گروه ورزشی مشرق - باشگاهی که در سال 1874 میلادی تاسیس شده و در نزدیک به 30 سال پیش هرگز طعم تلخ جدایی از سطح بالای لیگ برتر فوتبال جزیره را نچشیده، اکنون خود را برای حضور در درجه پایین تری از لیگ برتر فوتبال انگلیس آماده می کند، اما دلیل این تیره روزی در استون ویلا چیست؟
تیم اول شهر استون بیرمنگام با آغاز حیات حرفه ای خود زمینی داشت به نام ویلا پارک و این استادیوم تاریخی در فوتبال جزیره امروز به یکی از اسناد بریتانیا برای اثبات مالکیت این سرزمین بر فوتبال تبدیل شده است. چنین تیمی با چنین تاریخی این روزها در بدترین شرایط روحی و روانی نزد بازیکنان خود، تلخ ترین شرایط مالی نزد مالکان خود و سیاه ترین وضعیت نزد هوادارانش به سر می برد.
بارنی رونی نویسنده شهیر انگلیسی در گاردین و رویترز، پس از شکست استون برابر من یونایتد مقاله ای که بیشتر شبیه به یک دردنامه بود برای استون ویلای سقوط کرده نوشته که آشنایی با نگاه ویژه او به امر خطیر باشگاه داری و تفاوت مدیرعامل با مالک در فوتبال حرفه ای خالی از لطف نخواهد بود.
رئیس قبلی این باشگاه 142 ساله دوگ الیس نام داشت ولی از سال ۲۰۰۶ به بعد رئیس این باشگاه رندی لرنر است. اتفاقا ماجرا از همین نقطه آغاز می شود و رونی می نویسد: چرا رئیس؟ مگر استون ویلا شرکت بازرگانی یا گروه تجاری است که رئیس داشته باشد؟ فوتبال انگلیس چه بر سرش آمده که در هر باشگاهی باید بپرسیم مالک دارد یا مدیر؟ مردمی است یا به ظاهر مردمی؟ دولتی است یا به ظاهر دولتی؟
این باشگاه یکی از موفقترین و قدیمیترین باشگاههای فوتبال انگلستان است، نخستین تیمی است که هفت بار برنده جام حذفی شدهاست. همچنین این تیم در فصل ۸۲ -۱۹۸۱ توانست قهرمان جام باشگاههای اروپا شود.
باشگاه چارلتون انگلیس هم همان مسیر اشتباهی را طی کرده که استون ویلا، و البته ماجرای شوم مالکیت و عدم مدیریت در این دو تیم بزرگ بلایی بوده که بر سرشان آمده و هواداران این دو تیم قدیمی امروز متوجه اشتباه تاریخی خود در سکوتشان شده اند. اشتباهی که اکنون خیلی سخت جبران می شود و باید برای ان هزینه زیادی را تقبل کنند. شیرهای زرد بیرمنگام به چنان روزهای تلخ و سیاهی در تاریخ باشگاه خود تن داده اند که حتی بدبین ترین هواداران این تیم هرگز آن را پیش بینی نمی کردند.
نویسنده در ادامه گزارش خبری و مقاله خود می نویسد: باید تصمیم بگیریم، باشگاه های انگلیسی را خطوط هوایی مشهور دنیا اداره کنند یا مدیرانی که افتخارشان مرجع بودن در عرصه مدیریت در فوتبال حرفه ای است؟ کدامیک؟ آیا شایسته فوتبال انگلیس است که به خاطر سود مالی بیشتر باشگاه هایی با قدمت بیش از یک قرن خود را دو دستی به ثروتمندان عرب یا جنوب شرق آسیا تقدیم کند؟
مالکیت سوداگرانه، این است همان بلایی که بر سر فوتبال باشگاهی در انگلیس آمده است، هواداران قدیمی و حرفه ای تیم های استون ویلا و چارلتون در هفته ای که گذشت شاهد ویرانی تیم های خود بودند و قطعا از خود سوال کرده اند که آیا چند میلیون پوند سود اضافی و معافیت های مالیاتی که فرصت پولشویی را هم به مخاطب می دهد، ارزش این تیره روزی تاریخی را داشت؟
رندی لرنر، مربی آمریکایی این تیم البته نزد اهالی فوتبال احترام ویژه ای دارد اما آیا او تنها مربی بود که می توانست استون ویلا را به این روزهای تلخ و سیاه برساند؟ هیچ مربی دیگری در فوتبال انگلیس وجود نداشت که لااقل کمی بهتر از او باشد؟ در فوتبال امروز انگلیس چند مربی بریتانیی موفق را می شناسید که می توانند به عنوان یک انگلیسی به خدمت در فوتبال باشگاهی کشور خود افتخار کنند؟ مورینیو پرتغالی؟ فان خال هلندی؟ رانیری ایتالیایی یا شاید پیگرینی شیلیایی؟
داشتن مربی خارجی اصلا چیز بدی نیست اما واقعیت این است که مدیر انگلیسی طرز تفکر کاملا مشابهی با یک مدیر اهل مالزی یا تایلند یا قطر ندارد. برای یک مدیر بریتانیایی قطعا مهم است که مربی تیمش یک انگلیسی باشد اما اگر باشد! کمی واقع بین باشیم و ببینیم در فوتبال جزیره چند مربی بزرگ داریم که با حضورشان خیال هواداران دو آتشه فوتبال جزیره را راحت کنند؟ اصولا فوتبال ملی انگلیس کجای دنیای فوتبال حرفه ای است که آن را مهد فوتبال بدانیم؟ خطوط پروازی چیزی از این فوتبال و ذات و هویتش باقی گذاشته اند؟
در هفته ای که گذشت، منچستریونایتد برای زنده نگه داشتن امیدهایش جهت کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا در فصل آینده، در الدترافورد به مصاف تیم قعرنشین استون ویلا رفت. منچستریونایتد با برتری برابر استونویلا ضمن فرستادن ویلا به دسته پایینتر امیدهای خود را برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان زنده نگه داشت.
بیهوده نیست که هواداران دو تیم بحران زده چارلتون و استون ویلا خواستار بازگشت به روزهای طلایی تیمشان هستند و البته این یک آرزوی نسبتا دست نیافتنی است، دست نیافتنی از این باب که باشگاه دارای مالک، دیگر جزو اموال عمومی و مردم نیست که مردم برایش تصمیم بگیرند، باشگاهی که به جای مدیر، مالک داشته باشد، یا پیشرفت می کند و یا نابود می شود و این هر دو، هیچ ارتباطی به مردم و هوادارانش ندارد.
در دنیای امروز فوتبال، باشگاهی که مالک دارد نسبت به باشگاهی که مدیر دارد الزاما بهتر و موفق تر نیست، چرا که هم مالکیت تعریف خودش را دارد و هم مدیریت و این دو موضوع همه اگر طبق تعریف خود در میدان عمل اجرا نشوند، نابودی تیم را به همراه خواهند داشت، مدیر خوب و مالک خوب شاید برای باشگاه شان یک نعمت باشند اما مالک یا مدیر بد چه فرقی می کند وقتی پایان راه به نابودی یک باشگاه منجر می شود.