عباس شعف در عملیات اول بازی دراز(2 تا 8 اردیبهشت 1360) از ناحیه چشم مجروح شد و چشم ایشان هرگز بهبود نیافت. با وجود این ضایعه که میتوانست هر رزمندهای را برای همیشه از جبهه رفتن باز دارد بلافاصله به یگان خود یعنی گردان 9 قدر میپیوندد و در دیدار با حضرت امام حاضر میشود و مجددا به جبهه غرب میرود.
شهید شعف در تابستان 1360 هنگام شناسایی منطقه عملیاتی سرپل ذهاب با گشتیهای دشمن برخورد کرده و در درگیری با دشمن ضمن کشتن و زخمی کردن 2 نفر از نیروهای بعثی مورد اصابت گلوله دشمن از ناحیه کتف و فک و گردن قرار گرفته و دشمن به او تیر خلاص هم میزند.
پیکر غرق خون عباس ساعتها زیر آفتاب سوزان میماند و با همت و پشتکار شهید پیچک فرمانده عملیات منطقه و دوستان عباس؛ پیکر ایشان با مشقت زیاد و دادن مجروح و زخمی به عقب منتقل میشود و به صورت معجزه آسا به پشت جبهه و تهران (بیمارستان شهدای ژاندارمری تقاطع خیابان ولی عصر و شهید بهشتی) منتقل و تحت درمان قرار می گیرد.
پس از مدتی با وجود زخمها و دردهای جراحات از بیمارستان مرخص و راهی جبهه غرب شده و در امر اطلاعات و عملیات مجددا مشغول فعالیت شد.
با پیروزی نیروهای اسلام در عملیات فتح المبین عباس برای حضور در عملیات آزادسازی خرمشهر با عنوان فرماندهی گردان میثم وارد عملیات شد و در مرحله اول عملیات مجروح و در بیمارستان طالقانی تهران بستری شد. ایشان بدون آنکه درمانش تمام شود بدون موافقت بیمارستان را ترک کرد و راهی منطقه شد.
در مدتی که شهید شعف در بیمارستان بود مسئولیت گردان را شهید علی موحد دانش برعهده داشت و با ورود شعف گردان دارای دو فرمانده بود.
در خلال درمان شهید شعف، محسن وزوایی نیز به شهادت رسیده بود و شهید شعف با وجود رنجوری و دردهای ناشی از جراحتهای چندباره عاشقانه جنگید و در آستانه آزادسازی خرمشهر همراه یاران شهیدش یعنی شهید تقوامنش، شهید حسین چنگیزی و... به شهادت رسید و با خون خود خرمشهر قهرمان را آزاد و فضای کشور را پر از شادی و شور و شعف کرد.