میدانیم در سالهای اخیر برخی از استانهای جنوب غربی کشور همیشه در روزهای زیادی از سال با پدیدههایی مثل گردوغبار دستبهگریبان هستند، وقوع این گردوغبارها هم نیز به دلیل خشکشدن وسعت زیادی از تالابهای ایران - هورالعظیم و شادگان - و همچنین تالابهای عراق بوده است. از سویی این را هم باید دانست که بخش زیادی از آب موردنیاز تالابها در همه جای دنیا، آب حاصل از سیلابها و طغیانهای گاه و بیگاه رودخانههای بزرگ و کوچک است.
اگر جلگه و دشت خوزستان در طول سالیان دراز بهعنوان یکی از حاصلخیزترین مناطق خاورمیانه شناخته شده است، به دلیل رسوبهایی است که در طول میلیونها سال، پنج رودخانه بزرگ به این دشت آوردند، تالابهای بزرگ خوزستان نیز حاصل عبور رودخانهها از این استان است.
اما در سالهای اخیر- به گفته مسئولان مرتبط به صورت مشخص ١٠ سال اخیر –احداث سدهای پرشمار روی رودخانههای منتهی به خوزستان از یک سو و کاهش بارندگی و خشکسالی از سوی دیگر، باعث شده است هم آورد رودخانههای این منطقه کاهش پیدا کند و هم از وقوع سیلابها و طغیانهای بزرگ جلوگیری شود؛ به همین دلیل نیز این تالابها رو به خشکشدن گذاشتهاند که نتیجه کار بهوجودآمدن صدها هزار هکتار کانونهای بحرانی تولید گردوغبار بوده است. با وقوع سیل بسیار بیسابقه چند روز گذشته در خوزستان و طغیان رود بزرگ دز، در رابطه با همین موضوع به سراغ یک کارشناس شناختهشده حوزه منابع آب و مدیرکل محیط زیست استان خوزستان، بهعنوان اصلیترین استان درگیر با این پدیده رفتهایم تا نظر آنها را دراینباره جویا شویم.
کاوه مدنی، استاد مدیریت محیطزیست دانشگاه امپریال کالج لندن، در همین رابطه به پرسشهای ما پاسخ داده است؛ پرسشهایی در این رابطه که آیا وقوع این سیلابها برای طبیعت ایران مزایایی دارد، اگر دارد چه مزایایی؟ این، پاسخ او به این پرسشهاست:
«مثل هر شرایط حدی دیگری، سیلها هم میتوانند مزایايي داشته باشند، گاهی حتی خشکسالی و زلزله ما را آمادهتر میکند برای مقابله با ضعفها و بهبود سیستمها، سیل هم در زمینه مدیریت و برای جلوگیری از تکرار آن شرایط در آینده، میتواند چنین اثرات مثبتی داشته باشد. از سوی دیگر، مزایا و فرصتهای مدیریتی سیل در کشوری مانند ایران که کشوری است با اقلیم خشک و ما در آن همیشه دنبال برداشت آب و انتقال آب بودهایم که این اقدامات سطح آبهای زیرزمینی را پایین میبرد، تالابها را خشک میکند و... میتواند سطوح بالایی از خاک را مرطوب کند و در خوزستان که همیشه به همین دلیل با مشکل گردوغبار مواجه است، سیل میتواند در این زمینه خاص یک موهبت باشد.
چون به تجدید آبهای زیرزمینی و منابع آبی کمک میکند و برای زمینهای کشاورزی هم مناسب است؛ البته این بستگی به شرایط و نحوه وقوع سیل و مدیریت آن دارد، چون ممکن است سیل مخرب هم باشد و زمینها را از بین ببرد. از آن طرف، طبیعت و بعضی از اجزای آن آسیب میبیند اما در کل طبیعت و اکوسیستم از وقوع این پدیده خوشحال میشود چون جان دوباره میگیرد. سیستم با وقوع سیل میتواند سرحال شود و تالابها احیا میشوند. اما این تنها یکسوی ماجراست؛ چون باید حواسمان باشد چه میگوییم. اینها مزایایی هستند که ما به لحاظ طبیعی به واسطه سیل از آنها بهرهمند میشویم. اما آیا این توجیه میکند هرچند وقت، سیلهایی رخ دهد و آسیبهای اقتصادی و جانی وارد و جوامع محلی را دستخوش آسیب کند؟ به عقیده من هر چقدر هم مزایای سیل را ببینیم و این مزایا درازمدت باشند، این را توجیه نمیکند که از وقوع این سیلها با هر میزان تخریب و... خیلی خوشحال باشیم. در علم مدیریت منابع آب این قابلتوجیه نیست. این نگاه بیشتر نوعی محیطزیستگرایی بیشازحد و غیرمعقول است. نکته اینجاست که در مدیریت منابع آب، انسان هم میتواند سیل را ایجاد و خودش آن را مدیریت کند؟
در چنین شرایطی باید پرسید آیا در مجموع ما به سیل نیاز داریم؟ به نظر من بله، ولی وقتی در پاییندست رودخانهها شهر و روستا درست شده است و خانه و انسان در آن وجود دارد، نباید در علم مدیریت منابع آب به سیلهای اینچنینی اجازه وقوع داد. با اینکه ما باید برای کمک به اکوسیستم و طبیعت هرچند وقت یک بار در سیستمهایمان سیل ایجاد کنیم اما این نباید منجر به برداشت اشتباه شود، چون پدیدهای مثل پدیده اخیر در کوتاهمدت بیشتر اثرات منفی و مخرب دارد. البته با اینکه ما در ایران هستیم و اقلیممان در حدی خشک شده است، هرچند من با این نظر موافق نیستم، اما پدیدههایی مثل این نشان میدهد مدیریت منابع آب فقط مدیریت کمآبی نیست و گاهی وقتها مثل امروز، پدیده پرآبی هم هست و گاهی مکان و زمان پدیدهها را هم باید درست مدیریت کنیم. چون هر چقدر هم زمین ما خشک شده باشد، به این معنی نیست که بیاییم در حریم رودخانه خانه بسازیم یا توسعه بدهیم و... این را نباید فراموش کنیم. این سیل البته یک چیز دیگر را نیز اثبات کرد؛ این سیل نشان داد باور اینکه قرار است از این به بعد ما همیشه کشور خشک یا در حال خشکترشدن باشیم، باوری غلط و اشتباه است».
احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل محیط زیست خوزستان نیز دیگر پاسخگو به سؤالات ما درباره مزایای پدیده سیل است. او در این رابطه اینگونه توضیح داد: «در حدود ١٥ تا ٢٠ سال پیش، آورد رودخانهها در خوزستان ٣٢ میلیارد مترمکعب آب بود. تا آنموقع ما فقط سد عباسپور را روی کارون داشتیم و سد دز را روی دز و هیچ رودخانه دیگری سد نداشت، از سویی به واسطه سیلابهای عظیمی که هر سال میآمد، مخصوصا در حوزه کرخه که بیشترین تعداد وقوع سیلابها را داشت و خسارات زیادی وارد میکرد، همیشه آن را از جنبه منفی و مخرب میدیدیم، چون به مردم و روستاها و کشاورزی همیشه خسارت وارد میکرد. به همین دلیل هیچوقت یک نگاه عالمانه و اکولوژیکی به این پدیده نداشتیم و با همین دیدگاه سدهای بسیار زیادی روی رودخانههای منتهی به خوزستان احداث شد.
بعد از این ماجرا اتفاقاتی در استان افتاد- مخصوصا در ١٠ سال اخیر - این اتفاقات ناشی از همین خشکسالی و ساخت سدهای بسیار بود که اجازه نداد سیل بیاید، چون تصور همه این بود که آبها را باید حتما مهار کنیم و نگذاریم یک قطره آب به دریا و به تالابها برسد. اما در ١٠ سال اخیر مخصوصا در خوزستان، متوجه شدند این پخش سیلاب پدیدهای بود که خداوند برای خوزستان مقرر کرده بود و منافع بزرگی برای استان داشت. من البته منکر خسارات و آسیبها نیستم اما آن باید مدیریت شود نه اینکه کل صورت مسئله پاک شود. دشت خوزستان یا جلگه خوزستان حاصل رسوبگذاری پنج رودخانه بزرگ در طول میلیونها سال بود. این دشت حاصلخیز حاصل همین سیلابها بود، اما الان ما به دلیل ازدستدادن شرایط طغیان رودخانه و سیلابیشدن، این قابلیت را از دست دادهایم، چون آبی به تالابهای وسیع استان نمیرسد. سیل اخیر رودخانه دز با آورد آب هشت هزار مترمکعب بر ثانیه در ٧٠ سال گذشته بیسابقه بوده است. در هر دورهای که این سیلاب میآمد، یک پخش سیلابی در خوزستان مخصوصا در شرق استان اتفاق میافتاد و یک لایه خاک بر خاک موجود اضافه میشد و زمین را مرطوب نگه میداشت. تالابهایی مثل شادگان با ٥٣٠ هزار هکتار و هورالعظیم با ٤٥٠ هزار هکتار مساحت با این سیلابها پر و تغذیه میشدند. اما در این سالها ما آن سیلابها را به دلیل سدسازیهای بسیار و خشکسالی از دست دادیم.
درحالیکه مزایای این سیلابها، آبخورشدن جنگلهای حاشیه رودخانهها خصوصا جنگل بینظیر کرخه و جنگل دز با طغیان رودخانهها بود. همین آبیاری کفایت میکرد که در یک سال خاک مرطوب باشد، اما الان حدود ١٠ سال است که آبی وارد این جنگل ١٤هزارهکتاری نشده است و گونههای درختهای اینجا در حال تغییر هستند. ما در این سالها پخش سیلاب را از دست دادیم و خاک خوزستان حالت مرتعی و مرطوب خود را از دست داده و تبدیل به کانون ریزگرد شده است. مطالعهای که چند وقت اخیر انجام شده، نشان میدهد ما هماکنون ٣٤٩ هزار هکتار کانون با منشأ خاک رس شناساییشده در استان داریم که پیش از این هیچوقت وجود نداشتند و همه در این شش سال اخیر به وجود آمدهاند.
علت هم این است که رودخانههایی مثل مارون، کارون و جراحی طغیان نکردند، به همین دلیل، این مناطق هم رطوبتشان از دست رفت و هم پوشش گیاهیشان تغییر کرد. بااینحال از چند روز قبل که پیشبینی وقوع سیل اخیر شده بود، ما تمام مسیرهای منتهی به تالاب را آماده کردیم. پیشبینی شد دبی رودخانه کارون به دوهزارو ٥٠٠ مترمکعب بر ثانیه در اهواز برسد، به همین دلیل ما چند مسیر برای نهرهای منتهی به تالاب شادگان آماده کردیم که آب وارد تالاب شود و امیدواریم این اتفاق بیفتد. همچنین دو مسیر جداگانه نزدیک آبادان به اسم نهر سلمانه و نهر مارد را پاکسازی کردیم و موانع جلوی آنها را برداشتیم.
برای هورالعظیم هم که از رودخانه کرخه آبگیری میشود، اگر چه به دلیل حجم ٥,٥ میلیارد مترمکعبی مخزن آن ممکن است آبی از سیلابها به تالاب نرسد اما با آبگیری مخزن سد میتوان امیدوار بود در طول سال بتوانیم با حجم آب جمعشده در مخزن، قسمتهای بیشتری از تالاب را آبگیری کنیم. هورالعظیم در سالهای گذشته حتی تا ٧٠ درصد خشک شده بود اما پیشبینی ما این است که با آبهای اخیر بتوانیم تا ٦٠ درصد آن را آبگیری کنیم که خود میتواند کمک بزرگی به کاهش وقوع گردوغبارهای داخلی شود».
منبع شرق