به گزارش مشرق، برگزاری میزگرد دیگر فایده ای ندارد، پند و اندرز هم برای این نسل بیفایده است و اثری ندارد، سه هفته قبل از میان همین مردم در تهران عملیاتی صورت گرفت که باور آن بسیار سخت است. آنها با نارنجک به قصد حمله مستقیم به سمت نیمکت نشینان تراکتورسازی پرتاب کردند. نتیجهاش محرومیت هواداران پرسپولیس بود!
پیشتر بارها حمله به اتوبوس و زد و خورد را دیده بودیم میان هواداران دو تیم. کورکردن چشم سرباز احمدی را دیدیم و اشک ریختیم اما برای این نسل که فرهنگ را برخی از آنها قورت دادهاند، انگار حمله کردن به یکدیگر موضوع سختی نیست.
یکدیگر را کور می کنند، به قصد کشتن می زنند. ماجرای لیدر پرسپولیس که زیر مشت و لگد دیگران از هوش رفت تنها بخش کوچکی از آبروریزی بین المللی برای تماشاگران (بخوانید برخی) بوده است.
سرشکستگی و سکوت مسئولان
ماجرای شکستن سر حسین فرکی را فراموش نکنید، اما بدانید بدترینش حمله با نارنجک صوتی به بازیکن کره شمالی بود. اینیکی آسیب دید و مهمان نوازی همه تاریخ ایرانی ها زیر سوال رفت. سنگهایی که در اهواز پرتاب میشوند سنگ نیستند، پاره آجرهای سنگین هستند که نمیدانیم چگونه به ورزشگاهها میآیند، و بدتر از همه این اتفاقات شوم و شرم آور و زشت و پلید، سکوت ما است. سکوت مسئولان است. آنها انگار منتظر یک اتفاق فوق عجیب هستند.
همه انگار نشستهاند تا صندلیهایشان را محکم بچسبند. آنچه اما در حال رشد است، چاله میدانی شدن که نه، بازگشت به دوران پارینه سنگی است آن روزها که مردم با سنگ و چوب یکدیگر را میزدند.
اتفاقی در راه است!
اتفاقی در راه است، اگر بنشینیم و سکوت کنیم و هیچ کاری نکنیم و نهایتا به چند پند و اندرز بسنده کنیم، فاجعهای رخ میدهد. از همین امروز میتوان این فاجعه را حس کرد. حبس مربی کروات پرسپولیس و بازیکنانش در رختکنی پر از حمله مردمانی عصبانی که احساسات خود را کنترل نمیکنند هنوز فاجعه نیست.
فاجعه را هنوز درک نکرده ایم اما این مسیر می رود تا کار را به درگیریهای گروهی بکشاند. شبیه به روزآخر لیگ پارسال در تبریز که مردم به میدان هجوم بردند و اگر تصور میکردند که قهرمان نشدهاند معلوم نبود چه اتفاقی برای فغانی و دوستانش رخ می دهد.
این ره به ترکستان است اما بدتر از این مسیر و این همه وقاحت در رفتار برخی تماشاگران، سکوت است، سکوت مسئولین. البته قیر به سکوت هدفش به حرف انداختن مسئولان نیست چون «به عمل کار برآید به سخن دانی نیست».
در هر صورت باید تاکید کرد که اگر مسئولان خیلی فوری و سریع از جا بلند نشوند و اقدامی جدی و عالمانه برای تغییر فرهنگ تماشاگران انجام ندهند اتفاقی در ورزشگاهها رقم میخورد که دیگر نمیتوان آن را با حرفها از یاد برد.
پیشتر بارها حمله به اتوبوس و زد و خورد را دیده بودیم میان هواداران دو تیم. کورکردن چشم سرباز احمدی را دیدیم و اشک ریختیم اما برای این نسل که فرهنگ را برخی از آنها قورت دادهاند، انگار حمله کردن به یکدیگر موضوع سختی نیست.
یکدیگر را کور می کنند، به قصد کشتن می زنند. ماجرای لیدر پرسپولیس که زیر مشت و لگد دیگران از هوش رفت تنها بخش کوچکی از آبروریزی بین المللی برای تماشاگران (بخوانید برخی) بوده است.
سرشکستگی و سکوت مسئولان
ماجرای شکستن سر حسین فرکی را فراموش نکنید، اما بدانید بدترینش حمله با نارنجک صوتی به بازیکن کره شمالی بود. اینیکی آسیب دید و مهمان نوازی همه تاریخ ایرانی ها زیر سوال رفت. سنگهایی که در اهواز پرتاب میشوند سنگ نیستند، پاره آجرهای سنگین هستند که نمیدانیم چگونه به ورزشگاهها میآیند، و بدتر از همه این اتفاقات شوم و شرم آور و زشت و پلید، سکوت ما است. سکوت مسئولان است. آنها انگار منتظر یک اتفاق فوق عجیب هستند.
همه انگار نشستهاند تا صندلیهایشان را محکم بچسبند. آنچه اما در حال رشد است، چاله میدانی شدن که نه، بازگشت به دوران پارینه سنگی است آن روزها که مردم با سنگ و چوب یکدیگر را میزدند.
اتفاقی در راه است!
اتفاقی در راه است، اگر بنشینیم و سکوت کنیم و هیچ کاری نکنیم و نهایتا به چند پند و اندرز بسنده کنیم، فاجعهای رخ میدهد. از همین امروز میتوان این فاجعه را حس کرد. حبس مربی کروات پرسپولیس و بازیکنانش در رختکنی پر از حمله مردمانی عصبانی که احساسات خود را کنترل نمیکنند هنوز فاجعه نیست.
فاجعه را هنوز درک نکرده ایم اما این مسیر می رود تا کار را به درگیریهای گروهی بکشاند. شبیه به روزآخر لیگ پارسال در تبریز که مردم به میدان هجوم بردند و اگر تصور میکردند که قهرمان نشدهاند معلوم نبود چه اتفاقی برای فغانی و دوستانش رخ می دهد.
این ره به ترکستان است اما بدتر از این مسیر و این همه وقاحت در رفتار برخی تماشاگران، سکوت است، سکوت مسئولین. البته قیر به سکوت هدفش به حرف انداختن مسئولان نیست چون «به عمل کار برآید به سخن دانی نیست».
در هر صورت باید تاکید کرد که اگر مسئولان خیلی فوری و سریع از جا بلند نشوند و اقدامی جدی و عالمانه برای تغییر فرهنگ تماشاگران انجام ندهند اتفاقی در ورزشگاهها رقم میخورد که دیگر نمیتوان آن را با حرفها از یاد برد.