کد خبر 570406
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۸

در سرزمین فکه، ابوالفضل تنها نبود امثال ابوالفضل در آنجا متولد شدند و در همانجا نیز از نظرها ناپدید گشتند تا فقط فکه شاهد حضور و غیرت‌شان باشد و آنان را در دل خود خاک کند و مادرانه در گوش‌شان لالایی بخواند، گوش بده شاید تو هم بشنوی.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق؛ به‌صورت رملی و شن‌های روان است، در بخش جنوبی آن رمل و شن‌های روان بیشتر چشم‌گیر است، به طوری که حرکت بر روی آن بسیار سخت و طاقت‌فرسا است. خاک فکه شمالی سخت‌تر است و در بخش‌هایی از آن خاک‌های رس و خاک‌های قابل کشت وجود دارد. بارندگی در این منطقه بسیار کم است، به گونه‌ای که اکثر مناطق آن خشک و بی‌آب و علف است، در منطقه فکه جنوبی، تعداد روستاها به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد و تنها عده‌ای از عشایر در آن زندگی می‌کنند. در منطقه فکه شمالی به علت وجود رودخانه دویرج و باران‌های فصلی؛ روستاهای معدودی وجود دارد و منطقه قابل تحمل‌تری است.

فکه یکی از محورهای اصلی حمله ارتش بعثی عراق به محور شمال خوزستان بود. «لشکر 1مکانیزه» عراق از این محور به سمت شوش وارد عمل شد، اما مقاومت تیپ ۳۷ زرهی ارتش و همین‌طور سپاه موجب شد عراقی‌ها به سختی و با تاخیر از فکه عبور کنند. ارتش عراق با عبور از محور فکه توانست خود را تا کنار رودخانه کرخه نزدیک جاده اهواز اندیمشک برساند.

پس از عملیات فتح‌المبین که به آزادسازی بخش اعظمی از منطقه غرب شوش و دزفول انجامید،منطقه فکه هم‌چنان در اشغال نیروهای عراقی باقی ماند. در 17 بهمن سال 61 عملیات والفجر مقدماتی در جنوب فکه انجام شد و رزمندگان اسلام توانستند با شکستن خطوط پی‌ در پی ارتش عراق به عمق مواضع دشمن نفوذ کنند، اما بر اثر مقاومت شدید عراقی‌ها، رزمندگان ایرانی به مواضع قبلی بازگشتند.

در سال 65 ارتش عراق به فکه حمله کرد و بیش از هفت کیلومتر پیش‌روی کرد. عملیات والفجر مقدماتی، خاطرات تلخی را در پی داشت. تعدادی از نیروهای ایرانی شهید و مجروح شدند و عده‌ای عقب‌نشینی کردند،اما عده زیادی نیز در این سرزمین جاماندند. برخی بر اثر تشنگی در بیابان سوزان فکه شهید شدند و عده‌ای هم به طرزی فجیع توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیدند. عمق فاجعه و دشمنی‌ها به حدی بود که عراقی‌ها برخی از مجروحان را زنده ‌به ‌گور کردند.

سرزمین فکه علاوه ‌بر آن‌که محل تعداد قابل توجهی از رزمندگان اسلام است،اما شاهد شهادت سه فرمانده بزرگ جنگ یعنی جمله شهیدان ابراهیم هادی، حسن باقری و مجید بقایی است.فکه تا آخر جنگ در دست نیروهای عراقی باقی ماند و برخی پیکرها هم‌چنان در میادین مین باقی ماند. در سال‌های پایانی جنگ سازمان مجاهدین خلق به حمایت‌خواهی از عراق در این منطقه عملیات کرد و آن‌را عملیات آفتاب نامیدند.

ابوالفضل نوری در 22 آبان‌ماه سال 37 در زنجان متولد شد. دوران تحصیل ابتدایی خود را در مدرسه صاحب و مقطع دبیرستان را در مدرسه امیرکبیر در رشته ریاضی گذراند و پس از اخذ دیپلم در کنکور سراسری که به صورت تشریحی برگزار می‌شد شرکت کرد و در چند رشته از جمله پزشکی در یکی از دانشگاهای تهران و رشته کشاورزی در دانشگاه زنجان پذیرفته شد، اما تصمیم گرفت در رشته کشاورزی دانشگاه زنجان به تحصیل ادامه داد.

ابوالفضل 20 سال که داشت که به اتفاق گروهی از دوستانش در سال 1357 در اولین راهپیمایی بر علیه رژیم پهلوی در زنجان شرکت کرد. با تشکیل سپاه در سال 1358 به عضویت این نهاد درآمد و با شروع درگیری‌های کردستان، داوطلبانه عازم مناطق درگیری شد. ابوالفضل نوری در سال 1361 در عملیات محرم که تعداد رزمندگان زنجانی در آن بیشتر بود حضور داشت و در این عملیات به شدت زخمی و مدتی را در بیمارستان تهران بستری شد.

ابوالفضل نوری در طول حضور خود در جبهه، فرماندهی «گردان کمیل» را بر عهده داشت و در 22 فروردین‌ماه سال 1362 در عملیات والفجر1 در منطقه عملیاتی فکه مفقودالاثر شد.

در سرزمین فکه، ابوالفضل تنها نبود. امثال ابوالفضل در آنجا متولد شدند و در همانجا نیز از نظرها ناپدید گشتند تا فقط فکه شاهد حضور و غیرت‌شان باشد و آنان را در دل خود خاک کند و مادرانه در گوش‌شان لالایی بخواند گوش بده شاید تو هم بشنوی.
منبع: ایسنا