کد خبر 555311
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۹

سوریه در طول پنجاه سال گذشته، علیر‌غم داشتن روابط خوب با شوروی و روسیه هیچگاه بخشی از بلوک شرق شناخته نشده و خود را متعهد به آن نشان نداده است شاید دلیل اصلی این عدم هم‌پیمانی‌، روابط فعال روس‌ها با رژیم صهیونیستی بوده است.

مشرق- طی روزهای اخیر در رسانه‌ها و محافل سیاسی جهان، بحث‌های زیادی درباره آینده روند تحولات امنیتی و سیاسی سوریه مطرح گردید. این تحلیل‌ها عمدتاً حول محور توافق روسیه و آمریکا بر سر آینده بشار اسد دور می‌زد. در این بین مهمترین چیزی که تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های صاحب‌نظران را مدلل می‌کرد، خروج نیروهای نظامی روسیه از سوریه بود. اما واقعاً میان آنچه در این تحلیل‌ها می‌آید و آنچه در عمل احتمال وقوع آن وجود دارد، فاصله عمیقی به چشم می‌خورد. اجازه بدهید پیرامون رفتار روسیه و تأثیر آن ابتدا سؤالاتی را مطرح کرده و سپس به ارزیابی احتمالاتی که در پاسخ هر سؤال نهفته است، بپردازیم.

سوریه در تراز سیاست خارجی روسیه چه وزنی دارد؟ کم است یا زیاد؟ سیاست روسیه در مورد سوریه تا چه اندازه بر پایه تعامل با غرب استوار است؟ کم یا زیاد؟ آیا وضع امنیتی روسیه به گونه‌ای است که ناگزیر به معاوضه سوریه با اوکراین است؟ یعنی روسیه اوکراین را بگیرد و سوریه را تحویل غرب بدهد! وزن روسیه در سوریه چقدر است؟ یعنی پرونده امنیتی سوریه تا چه میزان تحت تأثیر روسیه قرار دارد؟ و در همین راستا آیا اصولاً سوریه براساس مناسبات تاریخی- در 50 سال اخیر- بخشی از بلوک شرق و سپس بخشی از کشورهای اقماری روسیه بوده است یا نه؟ مناسبات نظامی روسیه و سوریه تا چه حد است؟ ارتش سوریه تا چه اندازه متکی به سلاح روسیه است؟ روسیه با چه هدفی در دهه دوم مهر ماه گذشته وارد پرونده امنیتی سوریه شد و چرا حدود شش ماه پس از آن، نیروهای خود را خارج کرد؟ نقش روسیه در مذاکرات به اصطلاح سوری- سوری چیست؟ چه توافقی بین آمریکا و روسیه در مذاکرات ژنو وجود دارد؟ آیا محوریت بخشی به روسیه در مذاکرات ژنو و توافق پنهان این کشور با آمریکا به معنای تضعیف نقش ایران و سپردن سرنوشت متحد ایران به توافقات مسکو - واشنگتن نیست. در این صورت و با توجه به روشن بودن نتیجه مذاکرات پنهانی کرملین- کاخ سفید، چه ضرورتی داشت که ما پنج سال برای حفظ دولت سوریه تلاش کنیم و در این راه شهدای گرانقدری هم تقدیم نمائیم؟ و بالاخره باتوجه به سابقه، آیا می‌توان به بازی روسیه اعتماد کرد؟

این سؤالات و تعدد آن در فضای رسانه‌ای و بخصوص فضای مجازی از یک طرف نشان می‌دهد که حساسیت بحث سوریه چقدر بالاست و از طرف دیگر نشان می‌دهد که چه حجم عظیمی از تبلیغات و شبهه‌افکنی در رابطه با آینده سوریه وجود دارد. با این مقدمه نکاتی را در پاسخ تقدیم می‌نمائیم:

1- با توجه به روش شناخته شده‌ای که امپراتوری رسانه‌ای غرب- propaganda - در آنکادره کردن اخبار و تحولات و به نتیجه رساندن پروژه محافل اطلاعاتی و سیاسی غرب دارد، می‌توان گفت حجم وسیعی از این شبهات و سمت‌دهی به آنان بطور حساب شده و به منظور خالی کردن زیرپای دولت سوریه صورت می‌گیرد که البته این موج‌آفرینی درباره سوریه در این پنج سال سابقه‌ای هر روزه داشته است!

2- وزن سوریه در تراز سیاست خارجی روسیه بالاست- بدون آنکه الزاماً وزن روسیه در تراز سیاست خارجی سوریه بالا باشد که توضیح خواهیم داد- سوریه و سواحل آن در مدیترانه تنها نقطه‌ای از خاورمیانه و شمال آفریقا و در تماس با مناطق جنوبی حوزه ناتو است که تا حدی در اختیار روسیه می‌باشد و هرگونه طرحی که تداوم حضور روسیه در این حوزه حساس را تحت تأثیر قرار دهد، قطعاً با منافع و امنیت ملی روسیه در تضاد می‌باشد. از سوی دیگر روسیه به هیچ وجه نمی‌تواند به توافق با غرب به گونه‌ای که حذف اسد توأم با حذف نفوذ روسیه نباشد، اعتماد کند. بنابراین می‌توانیم بگوئیم از نظر ژئوپلیتیک و منافع راهبردی امکان توافق روسیه با غرب بر سر دولت کنونی سوریه وجود ندارد مگر اینکه روس‌ها در مذاکرات دچار خطا و اشتباهی بشوند که در این صورت هم با توجه به روابط خوب ایران و روسیه امکان اصلاح وجود دارد کما اینکه در یکی- دو سال اخیر دست کم در دو نوبت شاهد این اشتباه و سپس اصلاح آن بوده‌ایم.
3- با توجه به سیطره روسیه بر شرق اوکراین و تسلط آن بر شبه جزیره کریمه و در نتیجه تسلط ارتش روسیه بر دریای سیاه، دلیلی وجود ندارد که روسیه برای رسیدن به اوکراین، سوریه را پیشکش نماید. الان در ماجرای اوکراین این غربی‌ها و دولت غرب‌گرای کی‌یف است که از ناحیه نفوذ و گسترش امنیتی نظامی روسیه در شرق و جنوب اوکراین احساس نگرانی دارند. پس این سخن که در ایران تکرار می‌شود مبنی بر این که روسیه می‌خواهد سوریه را با اکراین طاق بزند، قرین واقعیت نیست.

4- وزن روسیه در سوریه چقدر است؟ بدون شک روسیه یکی از کشورهای اثرگذار بر پرونده سوریه است. حضور نظامی روسیه در سواحل لاذقیه و طرطوس و نیز قراردادهای نظامی روسیه با سوریه جایگاه قابل توجهی را در اختیار روسیه گذاشته است. اما این جایگاه در مقایسه با جایگاه ایران و حزب‌الله به هیچ‌وجه «راهبردی» به حساب نمی‌آید روسیه و سوریه اساسا در بعضی از موضوعات راهبردی اختلاف استراتژیک دارند که چنین اختلافی بین دمشق و تهران وجود ندارد. بعنوان مثال در جریان جنگ 33  روزه، که یک طرف رژیم صهیونیستی و یک طرف حزب‌الله لبنان بود،  برابر اسناد، بعضی از افسران یهودی روسیه در کنار افسران اسرائیل در اطراف شهر «بنت‌جبیل» علیه حزب‌الله می‌جنگیدند در حالی که در این جنگ دولت سوریه از نظر تسلیحاتی و لجستیکی بطور کامل در کنار حزب‌الله قرار داشت. همین الان پروتکل‌های تسلیحاتی امضا شده بین سوریه و روسیه بر مبنای عدم شلیک به اسرائیل استوار است که البته سوریه به طور محدود به آن عمل می‌کند. با این وصف وزن تاثیر روسیه در سوریه به اندازه‌ای نیست که بتواند از طرف دولت سوریه و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن تصمیمی بگیرد و وعده‌ای بدهد و آن را عملیاتی نماید. به عبارت دیگر روسیه نه با دولت و نه با معارضه اصلی سوریه - جبهه‌ًْالنصره و داعش- رابطه استراتژیکی ندارد تا بتواند تعیین‌کننده وضعیتی در سوریه باشد. همه قدرت روسیه در این است که ایران، حزب‌الله و دولت سوریه را در کنار خود داشته باشد در غیر این صورت به یک کشور حاشیه‌ای نظیر فرانسه و انگلیس تبدیل می‌شود.

5- سوریه در طول پنجاه سال گذشته، علیر‌غم داشتن روابط خوب با شوروی و روسیه هیچگاه بخشی از بلوک شرق شناخته نشده و خود را متعهد به آن نشان نداده است شاید دلیل اصلی این عدم هم‌پیمانی‌، روابط فعال روس‌ها با رژیم صهیونیستی بوده است. به هر حال سوریه در چارچوب مناسبات و نگرش‌های مسکو تعریف نشده در حالی که سوریه از ابتدای پیروزی انقلاب  اسلامی بخشی از جبهه مقاومت و متحد ایران بوده و همین الان هم بقای خود را مرهون کمک ویژه و موثر ایران می‌داند. برخلاف روسیه که در روی زمین سوریه هیچ چیزی متعلق به خود ندارد، هم‌اینک حزب‌الله و ایران بخش‌هایی از خط دفاعی و عملیاتی سوریه را در مرکزیت، شمال و جنوب به طور مستقیم در اختیار دارند و اگر روسیه با کشور ثالث توافقی کند که مورد قبول ایران نباشد، این توافق قطعا به شکست می‌انجامد کما اینکه در طول 30 سال گذشته هر تصمیمی که منهای ایران برای کشورها و جنبش‌های مقاومت گرفته شده، بدون استثنا به شکست انجامیده است.

6- اتکاء سوریه به سلاح روسیه مطلق نیست و مدت‌هاست که ایران بخشی از سلاح‌های راهبردی سوریه را تامین می‌کند به همین جهت در جریان جنگ 33 روزه، دولت اسد بدون نگرانی بابت لغو پروتکل‌های نظامی با روسیه و بدون نگرانی نسبت به زیر پا گذاشتن شروط روس‌ها، سلاح‌های روسی خود را در اختیار حزب‌الله لبنان قرار داده و روسیه هم نتوانست اعتراض موثری بکند در حالی که اگر مجرای ورودی سلاح‌های سوریه فقط مسکو بود، امکان لغو یک جانبه چنین توافقاتی از سوی اسد وجود نداشت.

7- روسیه در تاریخ 9 مهرماه گذشته با درخواست رسمی ایران وارد پرونده امنیتی سوریه شد. مسکو دو روز پس از سفر یک هیات بلند پایه نظامی ایران نیروی هوایی و پوشش موشکی خود را وارد جنگ علیه تروریست‌های سوریه کرد و حدود 5 ماه و نیم پس از آن بخشی از نیروهای نظامی خود را از سوریه خارج کرد این در حالی بود که توافق سپاه با پوتین برای یک دوره حداکثرپنج ماهه بود و ارتش سوریه پس از پایان دوره توافق، فقط بخشی از نیروهای خود را از سوریه خارج کرد و این در حالی بود که روسیه زمانی به دعوت ایران وارد سوریه شد که چنین ورودی لازم و موثر بود و زمانی بخشی از نیروهای خود را از سوریه خارج کرد که خروج همه آن نیروها هم لطمه‌ای به دولت و سیستم امنیتی سوریه وارد نمی‌کرد و از قضا جمعبندی ایران هم این بود که بهتر است نیروهای روسیه بازگردند. واقعیت این است که در تابستان سال گذشته به دلیل پیشروی‌هایی که تروریست‌ها از اواسط بهار تا اواسط تابستان در ادلب، شیخ‌مسکین، سخنه و تدمر داشتند، تروریست‌ها جری شده بودند و در آن شرایط سوریه به یک شوک روانی نیاز داشت این در حالی بود که پیش از ورود روسیه، تصرف منطقه حساس زبدانی از سوی حزب‌الله صورت گرفت.
این شوک در اواسط مهرماه وارد شد و ارتش و نیروهای مرتبط با آن با روحیه تازه عملیات نصر 2 را در غرب شهر حلب به انجام رسانیده و با آن در واقع سرنوشت جنگ سوریه را مشخص کردند. با این وصف زمانی که روس‌ها بخشی از نیروهای خود را خارج کردند دیگر به حضور آنان نیازی نبود و لذا صحبت کردن از اینکه ایران و سوریه در این ماجرا غافلگیر شده‌اند اساسا درست نیست.

8- مذاکرات سیاسی برای سوریه یک ضرورت است و ایران نیز همواره در کنار عملیات نظامی بر آن تاکید کرده است و خود هم در اکثر این موارد و بخصوص در دو دور مذاکرات اخیر که در مونیخ و ژنو برگزار شد، حضور موثر داشت. در این میان نقشی که روسیه برعهده دارد نقشی دو وجهی است، بخشی از آن مبتنی بر تحولات میدانی است که در این موارد با ایران کاملا هماهنگ است و بخشی هم که به طرح خاص روسیه که شاه‌بیت آن فدرالی است برمی‌گردد، ایران بدون آنکه آن را رد یا تایید کند، زمان این بحث را زود و خارج از صلاحیت شرکت‌کنندگان در مذاکرات سیاسی ژنو می‌داند.

سعدالله زارعی
منبع: کیهان