کد خبر 57549
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۴

در حالی‌که فوتبالیست‌ها هنوز هم در دید هستند و جوانان جامعه به آنها به چشم الگو می‌نگرند و سعی در شبیه‌سازی آنان دارند. بی‌آنکه بدانندبرخی از آنها ستاره‌های پوشالی هستند که کمترین توجهی به نتیجه رفتار و کردار خود در جامعه و بازتاب آن بین جوانان نمی‌کنند!

به گزارش مشرق، جوان نوشت: پرداختن به برخی مسائل، ظاهری شعاری پیدا کرده، اما این مسئله نمی‌تواند توجیه خوبی باشد برای نپرداختن به آن؛ چراکه بی‌تفاوت گذشتن از کنار آن، به معنای واقعی سقوط به قهقراست!

بی‌شک لباس پوشیدن بسیار شخصی‌تر از آن است که بخواهیم نظرخود را در این زمینه به دیگران تحمیل کنیم، اما گاهی باید به شخصی‌‌ترین مسائل خود آنقدر دقت کنیم که مبادا بازتابی منفی داشته باشد.

رضا شاهرودی، به زمان خودش، یکی از خوش تیپ‌‌ترین بازیکنان فوتبال بود که جوانان اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70، او را الگوی خود قرار می‌دادند. تمام تیپ زدن‌ها یا بهتر است بگوییم ژیگول بودن شاهرودی اما در یک شلوار جین و یک تیشرت خلاصه می‌شد، اما روزی از او خواسته شد در لباس پوشیدنش تجدیدنظر کند وگرنه جایی در تیم‌ملی ندارد. دلیل این اخطار این بود که جوان‌ها او را الگو قرار می‌دادند.

امثال شاهرودی در دهه 60 و 70 کم نبودند. بازیکنانی که جوان بودند و پرانرژی و عاشق جوانی کردن، اما می‌دانستند بیشتر از دیگر مردم جامعه در دید هستند و جوانان به آنها به چشم الگو می‌نگرند. پس به گونه‌ای رفتار نمی‌کردند که زیر سؤال بروند و. . .

امروز اما اینگونه افکار در بین فوتبالیست‌ها دمده شده است! و کسی به آن توجه نمی‌کند و اگر هم گاهی جایی به زبان بیاید، به دیده تحقیر و تمسخر به آن نگاه می‌کنند. به‌ طوری که گوینده خود از بیان آن شرمنده و خجالت زده شود و پی حرفش را نگیرد!

در حالی‌که فوتبالیست‌ها هنوز هم در دید هستند و جوانان جامعه به آنها به چشم الگو می‌نگرند و سعی در شبیه‌سازی آنان دارند. بی‌آنکه بدانندبرخی از آنها ستاره‌های پوشالی هستند که کمترین توجهی به نتیجه رفتار و کردار خود در جامعه و بازتاب آن بین جوانان نمی‌کنند!

اما بدتر از همه این است که این مسئله روز به روز بدتر می‌شود! به‌طوری که هر روز حسرت روز قبل را می‌خوریم و هر سال می‌گوییم دریغ از پارسال!

زمانی نیکبخت در اینگونه مسائل زبانزد خاص و عام بود که به نظر می‌رسید کسی روی دست او بلند نشود، اما امروز می‌بینیم که برخی به قول معروف نیکبخت را در جیب خود جای می‌دهند! به‌ طوری که با خود می‌گوییم خدا پدرو مادرش را بیامرزد که برخی مسائل را برای زندگی شخصی‌اش نگه می‌داشت و حداقل، مرزی بین مسائل شخصی و فوتبالی‌اش کشیده بود! اما امروز، کمترین تفاوتی بین زندگی شخصی و فوتبالی فوتبالیست‌ها دیده نمی‌شود! نه از لحاظ رفتاری، نه پوششی و نه هیچ چیز دیگری! وکمتر فوتبالیستی را می‌توان دید که مثلاً با احترام به عرف جامعه یا در نظر گرفتن اینکه توسط مردم جامعه و جوانان به عنوان یک الگو زیر ذره بین است، رفتار کند!

آلبر کاموی فرانسوی که نظراتش پیرامون اخلاق در ورزش یکی از منابع مورد استفاده دوره‌های مربیگری در فوتبال اروپاست، در جایی می‌نویسد: «هرچه از اخلاق فرا گرفتم مدیون فعالیت دوران جوانی‌ام در ورزش بوده است». او در تحلیل این اعتراف هوشمندانه می‌گوید که مؤلفه‌های اخلاقی ورزش نه تنها در گفتار و رفتار و پوشش ورزشکاران دیده می‌شود، بلکه نمود اخلاق در ورزش را می‌توان حتی در نحوه بازی کردن یک بازیکن هم مشاهده کرد. البته این تعریف یک خارجی از اخلاق در ورزش و فوتبال است. یک خارجی که توجهی به اینگونه صحبت‌های هوشمندانه‌اش نداریم و تنها زمانی از آنها استنباط می‌کنیم که به نفعمان باشد!

رویش باشگاه‌ها قارچ‌گونه شده است. باشگاه‌هایی که پیشوند فرهنگی- ورزشی را یدک می‌کشند و هر قدر از مسائل‌‌ فنی بی‌مایه هستند، صد برابر وضعشان به لحاظ فرهنگی بدتر است و تمام همت و تلاششان درخصوص مسائل فرهنگی، نصب چهارتا پرچم و بنر به مناسبت‌های مختلف است و بس!

همین باشگاه‌های به اصطلاح فرهنگی اما اگر بازیکنشان مشکل اخلاقی داشته باشد یا شبانه برای وثیقه گذاشتن برای آزادی‌اش مجبور به شال و کلاه کردن باشند، فردا به جای توبیخ او بابت اشتباهش، مقابل رسانه‌هایی که از این مسئله باخبر شده‌اند، می‌ایستند و او را قدیس می‌خوانند و اشتباهش را ماستمالی و او را ترغیب به تکرار رفتار اشتباهشان می‌کنند و حرف هم که بزنی، بیانیه می‌دهند و اول آن بزرگ می‌نویسند باشگاه فرهنگی- ورزشی...

مدام خود را حرفه‌ای می‌خوانیم و می‌گوییم در فوتبال دنیا ال می‌شود و بل می‌شود! اما نمی‌گوییم در فوتبال دنیا، بازیکنان بزرگ، در هر مکان به هر شکلی که دلشان بخواهد حاضر نمی‌شوند. نمی‌گوییم هرگز بازیکنی را با لباس شنا کنار زمین چمن نمی‌بینی یا هیچ بازیکنی با پوشش مهمانی راهی تمرین نمی‌شود یا...

فقط می‌گوییم آنها اینجوری پول می‌گیرند چون حرفه‌ای هستند پس چرا ما نگیریم! نمی‌گوییم که آنها برای ذره ذره پولشان زحمت می‌کشند، اما ما تنها کاری که می‌کنیم این است که فخر می‌فروشیم.

نمی‌گوییم زمانی که تیم اسپانیا به قهرمانی جهان رسید و اتوبوس رو باز تیم‌ملی در مادرید از میان مردم می‌گذشت، آلکا، دختری پنج ساله که به شدت ژاوی را دوست داشت در گوشه‌ای از حجم عظیم مردم، مدام نام او را فریاد زد و وقتی اتوبوس از مقابل چشمان او گذشت با گریه از پدرش می‌پرسید پس ژاوی کجاست؟ و پخش این برنامه از شبکه سوم کاتالونیا که یکی از ایالت‌های خودمختار اسپانیا محسوب می‌شود، کافی بود تا ژاوی از مدیران آن شبکه بخواهد دختر را بیابند و او را با آن دختر روبه‌رو کنندو این برنامه ترتیب داده شد تا دختر همراه با پدرش به استودیو بروند و ژاوی در آن برنامه، پشت پیراهن شماره ٦ بارسلونا که نام آلکا روی آن نقش بسته بود، امضا کرد و چیزی برای آلکا نوشت و آن را به دختر داد، او را بوسید، از او خواست صورتش را ببوسد و آواز بارسلونا را برای او خواند تا دلش را به دست آورده باشد. ژاوی در آن روز شلوغ، دختر را ندیده بود و از این بابت، گناهی متوجه او نمی‌شد، اما بابت آن روز در یک برنامه زنده تلویزیونی از دختر بچه پنج ساله عذرخواهی کرد تا نشان بدهد وظیفه بازیکنان فوتبال و دیگر افرادی که محبوب هستند، به جز فوتبال بازی کردن و... چیزهای دیگری هم هست!

نمی‌گوییم در دنیا مردم اول به اخلاق اهمیت می‌دهند و سپس به فوتبال و اگر کسی این قاعده را بشکند، با او برخورد می‌شود. نه با چوب و چماق که به همان روش که مردم می‌خواهند!

اما کدام یک از فوتبالیست‌های ما که ادعایشان را تریلی نمی‌کشد، برای مردم این چنین از اخلاق و معرفت خرج می‌کنند؟

چرا، خرج می‌کردند. زمانی ما هم داشتیم فوتبالیست‌هایی که مردم برایشان از همه چیز مهم‌تر بودند، اما آن روزها گذشته!

خیلی وقت است که آن روزها گذشته و دیگر هم بر نمی‌گردد! حداقل تا زمانی که فوتبالیست‌هایمان اینگونه به این ورزش و مردم می‌نگرند!

اما فوتبالیست‌های ما امروز با این ادعا که نفر اول تیم‌ملی یا تیم خود هستند، هر طور که بخواهند رفتار می‌کنند و باکشان نیست از بازتاب عملکردشان در جامعه! چرا باید باشد وقتی یک مدیر همه جانبه پشتشان است!

مهدی رحمتی با لباس شخصی در تمرین استقلال حاضر می‌شود و سوژه داغ لنز دوربین‌های عکاسان حاضر در تمرین آبی پوشان می‌شود. بی‌شک او می‌داند تمرین استقلال بدون عکاس و خبرنگار و تماشاگر نیست، مگر اینکه قرار باشد پشت درهای بسته انجام شود.
 

اما با لباسی می‌آید که دیگر خیلی شخصی است!شخصی‌تر از آنکه آن را برای حضور در تمرین تیم فوتبال پوشید، اما آیا باشگاه فرهنگی- ورزشی استقلال او را بابت پوشیدن شلواری که زانو ندارد، توبیخ می‌کند؟

نه! این مسائل شخصی‌تر از آن است که جناب فتح‌الله‌زاده یا مدیران امثال او، خاطر بازیکن خود را بابت آن مکدر کنند! اما آیا به راستی زمین تمرین استقلال یا هر تیم دیگری جای پوشیدن چنین لباس‌هایی است؟

تاکنون هیچ یک از فوتبالیست‌ها با اینچنین پوششی در میادین ورزشی حاضر نشده بودند، اما به لطف این جسارت مثال‌زدنی رحمتی، از فردا باید شاهد حضور شلوار پاره‌ها در تمرینات تیم‌های فوتبال باشیم، بدون اینکه به هیچ کجای آقایان بر بخورد!

نمی گوییم فتح‌الله‌زاده یا دیگر مدیران صبح به صبح بازیکنان را چک کنند که چطور می‌آیند و چطور می‌روند (که البته اگر امکان انجام چنین کاری وجود داشت، شاید اوضاع خیلی بهتر از اینها بود!) اما بهتر است این باشگاه‌ها که کلمه فرهنگی را یدک می‌کشند، اندکی هم به این مسائل دقت کنند یا زمانی که با بازیکنان پای میز مذاکره می‌نشینند، بعد از آن همه خریدن ناز آنها، بندی، ماده‌ای چیزی هم درخصوص مسائل اخلاقی در قراردادهای آنها بگنجانند یا از آنها بخواهند اندکی هم به شئونات و عرف جامعه، حداقل در حیطه زمین تمرین و مسابقه هم که شده توجه کنند. اما مدیران ما این روزها آنقدر سرشان به مسائل دیگر گرم است و به فکر ترکاندن بمب هستند و رسیدن به آمال و آرزوهایشان از این راه که فراموش کرده‌اند اندکی از ادعاهایشان را خرج فرهنگی کردن باشگاه‌هایشان کنند!

روزی نیست که در فوتبال ایران از اهمیت اخلاق حرفی زده نشود. مدیران و مربیان در مصاحبه‌های تلویزیونی همیشه از اولویت اخلاق می‌گویند، اما واقعیت آن است که نمره اخلاق در فوتبال ما صفر است و این کاهش نمره را امثال ما و مدیران محافظه‌کاری که بازیکن سالاری را مد کردند، باعث شده‌اند!

روزی که علیپور به نحوه آرایش ریش و سبیل بازیکنان گیر داد و آنها را تهدید به محروم شدن کرد، اعتراض کردیم که نباید به مسائل شخصی بازیکنان ورود کنیم و امروز هم به این حرف خود پایبندیم، اما همانطور که ما خواهان احترام به این جماعت هستیم، بی‌شک آنها هم باید احترام گذاشتن به مردم و عرف جامعه را یاد بگیرند و از آن شانه خالی نکنند و در ازای میلیاردها تومان پول بی‌زبانی که می‌گیرند، ریالی هم به فرهنگ این ورزش اختصاص بدهند! چراکه اخلاق‌مداری و رعایت مسائل اخلاقی که از نوع پوشش گرفته تا صحبت کردن با مردم و چگونگی رفتار کردن در زمین بازی، از اصول غیرقابل انکار ورزش و فوتبال است که این روزها، به دست فراموشی سپرده شده و اگر هم گاهی یادی از آن شود، فقط و فقط برای حفظ ظاهر است و بس!

مدیرانی که امروز مقابل اینگونه مسائل چشم می‌بندند و سر می‌گردانند که یعنی نمی‌بینند، شاید نمی‌دانند که اینگونه بی‌تفاوتی‌ها نسبت به بی‌اخلاقی‌های بازیکنان، روز به روز پیشرفته‌تر می‌شود و شکل جدید تری به خود می‌گیرد. به‌طوری که از لباس پوشیدن شروع می‌شود و به دعوای داخل زمین و به سخره گرفتن بازیکن و مربی حریف و خودی از روی نیمکت و داخل زمین ختم می‌شود!

سال 1969، تیم‌ملی انگلیس در مسیر مکزیک، سرمربی وقت شیرهای سفید، الف رمزی، از آلن کلارک که در حال بگو و بخند بود پرسید: «آلن به خودت خوش می‌گذرانی؟»و وقتی با جواب مثبت مهاجم لیدز رو به رو شد، با عصبانیت گفت: «وقتی با من هستی از خوشگذرانی خبری نیست. این را فراموش نکن.»

این نوع تفکر شاید قدیمی باشد، اما امروز بعد از گذشت سال‌ها، هنوز چیزی به اسم خوشگذرانی در فوتبال وجود ندارد و هرجا که چنین چیزی وجود داشته باشد، در واقع دیگر فوتبالی نیست! اما اینجا درایران، فوتبال نه یک حرفه، که یک تفریح است برای فوتبالیست‌هایی که هر زمان به شکلی خود را نشان می‌دهند!گاهی می‌شود سالن مد برای آقایان، گاهی میدان زورآزمایی و گاهی صحنه تئاتر و نمایش که در کل هیچ کدام ربطی به فوتبال، آن هم از نوع حرفه‌ای ندارد!

برگشتن به عقب جز افزودن به حسرت‌هایمان چیز دیگری ندارد، اما شاید اگر کمی زودتر به این فرهنگی بودن باشگاه‌ها توجه می‌کردیم، امروز این کلمه تنها برای خالی نبودن عریضه، کنار نام باشگاه‌های ورزشی قرار نمی‌گرفت!

امثال رحمتی یا آن گلر که روزی دایی را الگوی ورزشی خود خطاب کرد، شاید نمی‌دانند فوتبال ما زمانی آقای آسیا بود و امثال دایی و باقری و کریمی و خداداد ستاره‌های بی‌بدیلش بودند که این بازی‌ها را نداشت. آن زمان که برای فوتبالیست جماعت فوتبال مهم بود و برای مردم اخلاق‌مداری، برای خودمان کسی بودیم، اما امروز که تمام ذهن آقایان را شلوارهای پاره و درست کردن موهایشان مشغول کرده، کجای فوتبال هستیم؟

اینها چیزهایی نیست که ندانیم. این مسائل را هم ما می‌دانیم، هم مردم، هم همین بازیکنان و هم همین مدیرانی که پول بیت المال را بی‌حساب و کتاب زیر دست این آقایان ریخته‌اند، می‌دانند! اما چرا سرها را مثل کبک زیر برف کرده‌ایم و چشم بر این واقعیت تلخ بسته ایم، نمی‌دانم!