سیّدحسن (جانباز مدافع حرم در عملیات آزادسازی نبل و الزهراء) از آقا میخواهد که انگشترشان را تبرّکاً بعد از مراسم به او هدیه دهند؛ این همهی درخواست جانباز مدافع حرم از آقا است؛ اما آقا منتظرش نمیگذارند: «چرا بعد از مراسم؟ همین حالا» آقا انگشترشان را میدهند و نقش انگشتری را برای سیّدحسن میخوانند: «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»