به گزارش مشرق، آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است. در ادامه پای سخنان این مفسر قرآن کریم مینشینیم:
حال اینجا ممکن است اشکالی طرحی شود و آن این که شما قائل به غیبت امام زمان (عج) هستید و طبیعی است که غیبت سبب افتراق میان قرآن و عترت میشود و قرآن به دست بشر عادی میافتد و بشر عادی هم که کلید مخازن قرآن به دستش نیست و از درک رموز و اسرار قرآن ناتوان است و نتیجتاً امر هدایت قرآن در زمان غیبت تعطیل میشود و قهراً وجود قرآن معطل در میان امت، لغو و بیثمر میشود.
حاصل اشکال این که غیبت امام (عج) موجب افتراق قرآن از عترت است و افتراق قرآن از عترت، سبب تعطیل امر هدایت قرآن و محروم ماندن بشر از درک معارف و احکام آسمانی آن است و لازمه این مطلب، لغویت و بیثمر بودن قرآن در میان امت خواهد بود و این خلاف حکمت پروردگار حکیم است که کتابی به دست بشر بدهد که نتواند از آن استفاده لازم را داشته باشد.
در جواب میگوییم: آری؛ مطلب همین است و غیبت امام زمان (عج) موجب افتراق کتاب از عترت است و این افتراق سبب متروک شدن حقایق عالیه قرآن از معارف و احکام آسمانی و محروم ماندن عالم انسان از برکات حیاتبخش آن میشود و احیای آن جز به دست امام معصوم میسر نمیشود چنان که در دعای عهد میخوانیم؛
«اللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ»؛
«خدایا! آن امام غایب را پناهگاه مظلومان از بندگانت و مجدد و نوساز احکام تعطیل شده کتابت قرار بده».
یعنی با غیبت حضرت مهدی(عج) احکام قرآن تعطیل میشود. همچنین در دعایی که در زمان غیبت امام زمان(عج) موظف به خواندن آن هستیم آمده است:
«وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ»؛
«خدایا! به دست او [امام غایب] حکم جابهجا گشته و سنت دگرگون شدهات را اصلاح کن».
این جمله هم نشان میدهد که در زمان غیبت امام (عج) احکام خدا جابهجا و سنتش دگرگون میشود. در ادامه همان دعا آمده است:
«واجْعَل دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً صَحِیحاً لا عِوَجَ فِیهِ وَ لا بِدْعَةَ مَعَهُ»؛
«خدایا دین خودت را به وسیله او و با دست او شاداب و تازه و صحیح و سالم بساز، آن چنان که نه انحرافی در آن باشد و نه بدعتی به همراهش».
این جمله هم اشاره به این دارد که در زمان غیبت امام عزیز، دین خدا بر اثر دستکاری دشمنان دانا و دوستان نادان، شادابی خود را از دست داده رو به پژمردگی و افسردگی میرود و تدریجاً کهنه میشود. کجیها و انحرافات در آن پیدا میشود و بدعتها جای سنتها را میگیرد.
در نهجالبلاغه نیز از امام امیرالمؤمنین (ع) منقول است؛
«و یَعطِفُ الرَّأىَ عَلَى القُرآنِ ، إذا عَطَفُوا القرآنَ على الرَّأىِ»
«آن حجت بزرگ خدا که بیاید رأی را به قرآن برمیگرداند؛ در زمانی که قرآن را به رأی برگرداندهاند».
یعنی در زمان غیبت او، چنان قرآن رو به ضعف و سستی میرود که گستاخان بیایمان (از همین مسلمان نمایان) آراء فاسد خود را حاکم بر قرآن میسازند و افکار پوشالی خود را در پوشش آیات قرآن به خورد سادهدلان بیخبر از قرآن میدهند. در نتیجه هر گناهی مباح و هر عمل ضد اسلام، اسلامی نام میگیرد؟!
آری؛ این نوع انحرافات در زمان غیبت در جوّ دینداری مردم به وجود میآید و احکام قرآن تعطیل میشود. اما این باعث آن نمیشود که تنزیل قرآن از جانب خداوند حکیم، مباین با حکمت باشد؛ زیرا خدا بر اساس تدبیر حکیمانهاش هم قرآن را نازل کرده و هم فردی از عترت را که در زمان ما وجود اقدس امام و حجت بن الحسن المهدی (عج) است. در کنار قرآن به عنوان مبین قرآن نشانده و حتی قرنها پیش از زمان ظهورش، او را متولد ساخته و عمر طولانی به او داده که هیچ گونه راه عذری برای بشر باقی نماند که بگوید؛ چرا کتاب نازل نکردی یا چرا امام معین ننمودی؟!
از سوی خدا هیچ گونه کوتاهی در امر هدایت بشر نشده است؛ بلکه این طغیان و عصیان خود بشر است که سبب غیبت آن امام مبین شده است و گر نه هم قرآن در اختیار است و هم امام در انتظار. اینک وظیفه بشر است که زمینه ظهور آن امام منتظر را فراهم سازد تا با تبیین او، از برکات آسمانی قرآن بهرهمند شود. این جمله از حکیم بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی است که درباره امام میگوید:
«وُجُودُه لُطف وَ تُصرّفه لُطف آخرُ وَ عَدمه مِنّا»؛
وجود او لطف است و تصرف او برای اصلاح عالم لطفی دیگر است و عدم تصرف او برای اصلاح، از ناحیه ما است که با عدم شایستگی خود، سبب غیبت او شدهایم و چه بسا به فکر بعضی برسد که چه لزومی داشته آن حضرت قرنها پیش از ظهورش به دنیا بیاید؟!
در جواب باید گفته شود آثار و برکات وجود امام بیش از آن است که در ظرف ادراک ما بگنجد! اصلاح عالم و اقامه عدل و قسط در روی کره زمین، یکی از شئون آن حضرت است، نه اینکه شأن منحصرش باشد.
حال اینجا ممکن است اشکالی طرحی شود و آن این که شما قائل به غیبت امام زمان (عج) هستید و طبیعی است که غیبت سبب افتراق میان قرآن و عترت میشود و قرآن به دست بشر عادی میافتد و بشر عادی هم که کلید مخازن قرآن به دستش نیست و از درک رموز و اسرار قرآن ناتوان است و نتیجتاً امر هدایت قرآن در زمان غیبت تعطیل میشود و قهراً وجود قرآن معطل در میان امت، لغو و بیثمر میشود.
حاصل اشکال این که غیبت امام (عج) موجب افتراق قرآن از عترت است و افتراق قرآن از عترت، سبب تعطیل امر هدایت قرآن و محروم ماندن بشر از درک معارف و احکام آسمانی آن است و لازمه این مطلب، لغویت و بیثمر بودن قرآن در میان امت خواهد بود و این خلاف حکمت پروردگار حکیم است که کتابی به دست بشر بدهد که نتواند از آن استفاده لازم را داشته باشد.
در جواب میگوییم: آری؛ مطلب همین است و غیبت امام زمان (عج) موجب افتراق کتاب از عترت است و این افتراق سبب متروک شدن حقایق عالیه قرآن از معارف و احکام آسمانی و محروم ماندن عالم انسان از برکات حیاتبخش آن میشود و احیای آن جز به دست امام معصوم میسر نمیشود چنان که در دعای عهد میخوانیم؛
«اللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ»؛
«خدایا! آن امام غایب را پناهگاه مظلومان از بندگانت و مجدد و نوساز احکام تعطیل شده کتابت قرار بده».
یعنی با غیبت حضرت مهدی(عج) احکام قرآن تعطیل میشود. همچنین در دعایی که در زمان غیبت امام زمان(عج) موظف به خواندن آن هستیم آمده است:
«وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ»؛
«خدایا! به دست او [امام غایب] حکم جابهجا گشته و سنت دگرگون شدهات را اصلاح کن».
این جمله هم نشان میدهد که در زمان غیبت امام (عج) احکام خدا جابهجا و سنتش دگرگون میشود. در ادامه همان دعا آمده است:
«واجْعَل دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً صَحِیحاً لا عِوَجَ فِیهِ وَ لا بِدْعَةَ مَعَهُ»؛
«خدایا دین خودت را به وسیله او و با دست او شاداب و تازه و صحیح و سالم بساز، آن چنان که نه انحرافی در آن باشد و نه بدعتی به همراهش».
این جمله هم اشاره به این دارد که در زمان غیبت امام عزیز، دین خدا بر اثر دستکاری دشمنان دانا و دوستان نادان، شادابی خود را از دست داده رو به پژمردگی و افسردگی میرود و تدریجاً کهنه میشود. کجیها و انحرافات در آن پیدا میشود و بدعتها جای سنتها را میگیرد.
در نهجالبلاغه نیز از امام امیرالمؤمنین (ع) منقول است؛
«و یَعطِفُ الرَّأىَ عَلَى القُرآنِ ، إذا عَطَفُوا القرآنَ على الرَّأىِ»
«آن حجت بزرگ خدا که بیاید رأی را به قرآن برمیگرداند؛ در زمانی که قرآن را به رأی برگرداندهاند».
یعنی در زمان غیبت او، چنان قرآن رو به ضعف و سستی میرود که گستاخان بیایمان (از همین مسلمان نمایان) آراء فاسد خود را حاکم بر قرآن میسازند و افکار پوشالی خود را در پوشش آیات قرآن به خورد سادهدلان بیخبر از قرآن میدهند. در نتیجه هر گناهی مباح و هر عمل ضد اسلام، اسلامی نام میگیرد؟!
آری؛ این نوع انحرافات در زمان غیبت در جوّ دینداری مردم به وجود میآید و احکام قرآن تعطیل میشود. اما این باعث آن نمیشود که تنزیل قرآن از جانب خداوند حکیم، مباین با حکمت باشد؛ زیرا خدا بر اساس تدبیر حکیمانهاش هم قرآن را نازل کرده و هم فردی از عترت را که در زمان ما وجود اقدس امام و حجت بن الحسن المهدی (عج) است. در کنار قرآن به عنوان مبین قرآن نشانده و حتی قرنها پیش از زمان ظهورش، او را متولد ساخته و عمر طولانی به او داده که هیچ گونه راه عذری برای بشر باقی نماند که بگوید؛ چرا کتاب نازل نکردی یا چرا امام معین ننمودی؟!
از سوی خدا هیچ گونه کوتاهی در امر هدایت بشر نشده است؛ بلکه این طغیان و عصیان خود بشر است که سبب غیبت آن امام مبین شده است و گر نه هم قرآن در اختیار است و هم امام در انتظار. اینک وظیفه بشر است که زمینه ظهور آن امام منتظر را فراهم سازد تا با تبیین او، از برکات آسمانی قرآن بهرهمند شود. این جمله از حکیم بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی است که درباره امام میگوید:
«وُجُودُه لُطف وَ تُصرّفه لُطف آخرُ وَ عَدمه مِنّا»؛
وجود او لطف است و تصرف او برای اصلاح عالم لطفی دیگر است و عدم تصرف او برای اصلاح، از ناحیه ما است که با عدم شایستگی خود، سبب غیبت او شدهایم و چه بسا به فکر بعضی برسد که چه لزومی داشته آن حضرت قرنها پیش از ظهورش به دنیا بیاید؟!
در جواب باید گفته شود آثار و برکات وجود امام بیش از آن است که در ظرف ادراک ما بگنجد! اصلاح عالم و اقامه عدل و قسط در روی کره زمین، یکی از شئون آن حضرت است، نه اینکه شأن منحصرش باشد.