کد خبر 556538
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۵:۵۱

مسلم است که ناتو حساسیت خاصی نسبت به حمایت قدرت‌های بین‌المللی نظیر روسیه و چین از ایران دارد و نمی‌تواند برای رضایت چند کشور عربی، وارد منازعه جدیدی با آن قدرت‌ها بشود.

به گزارش مشرق، روزنامه «جوان» در صفحه بین‌الملل خود یادداشتی از «سیدرحیم نعمتی» به چاپ رساند و نوشت:

این روزها حرف از برنامه موشکی ایران بسیار شنیده می‌شود چه از طرف مقام‌های سیاسی خارجی و به ویژه امریکایی و چه از طرف رسانه‌ها که در داخل و خارج به این موضوع می‌پردازند. جان کری، وزیر خارجه امریکا، در سفر اخیر خود به بحرین از لزوم مذاکرات با ایران برای محدود کردن این برنامه گفت تا با طرح این موضوع مدل برجام و مذاکرات هسته‌ای را در مورد برنامه موشکی ایران مطرح کرده باشد. پاسخ بعدی محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، پیام صریحی به طرف امریکایی بود که اظهارات او را بی‌اساس خواند و بر این نکته تأکید کرد که بحث موشکی و توانمندی دفاعی ایران مورد مذاکره و معامله نیست و در حوزه دفاعی برجامی در کار نیست. هرچند ظریف و دیگر مقامات رسمی ایران مشخص کرده‌اند که در مورد برنامه موشکی ایران نمی‌توان انتظار برجامی را داشت اما به نظر می‌رسد که برخی به لطایف الحیل و با عناوین و بهانه‌های مختلف سعی در به روز کردن برجام موشکی دارند. یکی از این لطایف الحیل موضوع تلاش عربستان برای کشاندن ناتو به منطقه در برابر ایران و ایجاد تعهدات الزام‌آور برای ناتو علیه ایران است.


یکی از این لطایف الحیل مربوط به سفر کری به بحرین است. کری در آن سفر و طی دیدار با همتایانش از شش کشور عربی شورای همکاری خلیج فارس با پیشنهاد آنها مبنی بر تشکیل «پیمان مشارکت و همکاری ناتو و شش کشور عرب خلیج فارس» مواجه شد و در مقابل، آمادگی خود را برای مذاکره در این مورد در سفر نزدیکش به ریاض، پایتخت عربستان، اعلام کرد. حالا این موضوع و پیشنهاد آن شش کشور عربی دستمایه و لطایف الحیل برخی شده تا مذاکرات بر سر برنامه موشکی را موجه جلوه و بدون نام آوردن از برجام موشکی، اصل و بن‌مایه این قسم برجام را توجیه کنند. اصل ادعا و دلیل این افراد در تأکید بر امنیت ملی ایران است چنان که گویی پیشنهاد شش کشور عربی نه تنها از سوی امریکا بلکه دیگر کشورهای عضو ناتو نیز پذیرفته شده و ائتلاف نظامی با مشارکت ناتو در منطقه و علیه ایران شکل گرفته و به این دلیل، ایران باید روند مذاکرات در مورد برنامه موشکی خود را آغاز کند. نمی‌توان از پیش گفت که نیت و غرض این افراد ناصواب است اما در عین حال، نمی‌توان این دست توجیه را برای معقول دانستن مذاکرات موشکی یا در اصل برجام موشکی کافی و وافی دانست. در واقع، احتمال تهدید از سوی چنین پیمانی توسط ناتو و این کشورهای عربی علیه امنیت ملی ایران از پیش قابل رد نیست اما باید توجه داشت که در وهله نخست مسئله در حد احتمال است و اگر هم واقعیتی داشته باشد باید دید ظرفیت این تهدید تا چه حد است و برای مقابله با آن چه امکاناتی در اختیار ایران است تا آنکه سرراست مذاکرات موشکی به عنوان تنها گزینه موجود در نظر گرفته نشود. به لحاظ واقعی بودن این تهدید باید از یک سو به سابقه حضور نیروهای غربی در منطقه و میزان انتفاع همین کشورهای عربی از این نیروها توجه کرد و از طرف دیگر، میزان استقبال ناتو از این پیشنهاد و تشکیل پیمان نظامی- امنیتی با این شش کشور عربی مورد بررسی قرار بگیرد. هر چند که نیروهای امریکایی، بریتانیایی و فرانسوی سال‌هاست در خلیج‌فارس حضور داشته و حتی پایگاه‌های نظامی در اختیار دارند اما حتی همین کشورهای میزبان عربی نیز دریافته‌اند که نمی‌توانند با اتکای به این نیروها توان رویارویی در برابر برتری منطقه‌ای ایران داشته باشند و به همین جهت هم است که حرف از پیمان جدید با ناتو می‌زنند. بنابر این، تجربه نشان داده که صرف استفاده این چند کشور عربی از حمایت نظامی غرب به معنای بهره‌برداری از آن در برابر ایران نیست.

از سوی دیگر، نمی‌توان گفت که حتی در صورت شکل گرفتن پیمانی جدید بین ناتو و این شش کشور عربی، اعضای ناتو حاضر باشند با طناب پوسیده عربی به چاه منازعه‌ با ایران فرو بروند جدای از اینکه ناتو با تجربه تلخ خود از افغانستان دریافته که مأموریت خارج از منطقه رسمی اروپایی‌اش بسیار هزینه‌برتر از آن حدی است که تصور داشت و یک سال از جنگ یمن هم نشان داده که توان نظامی این چند کشور عربی در آن حدی نیست که بتوانند به عنوان شریک ناتو در یک پیمان نظامی مشارکتی داشته باشند. جدای از این مسائل، مسلم است که ناتو حساسیت خاصی نسبت به حمایت قدرت‌های بین‌المللی نظیر روسیه و چین از ایران دارد و نمی‌تواند برای رضایت چند کشور عربی، وارد منازعه جدیدی با آن قدرت‌ها بشود، چنان که ناتو بر سر اوکراین با تمام وجوه امنیتی اروپایی‌اش باز حاضر به یک رویارویی قابل توجه با روسیه نشد. در این بین، باید به پارامتر‌های دیگر مثل تغییر استراتژی نظامی امریکا از آتلانتیک به پاسیفیک و دور شدن از خاورمیانه، معادلات انرژی در سطح بین‌الملل، جایگاه ژئواستراتژیک ایران در منطقه و فرامنطقه و هزینه‌های چنین پیمانی توجه کرد که همگی باعث طرح سؤال‌‌های جدی در برابر پیشنهاد شش کشور عربی می‌شوند و روشن است که این مسائل از نگاه واشنگتن دور نمی‌ماند. در هر صورت، انگشت گذاشتن بر سر پیشنهاد این شش کشور و جدی گرفتن ناتوی عربی به مثابه بلند دانستن سایه‌های برجام موشکی است و در حالی که برجام هسته‌ای هنوز سایه‌ای نینداخته، پس چگونه می‌توان انتظار سایه‌ای از برجام موشکی داشت!