به گزارش مشرق، کيهان در شماره روز دوشنبه خود نوشت: چه کساني و با کدام هدف اقدام به ايجاد تشنج و درگيري در اطراف منزل کروبي (واقع در فرمانيه تهران) کردند؟ گمانه هاي گوناگوني در پاسخ به اين پرسش مطرح شده است.
1- گمانه نخست شخص کروبي را متهم اصلي اين صحنه سازي در آستانه روز قدس معرفي مي کند 2-گمانه دوم بر آن است که اين صحنه سازي تشنج و زد و خورد از سوي برخي سران فتنه و با هماهنگي کروبي يا بدون هماهنگي و اطلاع وي انجام گرفته است 3- گمانه سوم، حضور و اعتراض مردم معترض به رفتارهاي ضدانقلابي کروبي را برجسته مي کند.
ارزيابي و احتمال نخست براساس برخي اخبار و قرائن معتقد است کروبي - يا برخي اطرافيان وي نظير حسين کروبي- با صحنه سازي اخير تلاش کرده اند همزمان به چند هدف برسند. اولا کروبي از انزواي شديد برآمده از انتخابات (330هزار راي) خارج شود و از حاشيه توجه افراطيون به متن توجه آنها منتقل شود. ثانيا اشخاص و جريان هايي نظير خاتمي، موسوي، عبدالله نوري، حزب مشارکت و مجمع روحانيون را که در آستانه انتخابات رياست جمهوري اقدام به دور زدن کروبي کردند، به انفعال بکشاند و به آنها تفهيم کند که او همچنان مهم و اثرگذار است!
اين شگرد به نوعي گرفت و نگرفت. به اين معنا که انتشار تشنج در اطراف خانه کروبي از آن جهت که رسانه هاي جريان فتنه را از انفعال و سردرگمي خارج مي کرد، مورد استقبال واقع شد و تلاش گرديد نوعي حس مظلوميت را القا کند اما در عين حال استقبال نشد. به اين معنا که کساني چون خاتمي و عبدالله نوري و ديگران به خاطر بدگماني به ماجرا حاضر نشدند به ملاقات کروبي بروند و به تلفن هاي يکي دو دقيقه اي بسنده کردند. اين بي توجهي عمومي به اندازه اي پررنگ بود که عبدالله نوري بلافاصله خبر جعلي و مفصل منتشره در سايت جرس درباره گفت وگوي خود با کروبي را تکذيب کرد به نحوي که جرس مجبور شد بنويسد «در تماس با جناب آقاي نوري مشخص شد که تمام تماس ]با کروبي[ بيش از يکي دو دقيقه نبوده و از حد احوالپرسي در حد يکي دو جمله فراتر نرفته است و کليه جزئيات اين گزارش منتشر شده زائيده ذهن خلاق خبرنگاران جوان بوده است. جرس از اين اتفاق عذرخواهي مي کند.»
اما موسوي در وضعيتي بغرنج قرار گرفته بود. او نيز مايل بود ضمن استفاده از ماجرا، باعث محوريت کروبي نشود. به همين دليل هم موسوي تا دو روز حاضر نشد به خانه کروبي برود اما در پي انتقاد شديد سايت هاي ضدانقلاب از موسوي و اينکه او حاضر به همراهي با کروبي نيست مجبور شد به اتفاق زهرا رهنورد سري به خانه کروبي بزند.
آنچه اين ساختگي بودن صحنه درگيري در اطراف منزل کروبي را که منجر به زخمي شدن 4 نفر شد جدي مي کند، 2 گزارش است. گزارش اول روايت باشگاه خبرنگاران جوان است که به نقل از يک منبع آگاه مي نويسد: «در حالي که عده اي از اهالي محل در اعتراض به مواضع ضدانقلابي کروبي مقابل منزل وي تجمع کرده بودند، عده اي چوب به دست از منزل وي بيرون آمده و ضمن به کار بردن الفاظي رکيک به معترضان حمله ور شدند. يکي از اين حمله کنندگان اسلحه خود را به سوي معترضان نشانه رفت و چند گلوله به سمت مردم شليک کرد. پس از آن هم دهها گلوله به سمت جمعيت شليک شد.» روايت دوم اظهارات حسين کروبي است که در گفت وگو با دويچه وله ادعا کرده مهاجمان را مي شناسد و آنها از متهمان مجرمان سابقه دار منطقه نياوران بوده اند و پيشتر به دلايل فساد اخلاقي و مشروب خواري و دلايل مشابه بازداشت شده بودند. آنها اجير شده بودند... گروهي هم افراد بسيج جماران بودند. آنها پس از دشنام جمع مي شدند و قرآن و نماز و دعا مي خواندند.
«جرس» با انتشار همين خبر به نقل از «منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود» ادعا مي کند مجرمان و متهمان سابقه دار اجير شده شعارهاي ارزشي به نفع نظام سر مي دادند! آنچه در ادعاي جرس و حسين کروبي به طرز رسوايي خودنمايي مي کند ادعاي «شعارهاي ارزشي از سوي مجرمان سابقه دار» است و اين پرسش را پيش مي کشد که اگر انبوه نيروهاي متدين و انقلابي بارها به صورت علني به رفتارهاي ضد انقلابي کروبي اعتراض کرده اند، بنابراين ابايي از استمرار اين اعتراض ندارند و اگر حسين کروبي اوباش منطقه را يک به يک با سوابق فساد اخلاقي، شرابخواري و دزدي مي شناسد، لابد سر و سري در ميان بوده و يکي از اهداف اين سر و سر، بدنام کردن نيروهاي حزب اللهي و ايجاد هيجان و حاشيه سازي در آستانه روز قدس بوده است.
گمانه ديگر مي تواند طراحي کل ماجرا از سوي سازمان دهندگان جريان فتنه سال 88 باشد فارغ از اينکه کروبي را هم در جريان ماجرا قرار داده باشند يا اطلاع نداده باشند. در هر دو فرض گمانه اخير آنچه قطعي مي نمايد، به هم ريختگي و هراس شديد سران فتنه بوده است. آنها از يک سو به خاطر افتضاح بي سابقه روز قدس سال گذشته مورد اعتراض قاطبه ملت متدين بوده و به عنوان نيروهاي ميداني رژيم صهيونيستي معرفي شده بودند و از طرف ديگر تحت فشار گروهک هاي ضد انقلاب قرار داشتند تا امسال نيز خيانت سال گذشته را تکرار کنند ضمن اينکه معضل سوم آنها اطلاع از اين واقعيت بود که تمام عقبه اجتماعي خود را از دست داده اند و در صورت دعوت به تحرکات خياباني، هم چوب و هم پياز را خواهند خورد، هم کسي به دعوت آنها به خيابان نمي آيد و هم حجت را بر مردم انقلابي تمام مي کنند.
در اين مخمصه 3 سويه، اتفاقي مانند تشنج در اطراف خانه کروبي هم مي توانست روز قدس را به حاشيه ببرد و بار سنگين اعلام موضع له يا عليه رژيم صهيونيستي را از دوش آنها بردارد و هم با نمايش نوعي مظلوميت! کور سوي احياي سازمان از هم پاشيده فتنه را محتمل سازد. بدين ترتيب احتمالاً جلوي شکاف و اختلاف بيشتر در درون جريان فتنه بر سر همراهي بيشتر با رژيم صهيونيستي يا اعلام برائت از اين رژيم- و البته به جان خريدن هزينه هاي آن- را تا حدودي سد کند.
اين دو گمانه و احتمال، ناقض گمانه سوم- حضور معترضانه نيروهاي متدين در مقابل خانه کروبي در فرمانيه- نيست بلکه در طول گمانه سوم تعريف مي شود به اين معنا که طراحان صحنه سازي اخير با آگاهي از اينکه مردم به عملکرد کروبي معترضند تلاش کرده اند چاشني درگيري و التهاب را به اين اعتراض فزاينده و قابل پيش بيني تزريق کنند و نتايج مورد نظر را استخراج نمايند.
با اين حال و با در نظر گرفتن تمام احتمالات، آنچه اصل ماجراست نمايش علني مرگ جريان فتنه و تهي شدن مطلق آنها از عقبه اجتماعي در روز قدس است و هر شعاري هم که ملت ايران در روز قدس عليه رژيم صهيونيستي دادند شامل پياده نظام فتنه گر اين رژيم در داخل ايران هم مي شود. در اين ميان آنچه قطعي است اينکه ملت ايران- و حتي معدود عناصر آشوب طلب- کروبي را به عنوان سياستمداري ورشکسته که به خاطر ماجراجويي و جاه طلبي مستعد هر نوع بازيگري و بازي خوردن است مي شناسند و هرگز او را جدي نمي گيرند همچنان که ميزان آراء باطله در انتخابات سال 88 بيش از آراي کروبي بود!
چه کساني و با کدام هدف اقدام به ايجاد تشنج و درگيري در اطراف منزل کروبي (واقع در فرمانيه تهران) کردند؟ گمانه هاي گوناگوني در پاسخ به اين پرسش مطرح شده است.