امیر پودستان درباره چگونگی شهادت تکاوران مدافع حرم ارتش جمهوری اسلامی در سوریه عنوان کرد: در عملیاتی که چند هزار نفر از نیروهای جبهه النصره و تکفیریها حمله وسیعی و گستردهای را به جنوب حلب انجام داده بودند، این رزمندگان رشادتها و دلاورمردیهای مومنانه و شایستهای از خود نشان دادند و 4 نفر از عزیزان نیروی زمینی در این نبرد به شهادت رسیدند.
یکی از دلاورمردهای این عملیات شهید بزرگوار سرهنگ مجتبی ذوالفقارنسب است. شهید مجتبی ذوالفقار نسب، هشتم خرداد ماه 1356 در جهرم دیده به جهان گشود.وی پس از گذراندن تحصیلات متوسطه در جهرم، بهمن 1375 در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام پذیرفته شد.
وی بعد از اتمام دوره افسری به ایرانشهر منتقل و به عنوان فرمانده گروهان مشغول به خدمت شد و پس از آن به شیراز انتقال یافت و به عنوان مسئول شعبه آزمایشات مرکز پیاده در این شهر به کار گیری شد.
او سپس به شوشتر منتقل و در آنجا ابتدا به عنوان جانشین گردان و بعد از آن به عنوان مسئول رکن دوم تیپ 45 تکاور شوشتر مشغول خدمت میشود.
شهید ذوالفقار نسب 28 اسفندماه 94 داوطلبانه به مأموریت مستشاری در سوریه اعزام و 21 فروردین ماه 1395 در درگیری با جبهه تکفیری النصره، به خیل شهدای مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها، پیوست و تشییع باشکوه این شهید پنج شنبه هفته در شهرستان جهرم برگزار شد.
به دنبال شهادت این سردار رشید ارتش، همسر شهید سرهنگ مجتبی ذوالفقارنسب در دلنوشته ای خطاب به حضرت ولی امر چنین آورده است:
با عرض سلام و تبریک و تهنیت خدمت مولایم ولی عصر صاحب الزمان (عج)
«کلنا عباسک یا زینب» رهبرا؛ شاهد باش که مجتبای من با عزمی راسخ و نیتی خالصانه و داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و عمه سادات پای به میدان مبارزه نهاد و تا آخرین نفس در دفاع از حرم عمهتان ایستاد و جان خود را خالصانه در این راه فدا کرد.
سیدا؛ مطمئن باش تا جوانانی همانند مجتبا در ایران اسلامی هستند نمی گذرند حتی یک آجر از حرم مطهر کم شود و اجازه نمیدهند که پای نحس و نجس تکفیریها به حرم باز شود و در مقابل تمام کجرویها و کجفهمیها میایستند.
آقای من؛ به عمهتان عقیله بنی هاشم بفرما که دو فرزند نوجوان مجتبی را چنان تربیت میکنم تا همچون پدرشان در رکابتان تا رفع تمام پلیدیها و ظلم و جورها مبارزه کنند و در راه حسین بن علی علیه السلام فدا شوند و جانشان را تقدیم به قاسم بن الحسن نمایند.
خداوندا؛ این هدیه کوچک را از خانواده ما قبول فرما و به ما صبر جزیل عنایت کن تا غم سنگین هجران مجتبی را تحمل نماییم و بتوانیم در برابر تمام صحنههای افراد کج فهم ایستادگی کنیم و این بار سنگین امانت را به سر منزل مقصود و قرب الهی ببریم.
همچنین از این شهید گرانقدر دو فرزند به نامهای علی و عباس به یادگار مانده که سال جدید خود را با خبر شهادت پدر آغاز کردند. علی ذوالفقارنسب فرزند شهید مجتبی ذوالفقارنسب نیز در دلنوشته ای خطاب به پدر شهید خود آورده است:
«به نام خدای شهیدان. بابای خوبم سلام؛ خوش آمدی، شهادتت مبارک. خیلی دلم برایت تنگ شده، خیلی زودتر از اینها منتظرت بودم. فکر میکردم برای عید میآیی. من و داداش عباس کنار سفره هفت سین برایت دعا کردیم، هر وقت کسی در میزد دعا میکردیم تو باشی، مامان میگفت بابا جانتان رفته از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دفاع کنه، آخه دشمنا میخوان اونرو خراب کنن.
بابای شهیدم حالا دیگه به جای تو باید به عکست نگاه کنم؛ اگه دل منو و داداش عباس برایت تنگ شد باید چکار کنم. یادمان نرفته ما رو بغل میکردی و میبوسیدی. بابا جون عزیزم، نگران ما هم نباش مردم همه آمدهاند تا ما تنها نباشیم؛ نگران مامان هم نباش، حالا دیگه خودم مرد خونه شدم و از اون و داداش عباس مراقبت میکنم. بابا جون مهربونم تو هم برای ما خیلی دعا کن؛ همه میگن که پیش امام حسین علیه السلام رفتی. سلام منو و داداش عباس رو به آقا برسون و بهش بگو اگر چه دشمنان، پدرم را از من گرفتند ولی مردانه تا پای جان ایستاده و گوش به فرمان پدرم سیدعلی خواهیم بود. دوستت دارم بابا.»