به عنوان یک نویسنده که فیلمنامه «من سالوادور نیستم» را نوشته‌ام، ‌مشکلم با فیلم این است که وقتی داشتم آن را می‌نوشتم اصلا قصدم این نبود که فقط مردم را بخندانم

گروه فرهنگی مشرق- فروش «من سالوادور نیستم» از مرز 12 میلیارد گذشت. فیلمی به کارگردانی منوچهر هادی که رکوردار فروش است آن هم در ژانر کمدی؛ اثری که هر چند پرفروش است ولی منتقدان به ساختار آن ایرادهای بسیار دارند، ‌از قصه نه چندان قوی آن گرفته تا بازی تکراری رضا عطاران در فضای نقدهایشان جای دارد.در تیراژ این فیلم نام رضا مقصودی به عنوان فیلمنامه‌نویس ذکر شده است نویسنده‌ای که خود معتقد است تنها 30 درصد از آنچه در محتوای فیلمنامه او بوده است اکنون روی پرده سینماها رفته؛ تنها خط داستانی فیلمنامه حفظ شده و مابقی را رضا عطاران نوشته است!


رضا مقصودی به صبا در مورد فیلمنامه تغییر یافته سالوادور می‌گوید به عنوان یک نویسنده که فیلمنامه «من سالوادور نیستم» را نوشته‌ام، ‌مشکلم با فیلم این است که وقتی داشتم آن را می‌نوشتم اصلا قصدم این نبود که فقط مردم را بخندانم. من دلم می‌خواست در کنار خنده یک چیزهایی هم به آن‌ها بگویم. حرف داشتم برای گفتن. این فیلم کاملا از آن حرف‌ها تهی شده است. زحماتی که من کشیده‌ام به باد رفته است. از تهیه‌کننده محترم این فیلم درخواست می‌کنم که اجازه دهد‌، فیلمنامه فیلمم را چاپ کنم و آن را در اختیار مردم قرار دهم و آن‌هایی که اهل نقد هستند، مقایسه کنند.


مقصودی اشاره می کند "چیزی نزدیک به 30 درصد متعلق به بنده است، یعنی تنها خط اصلی قصه وجود دارد و مابقی فیلمنامه‌ای است که فکر می‌کنم رضا عطاران آن را نوشته است. البته رضا عطاران یک بازیگر توانمند و پر از ایده‌های مختلف است. این کارگردان است که باید، توانایی بازیگر را در مسیر ارتقا کیفی فیلم هدایت کند. این کار یک فیلم پرفروش است که می‌توانست اثر با شخصیتی هم باشد.بسیاری هستند که اسم عطاران آن‌ها را می‌خنداند، قیافه عطاران برایشان خنده‌آوراست.


مقصودی در ادامه می افزاید این فیلمنامه که هنوز درصدی از اصلش که من نوشته‌ام باقی است، یک خط داستانی قوی دارد. آن هم این‌که فردی با طرز فکری خاص در یک فضای نامناسب قرار می‌گیرد و این شرایط چالشی را ایجاد می‌کند که کمدی موقعیت ایجاد می‌شود. در ادامه این خط داستانی حضور بازیگر موفقی چون عطاران، ‌موقعیتی را مهیا می‌کند که برای عده کثیری هنوز خنده دار است. معتقدم این فیلم هنوز هم دارد نان آن خط داستانی اولیه و قصه قوی را می‌خورد. البته نباید از هنرمندی بازیگران فیلم بگذریم و باز تاکید می‌کنم بر این‌که این فیلم پرفروش می‌توانست فیلم با کیفیتی هم باشد.

نویسنده لیلی با من است اشاره می کند " وقتی ارشاد از من می‌خواهد که فیلمنامه را با قوانینی بنویسم، گوش می‌کنم و به همان شکل مقبول می‌نویسم اما وقتی فیلم ساخته می‌شود و به تماشای آن می‌نشینیم، متوجه می‌شویم اصلا به تلاش فیلمنامه‌نویس که با تمام خط قرمز‌ها خواسته است نگارشی داشته باشد که با کیفیت باشد، توجه نشده است، ناراحت کننده است. با این شرایط، نظارت اولیه زمان تایید فیلمنامه نیز بی‌مورد بوده است. من با این فیلمنامه و این فیلم متوجه شدم مشکل سینمای ایران فیلمنامه نیست، مشکل سینمای ما تولید است.شرایط مالی تهیه‌کننده می‌تواند بر چگونگی ساخت یک فیلم اثر بگذارد. لوکیشن بیرونی به خاطر موقعیت مالی امکان دارد به لوکیشن درونی تغییر فضا دهد، بازیگری که به نظر مناسب‌تر برای ایفای این نقش است، به دلایل مختلف که یکی آن دلایل گران بودن آن هنرمند است، تبدیل به بازیگر دیگری ‌شود.


وقتی صحنه از بیرونی به درونی تغییر فضا می‌دهد یا بازیگر مورد نظر در جایگاه نقش قرار نمی‌گیرد به حتم خروجی نتیجه دلخواه و مورد نظر را نخواهد داشت. گاهی تاثیرات مالی به کار لطمه می‌زند و گاهی هم موارد دیگر پیش می‌آید، مثل این‌که بازیگری می‌گوید: من این دیالوگ را نمی‌گویم یا این‌گونه بازی نمی‌کنم بعد تهیه‌کننده از من فیلمنامه‌نویس می‌خواهد که وسط کار ضبط بیایم و آن‌گونه که بازیگر می‌خواهد بنویسم تا او اجرا کند، این‌قدر اقتدار ندارد که به عنوان تهیه‌کننده به بازیگر بگوید: تو باید این نقش را این‌گونه بازی کنی یا این دیالوگ نیاز این صحنه است و تو باید آن را بگویی. اصلا چه مفهومی دارد که فیلمنامه‌نویس باید حرف بازیگر را گوش کند. مشکل اساسی سینمای ما در بخش تولید است نه در بخش فیلمنامه، الان شما «من سالوادور نیستم » را نگاه می‌کنید و می‌گویید: فیلمنامه ضعیفی دارد، بله، حق با شما است، فیلم نمایش داده شده، فیلمنامه ضعیفی دارد ولی به این معنا نیست که فیلمنامه اولیه‌ای که نوشته شده، ضعیف بوده است. عرض من کلی است و تنها به «من سالوادور نیستم» بر نمی‌گردد.