به گزارش مشرق، علامه طباطبائی میفرماید؛ برادر ما به وسیله شاگردش از حضرت قاضی سوال کرده بود که: قالیچه حضرت سلیمان که آن حضرت روی آن مینشست و به مشرق و مغرب عالم میرفت؛ آیا روی اسباب ظاهریه و چیز ساخته شدهای بود؟ و یا از مُبدعات الهیّه بود و هیچ گونه با اسباب ظاهریه ربطی نداشت؟
آن شاگرد چون از مرحوم قاضی سوال میکند، ایشان فرموده بودند: فعلا چیزی در نظرم نمیآید و لیکن یکی از موجوداتی که در زمان حضرت سلیمان بودند و در این کار تصدّی داشتند الان زندهاند، میروم و از او میپرسم.
در این حال مرحوم قاضی روانه شدند و مقداری راه رفتند، تا آنکه منظره کوهی نمایان شد چون به دامنه کوه رسیدند یک شبحی در وسط کوه که شباهت به انسان داشت دیده شد. آن شاگرد از مکالماتشان هیچ نفهمید، ولی چون مرحوم قاضی برگشتند، گفتند: میگوید از مبدعات الهیه بود و هیچگونه اسباب ظاهریه در آن دخالتی نداشته است.
آن شاگرد چون از مرحوم قاضی سوال میکند، ایشان فرموده بودند: فعلا چیزی در نظرم نمیآید و لیکن یکی از موجوداتی که در زمان حضرت سلیمان بودند و در این کار تصدّی داشتند الان زندهاند، میروم و از او میپرسم.
در این حال مرحوم قاضی روانه شدند و مقداری راه رفتند، تا آنکه منظره کوهی نمایان شد چون به دامنه کوه رسیدند یک شبحی در وسط کوه که شباهت به انسان داشت دیده شد. آن شاگرد از مکالماتشان هیچ نفهمید، ولی چون مرحوم قاضی برگشتند، گفتند: میگوید از مبدعات الهیه بود و هیچگونه اسباب ظاهریه در آن دخالتی نداشته است.