مادر شهید در بیان خاطرهای از فرزند 17 ساله شهیدش میگوید: مدت زمان حضور پسرم در جبهه آنقدر نبود که به بیان خاطرات بینجامد، ایشان 16 شهریور 63 به منطقه مهران اعزام شد و در سی و یک شهریور بر اثر اصابت ترکشهای خمپاره به شهادت رسیدند. اما زمانی که درتهران و در بیمارستان هزار تختخوابی مشغول فعالیت بود و 15 سال داشت گاهاً از مجروحان اعزامی که برایشان میآوردند صحبت میکرد و مخصوصاً آمار مجروحان وخیم حال و کسانی که شهید میشدند را بیشتر میداد، انگار به نوعی میخواست زمینه چینی رفتن و شهادتش را بکند. من آن زمان خیلی جوان بودم و زیاد متوجه زمینه چینیها نمیشدم و با تعریف و تمجیدهای محمود از مصدومان و مجروحان بیشتر دلم آشوب میشد و از ادامه گفتوگو امتناع میکردم.
محمود قیاس آبادی یکی از هزاران شهید امدادگری است که در لباس صلح و کمک به جبهه رفت و آسمانی شد اما کم نبودند جوانان و حتی نوجوانان امدادگری که دل در گرو وطن پرستی و شهادت داشتند و با لباس رنگ آشنای صلح راهی جبهه شدند و به نقش آفرینی در خط مقدم امداد و مبارزه پرداختند. «ایران» در گفتوگویی با مشاور رئیس جمعیت هلال احمر در امور ایثارگران به بیان نحوه نقش آفرینیهای سفیران صلح و کمک پرداخته است.
محمدرضا پورساداتی مشاور رئیس جمعیت هلال احمر در امور ایثارگران در خصوص نقش هلال احمر در دوران دفاع مقدس بیان میکند: جمعیت هلال احمر حسب اصول هفتگانه و مأموریت ذاتی و امدادی خودش به عنوان یک دستگاه امدادرسان در حوزه امدادرسانی و درمانی مجروحان جنگی فعالیت میکرد و خدمات ارائه میداد. از جمله آنها برپایی بیمارستان صحرایی، تأمین اقلام دارویی مورد نیاز مجروحان جنگی و پشتیبانی از جبههها و اعزام امدادگر بود. وی با تأکید بر اقدام مؤثر هلال احمر در تشکیل واحد امداد جبهه و اعزام نیرو به گردانها یادآور میشود: اقدام مؤثر هلال احمر در زمان جنگ، تربیت نیروهای امدادگر و آشنا به کمکهای اولیه و فوریتهای پزشکی بود که اعزام این نیروها به منطقه میتوانست در وهله اول به لحاظ رسیدگی به امور مجروحان و انجام کارهای اولیه تا رسیدن آنها به بیمارستانها که شرایط و امکانات درمانی کاملتری داشتند بسیار مهم و حائز اهمیت باشد.
پورساداتی میافزاید: پشتیبانی از جبههها به کمک مردم انجام میشد به طوریکه در شهرستانهای مختلف پس از جمعآوری کمکهای مردمی اعم از پوشاک، خوراک، مواد مصرفی، سوخت و... تفکیک و جداسازی و بستهبندی از طریق کامیونهای هلال احمر، به مناطق غرب و جنوب کشور ارسال میشد. همچنین هلال احمر بانکهای خون نیز چه در خود جبهه و چه در پشت جبهه دایر کرده بود تا در زمان لزوم از آنها استفاده شود. وی ادامه میدهد: از سال 59 و آغاز شروع جنگ اعزامها اتفاق میافتاد و مجموعاً تا پایان جنگ تعداد 486 نفر از امدادگران جمعیت هلال احمر به شهادت رسیدند و به عنوان شهدای امدادگر در دوران دفاع مقدس شناخته میشوند.
پورساداتی با اشاره به همکاری و تعامل هلال احمر ایران با صلیب سرخ جهانی نیز بیان میکند: با توجه به تعریف جهانی و مأموریت اصلی صلیب سرخ که کمک و امدادرسانی بیطرفانه به مجروحان و مصدومان جنگی است در آن زمان ایران و عراق نیز از این قاعده مستثنی نبودند و طبیعتاً ما با آنها همکاری داشتیم. کمکهای صلیب سرخ نیز در راستای اهداف مشترک با هلال احمر در چند فاز صورت میگرفت از جمله تأمین دارو و رسیدگی به امور مجروحان جنگی و درمان آنها، رسیدگی و پیگیری امور اسرای جنگی.
وی در ادامه توضیح میدهد: صلیب سرخ در باب درمانی بیشتر به ارسال دارو مبادرت میکرد و در خصوص اسرای جنگی صلیب سرخ به عنوان یک مرجع بیطرف در ثبت اسرای جنگی که در کشور عراق به سر میبردند و اعلام مشخصات آنها به ایران همکاری میکرد و یکی از مهم ترین کارهایش رسیدگی به وضعیت اسرای مجروح بود که در مدت اسارت مشکلات جسمی و معلولیت پیدا میکردند دراین زمان صلیب سرخ با سرکشی به بازداشتگاهها وضعیت آنها را بررسی میکرد و از کشور مورد نظر میخواست که آنها را تحت درمان قرار دهد که البته آنچه از گزارشات و خاطرات اسرا بر میآید، بودند اسرایی که کشور عراق اسامی آنها را اعلام نمیکرد و طبیعتاً آنها از لیست صلیب سرخ خارج بودند و کسی نمیتوانست به وضع آنها رسیدگی کند.
به گفته پورساداتی کارشکنی عراقیها در ارتباط با صلیب سرخ که یک مرجع جهانی، بشردوستانه و بیطرف است مانع از رساندن خدمات به اسرای ایرانی بود حال آنکه هلال احمر ایران در ارتباطی نزدیک و خوب با صلیب سرخ اوضاع اسرای عراقی را کامل گزارش میکرد و به گفته خود صلیب سرخ جهانی ارتباط هلال احمر ایران در این خصوص با صلیب سرخ طبق معاهدات بشردوستانه شکل گرفته بود.
* روزنامه ایران