستکبر و غربگرایان مایلند اقتصاد ما را گروگان بگیرند تا از کشور و ملت و انقلاب ما امتیازهای استراتژیک بستانند. امید محض بستن به برجام، پالس فرستادن به غرب برای طلبکاری بیشتر است که هم کشور را به عقب‌نشینی از آرمان‌های انقلاب وا می‌دارد و هم اندک فرصت‌های محتمل و متوقع از برجام را نابود می‌سازد. باید به پوپولیسم برجامی و کاسبی سیاسی ناشی از آن پایان داد و گرنه اقتصاد پرظرفیت و قابل شکوفایی ما، کمترین مجال احیا و اصلاح پیدا نخواهد کرد.

10- مدل رفتاری جبرگرایانه و دترمینیستی برخی متولیان دولت یازدهم، غرب را برای فشار و امتیازخواهی بیشتر بد عادت کرده است. بنابراین در سال پیش‌رو تا انتخابات 96، طبیعی‌ترین احتمال، ورود به فاز فشارهای سیاسی و اقتصادی جدید غرب است و نه کاهش تحریم‌ها. وقتی این فشار محتمل را کنار نگرانی برخی اقتصاددانان - حتی حامی دولت- در زمینه پیش‌بینی تشدید رکود و افزایش تورم بگذاریم، یک دغدغه مهم پدیدار می‌شود: آیا دولت نقشه جایگزین (PLAN B) برای گشایش اقتصادی مورد انتظار از برجام و مهار چالش‌های جدید ناشی از 30 ماه غفلت و تأخیر در اجرای اقتصاد مقاومتی (درونزا) دارد؟‌ آن 30 ماه هیچ!‌ اصلا روزشمار عمر سپری شده از دولت را صفر می‌کنیم و محاسبه را از امروز می‌آغازیم؛ آیا دولت غیر از نیش و کنایه و توهین و بدگویی به دولتی که مرداد 92 تمام شده یا دادن پز جامه برجامی که مردم نمی‌بینندش، نقشه و تدبیر دیگری که درون‌زا و اقتصادی و حقیقی باشد دارد یا مانند دولت دهم که در سال 90 و 91 غافلگیر شد و به اعتبار سیاست‌زدگی در همان غافلگیری هم ماند، غافلگیر می‌شود؟! جور دیگری هم می‌شود پرسید: دولت از همین امروز چند روز یا چند ماه دیگر زمان می‌خواهد تا مردم و فعالان اقتصادی حقیقتا شیرینی وعده‌های دولت در حوزه گشایش و رونق اقتصادی را بچشند؟ اگر شوخی برجام 2 و 3 و 4 را جدی بگیریم و برای هر برجام 5/2 سال زمان بدهیم، 8-7 سال دیگر زمان لازم است تا معلوم شود این حباب‌های پرطمطراق پر از هیچ بوده است.