کد خبر 567972
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۳

دو شعر از مرحوم استاد محمود شاهرخي را می خوانیم بمناسبت مبعث رسول گرامی اسلام.

به گزارش مشرق، به مناسبت فرارسیدن مبعث حضرت رسول اکرم (ص) دو شعر زیبا را می خوانیم از مرحوم استاد محمود شاهرخي:

غنوده کعبه و امّ القري به بستر خواب
ولي به دامن غار حرا دلي بي تاب

نخفته، شب همه شب، ديده خدابينش
ز ديده رفته به دامن سرشک خونينش

که پيک حضرت دادار، جبرئيلِ امين
عيان به منظر او شد، خطاب کرد چنين:

«بخوان به نام خدايي که ربّ ما خَلَق است
پديدآور انسان ز نطفه و عَلَق است

بخوان که ربّ تو باشد ز ماسوا اکرم
که ره نمود بشر را، به کار بُردِ قلم»

به گوش هوش چو اين نغمه سروش شنيد
هزار چشمه نور از درون او جوشيد

درون گلشن جانش شکفت راز وجود
گشود بار در آن دم به بارگاهِ شهود

درود و رحمت وافِر، ز کردگار قدير
بر آن گزيده يزدان، بر آن سراج منير

**********
شبی که جوشش صد مهر در گریبان داشت
چـــــنین حادثه ای در مشیمه پنهان داشت

زمیــن، به خود ز تب التهاب می لرزید
زمـــان، ز زایـــش نــوری به خویش می پیچید

موکــــــــــلان مشیــــــــت به کـــــــارگاه قدر
شـــــــــدنـــــــد، تا که ببندند طرح نقش دگر

قضــــــــا گرفت قلم، تا کـــــــه بـر صحیفه نور
ظهــــــــــور نخبه ایجـــــــــــاد را، کند مسطور

ز عــــــــرش زمـــــــــره لاهوتیــان پرده نشین
نظــــــــــاره را بگشودند، دیده ســـــوی زمین

ز شــــــــوق، در رگ شـب خون نور جاری بود
بــــــــر آتشش قــــــــدم از تـــاب بیقراری بود

شبی عجب، که همه جود بود و فیض و فتوح
شــــــــب شکفتن ایمان، شب گشایش روح

شبــــــــــی که مطلع انـــــــوار نور سرمد بود
ظهـــور مصلح کل، بعثت محمـّـــد بود


منبع: رسالت و خراسان