کد خبر 569213
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۹

سقف مدرسه چوبی است با بلوک هایی با قدمت ۲۰ سال. کلاس ها نیمکت ندارند. درس دادن به دانش آموزان این مدرسه در چنین وضعیتی عشق می خواهد. باید عاشق معلمی باشی تا دوام بیاوری.

به گزارش مشرق، درد آنجایی شدت می گیرد که فقر نادیده گرفته شود، آنجایی که یک روی سکه فقر، یک روی دیگر کودکان باشند. کودکانی که هزاران آرزو دارند و هزاران حسرت. حسرت داشتن کیف یا یک دست لباس نو یا حتی یک نیمکت که بر روی آن بنشینند و با  دل و جان به حرف های معلم گوش دهند. این حسرت ها برای اغلب دانش آموزان شبیه یک افسانه است، اما اینجا همه چیز واقعی است.
 
فقر بلای جان خانواده ها شده است، فرزندان کیف ندارند، کتاب هایشان را زیر بغل می زنند و شاید اگر کمی خوش ذوق تر باشند و بخواهند که مداد و پاک کنشان در مسیر مدرسه گم نشود، آنها را در کاور پتو به مدرسه می آورند، لباس ندارند مجبورند با لباس های مندرس و پاره به مدرسه بیایند. مدرسه نیمکت ندارد. دانش آموزان در مدرسه بر روی زمین می نشینند. مدرسه استاندارد نیست، سقفش چوبیست و بلوک هایی با قدمتی بیش از ۲۰ سال دیوار این مدرسه در روستای دشتیاری چابهار شده است.


 
برای۱۳۰ دانش آموز تنها دو کلاس آن هم در بدترین شکل ممکن وجود دارد و اسم آن را مدرسه گذاشته اند. بچه ها مجبورند به چند گروه تقسیم شوند و گروهی در این دو کلاس بمانند و گروهی دیگر به کپر بروند تا از تحصیل بازنمانند. مدرسه ای که تنها یک کلاس آن نیمکت و صندلی دارد؛ باید دانش آموز شانس بیاورد تا در کلاسی که نیمکت داشته باشد بنشیند.
 
دانش آموزان دبستان مرتضی سید آباد دو زانو بر زمینی خاکی می نشینند و درس می خوانند. حتی به نظر می رسد که دانش آموزان این مدرسه سهمی از جشن عاطفه ها ندارند.
 
البته که درس دادن به این دانش آموزان در چنین وضعیتی عشق می خواهد. باید عاشق معلمی باشی تا دوام بیاوری. «حسین رودینی» مدیر ۳۶ ساله دبستان مرتضی سیدآباد این عشق معلمی را در ذهنمان تداعی می کند. معلمی که از مدرسه تا خانه اش ۱۲۵ کیلومتر فاصله است اما او در مدرسه می ماند و تنها هفته ای یکبار به دیدار خانواده خود می رود.
 


معلمی که سال هاست به روستای دشتیاری می آید تا بچه هایی که تقدیرشان با فقر رقم خورده، از تحصیل بازنمانند. مدرسه او ۱۳۰ دانش آموز دارد در حالی که تک کلاس این مدرسه تنها ظرفیت ۲۵ دانش آموز دارد.
 
رودینی مجبور است برای جبران کمبود فضای آموزشی، به جای کلاس درس از کپر استفاده کند تا ۸۰ دانش آموز دیگر، نبود مدرسه را توجیهی برای مدرسه نرفتن ندانند.
 
پیشه مردم روستای دشتیاری کشاورزی است اما دو سالی است که نباریدن باران، خشکسالی به بار آورده و کشاورزی آنان محصولی در پی ندارد. گرد و غبار و گرمای چابهار امان بچه ها را بریده است، رودینی امید دارد تا خیرینی پیدا شوند تا هم مدرسه بسازند و هم فقر را حداقل از ظاهر دانش آموزانش پاک کنند.
 


شاید کمک خیرین آخرین شانس آنها باشد، چرا که گویی آموزش و پرورش دبستان مرتضی سید آباد را از یاد برده است. در گواه این ادعا همین بس که اطلاع رسانی انتخاب معلم این مدرسه به عنوان معلم نمونه آنقدر دیر به گوش رودینی رسیده بود که او دیگر زمان پیدا نکرد تا مدارک و مستندات خود را به اداره کل آموزش و پرورش برساند.
 
شاید آموزش و پرورش دانش آموزان روستای دشتیاری را در آمار خود ندارد که نیکمت و مدرسه ای برای آنان تامین کند.
منبع: مهر