به گزارش مشرق، ماجرای حادثه شوم اسیدپاشی شب چهارشنبه سوری سال گذشته در بیابان های انتهای توس 65 مشهد هنگامی رخ داد که 2 دوست به نام های «س» و «م» برای رفع کدورت های گذشته قرار گذاشتند تا به بهانه شب چهارشنبه سوری با یکدیگر آشتی کنند.
در حالی که 2 نوجوان مذکور به زمین های خاکی انتهای توس 65 رسیده بودند تا به اصطلاح مراسم چهارشنبه آخر سال را اجرا کنند، «م» به بهانه ای از «س» فاصله می گیرد. هنوز «م» با نگرانی و به صورت زیرچشمی اطراف را می پایید که ناگهان جوانی از مخفیگاه خود بیرون پرید و ظرف حاوی اسید را به سر و روی «س» پاشید. گزارش خراسان حاکی است: در حالی که قطره ای اسید روی کفش «م» نیز ریخته بود، آن ها از محل گریختند و فریادهای «سوختم سوختم» «س» به هوا برخاست.
دقایقی بعد با کمک اهالی و رهگذران مصدوم 16 ساله این حادثه دلخراش به مرکز درمانی انتقال یافت و با حضور ماموران کلانتری کاظم آباد در محل وقوع حادثه، تحقیقات در این باره آغاز شد.
مدتی بعد وقتی «س» مراحل مقدماتی درمان خود را طی کرد، از اختلافات قبلی خود با «م» پرده برداشت و از دختری به نام «ب» سخن گفت. همین سرنخ کافی بود تا ماموران انتظامی «م» را به عنوان یکی از مظنونان این پرونده دستگیر کنند. با اعترافات «م» پای نامزد خواهرش نیز در ماجرای اسیدپاشی به میان آمد و جوان 23 ساله ای به نام «الف» نیز با صدور دستور قضایی بازداشت شد.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، این پرونده به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد و به دستور سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در دایره جرایم مهمه مورد رسیدگی پلیس قرار گرفت. 2 متهم این پرونده که سعی می کردند با داستان سرایی های مختلف، خود را بی گناه جلوه دهند، وقتی در برابر سوالات فنی و تخصصی کارآگاهان ورزیده اداره جنایی قرار گرفتند، دیگر نتوانستند حقیقت ماجرا را پنهان کنند.
«م» که دیگر همه راه های گریز از واقعیت را بسته می دید، لب به اعتراف گشود و گفت: از حدود 2 سال قبل با «س» دوست شده بودم اما اواخر سال گذشته فهمیدم که اوبه بهانه رفاقت با من برای خواهر 17 ساله ام ایجاد مزاحمت می کند و حتی پیامک هایی نیز برای خواهرم ارسال کرده است. او گاهی نیز به مدرسه محل تحصیل خواهرم می رفت و در کنار خیابان از او درباره من سوال می کرد که «م» کجاست؟!
وقتی متوجه شدم که «س» قصد دارد با خواهرم ارتباط برقرار کند، رابطه ام را با او قطع کردم تا این بهانه از دست «س» گرفته شود چرا که خواهرم به عقد «الف» درآمده بود و آنها با یکدیگر نامزد بودند. اگرچه من این ماجرا را پنهان کرده بودم و به کسی در این باره چیزی نمی گفتم، ولی «س» همچنان به مزاحمت های خود برای خواهرم ادامه می داد تا این که شب یلدا، نامزد خواهرم متوجه پیامک ها و تماس های مزاحمتی «س» شد. او با شماره تلفن «س» که روی گوشی خواهرم ثبت شده بود، تماس گرفت اما «س» که متوجه ماجرا شده بود پاسخ تلفن او را نداد و یک بار نیز عنوان کردکه اشتباه گرفته ای!
متهم این پرونده ادامه داد: در همین حال «الف» با ورود به شبکه های اجتماعی عکس «س» را پیدا کرده بود که آن را به من نشان داد و من گفتم این تصویر «س» یکی از دوستانم است که هم اکنون با او ارتباطی ندارم!
پس از این موضوع بود که نقشه کشیدم دوباره با «س» دوست شوم تا بتوانم از او انتقام سختی بگیرم! با این تصور بود که بیست و دوم اسفند به او زنگ زدم تا به بهانه آشتی کنان، او را به نقطه ای خلوت بکشانم و نقشه اسیدپاشی را اجرا کنیم ولی «س» که شاید به نوعی احساس خطر می کرد به بهانه های مختلفی ما را سر کار گذاشت و به محل قرار نیامد تا این که شب چهارشنبه سوری را بهترین فرصت یافتم و با او برای رفع کدورت ها در انتهای توس 65 قرار گذاشتم. نقشه خودم را با «الف» بررسی کردم و او پس از خرید مقداری اسید از یک لوله فروشی زودتر از ما به محل قرار رفت و در آن جا پنهان شد. من هم «س» را به فضای باز خاکی کشاندم که ناگهان «الف» از مخفیگاه بیرون آمد و ظرف حاوی اسید را روی دوستم پاشید.
بنابراین گزارش، با اعترافات صریح «م» ، «الف» نیز حقیقت موضوع را فاش کرد و اسیدپاشی را به گردن گرفت. بررسی های کارآگاهان جرایم مهمه پلیس آگاهی خراسان رضوی درباره زوایای پنهان این پرونده و ادعاهای متهمان همچنان ادامه دارد.
منبع: خراسان
در حالی که 2 نوجوان مذکور به زمین های خاکی انتهای توس 65 رسیده بودند تا به اصطلاح مراسم چهارشنبه آخر سال را اجرا کنند، «م» به بهانه ای از «س» فاصله می گیرد. هنوز «م» با نگرانی و به صورت زیرچشمی اطراف را می پایید که ناگهان جوانی از مخفیگاه خود بیرون پرید و ظرف حاوی اسید را به سر و روی «س» پاشید. گزارش خراسان حاکی است: در حالی که قطره ای اسید روی کفش «م» نیز ریخته بود، آن ها از محل گریختند و فریادهای «سوختم سوختم» «س» به هوا برخاست.
دقایقی بعد با کمک اهالی و رهگذران مصدوم 16 ساله این حادثه دلخراش به مرکز درمانی انتقال یافت و با حضور ماموران کلانتری کاظم آباد در محل وقوع حادثه، تحقیقات در این باره آغاز شد.
مدتی بعد وقتی «س» مراحل مقدماتی درمان خود را طی کرد، از اختلافات قبلی خود با «م» پرده برداشت و از دختری به نام «ب» سخن گفت. همین سرنخ کافی بود تا ماموران انتظامی «م» را به عنوان یکی از مظنونان این پرونده دستگیر کنند. با اعترافات «م» پای نامزد خواهرش نیز در ماجرای اسیدپاشی به میان آمد و جوان 23 ساله ای به نام «الف» نیز با صدور دستور قضایی بازداشت شد.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، این پرونده به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد و به دستور سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در دایره جرایم مهمه مورد رسیدگی پلیس قرار گرفت. 2 متهم این پرونده که سعی می کردند با داستان سرایی های مختلف، خود را بی گناه جلوه دهند، وقتی در برابر سوالات فنی و تخصصی کارآگاهان ورزیده اداره جنایی قرار گرفتند، دیگر نتوانستند حقیقت ماجرا را پنهان کنند.
«م» که دیگر همه راه های گریز از واقعیت را بسته می دید، لب به اعتراف گشود و گفت: از حدود 2 سال قبل با «س» دوست شده بودم اما اواخر سال گذشته فهمیدم که اوبه بهانه رفاقت با من برای خواهر 17 ساله ام ایجاد مزاحمت می کند و حتی پیامک هایی نیز برای خواهرم ارسال کرده است. او گاهی نیز به مدرسه محل تحصیل خواهرم می رفت و در کنار خیابان از او درباره من سوال می کرد که «م» کجاست؟!
وقتی متوجه شدم که «س» قصد دارد با خواهرم ارتباط برقرار کند، رابطه ام را با او قطع کردم تا این بهانه از دست «س» گرفته شود چرا که خواهرم به عقد «الف» درآمده بود و آنها با یکدیگر نامزد بودند. اگرچه من این ماجرا را پنهان کرده بودم و به کسی در این باره چیزی نمی گفتم، ولی «س» همچنان به مزاحمت های خود برای خواهرم ادامه می داد تا این که شب یلدا، نامزد خواهرم متوجه پیامک ها و تماس های مزاحمتی «س» شد. او با شماره تلفن «س» که روی گوشی خواهرم ثبت شده بود، تماس گرفت اما «س» که متوجه ماجرا شده بود پاسخ تلفن او را نداد و یک بار نیز عنوان کردکه اشتباه گرفته ای!
متهم این پرونده ادامه داد: در همین حال «الف» با ورود به شبکه های اجتماعی عکس «س» را پیدا کرده بود که آن را به من نشان داد و من گفتم این تصویر «س» یکی از دوستانم است که هم اکنون با او ارتباطی ندارم!
پس از این موضوع بود که نقشه کشیدم دوباره با «س» دوست شوم تا بتوانم از او انتقام سختی بگیرم! با این تصور بود که بیست و دوم اسفند به او زنگ زدم تا به بهانه آشتی کنان، او را به نقطه ای خلوت بکشانم و نقشه اسیدپاشی را اجرا کنیم ولی «س» که شاید به نوعی احساس خطر می کرد به بهانه های مختلفی ما را سر کار گذاشت و به محل قرار نیامد تا این که شب چهارشنبه سوری را بهترین فرصت یافتم و با او برای رفع کدورت ها در انتهای توس 65 قرار گذاشتم. نقشه خودم را با «الف» بررسی کردم و او پس از خرید مقداری اسید از یک لوله فروشی زودتر از ما به محل قرار رفت و در آن جا پنهان شد. من هم «س» را به فضای باز خاکی کشاندم که ناگهان «الف» از مخفیگاه بیرون آمد و ظرف حاوی اسید را روی دوستم پاشید.
بنابراین گزارش، با اعترافات صریح «م» ، «الف» نیز حقیقت موضوع را فاش کرد و اسیدپاشی را به گردن گرفت. بررسی های کارآگاهان جرایم مهمه پلیس آگاهی خراسان رضوی درباره زوایای پنهان این پرونده و ادعاهای متهمان همچنان ادامه دارد.
منبع: خراسان