به گزارش مشرق، آیفون از راه رسید و باز هم بلک بری برای مدتی فروش بالای خودش را حفظ کرد. اما محصول اپل بازی را عوض کرده و استانداردهای تازه ای وضع کرده بود. در آن زمان دیگر معنای تلفن هوشمند و انتظاراتی که کاربر از چنین محصولی داشت، فراتر از ارسال ایمیل می رفت.
تلفن هوشمند که برای کاربران فعال در زمینه کسب و کار توسعه می یافت تا بتوانند با آن ایمیل ارسال کنند، حالا تبدیل به محصولی فراگیر شده بود که قدرت پردازشی یک کامپیوتر شخصی را در جیب خریدارش قرار می داد و به اپلیکیشن هایی غنی در یک اکوسیستم پایدار دست یافته بود.
پیش از این داستان شکست بلک بری و از دست رفتن سیگنالش را نقل کرده ایم؛ این سازنده پس از عرضه شدن آیفون، تلاش کرد با آن رقابت کند و نتیجه، محصولاتی کاملاً غیر استاندارد و غیر کاربردی از آب درآمد. کانادایی ها متوجه این مسئله نبودند و تلاش داشتند تا قابلیت های تازه ای را به ارمغان آورند، هرچند که دیگر دیر شده بود و از طرفی، به طور کلی متوجه نوع دگرسویی که در دنیای موبایل ها اتفاق افتاده بود، نمی شدند.
بلک بری چندین سال وقت صرف توسعه یک سیستم عامل تراز اول نکرده بود و از طرفی، تیمی مملو از مهندسان و طراحان درجه یک را نیز نداشت. خبری از زنجیره ای عالی از تامین کنندگان لوازم الکتریکی لوکس هم نبود. کانادایی ها APIهای مورد نیاز توسعه دهندگان را نیز نداشتند، یا حتی اپ استوری با میلیون ها اپلیکیشن در آن. اپل قریب به یک دهه خود را آماده رونمایی از آیفون کرده و تمام ملزومات را گرد هم آورده بود تا بتواند به شکلی حساب شده، به موفقیت های مد نظرش دست پیدا کند.
نه نوآوری ناگهانی، نه تغییر در مدیریت اصلی، نه خرید شرکت های کوچک تر، هیچ کدام راه حلی برای نجات سلطه ی بلک بری بر بازار موبایل نبود. به کلام کاملاً ساده: دیر شده بود.
امروز شرکت های آمازون، فیسبوک و گوگل قمارهای گسترده ای را بر یک بازی به نام «هوش مصنوعی» آغاز کرده اند. دستیارهایی را توسعه می دهند که به شکل فراگیر در اختیار کاربران قرار می گیرند. حالا آمازون و گوگل محصولاتی دارند که تنها رابط کاربری شان، تعامل با صدای کاربر است؛ محصولاتی که می خواهند تحول عظیم بعدی در دنیای تکنولوژی باشند و نوع نگاه کاربران به فناوری را تغییر دهند.
اما اگر این شرکت ها بتوانند نوع دیدگاه کاربران به دنیای تکنولوژی را تغییر دهند، باید نگران سلطه چه شرکتی بود؟
امروز مدیریت اپل به شکل کاملاً معقول در حال انجام است و این شرکت به طور کلی از همه نظر در سال های اخیر پیشرفتی عالی داشته است. اما آیا در آینده نیز چنین خواهد بود؟ چه می شود اگر نیاز کاربران به سوی سرویس های مجهز به هوش مصنوعی پیشرفته میل پیدا کند؟ در این حالت، اپل خود را در موقعیتی خواهد یافت که بلک بری در سال ۲۰۰۷ و با عرضه آیفون به آن دچار شد. موقعیتی که در آن، اهالی کوپرتینو کارشان را به خوبی انجام می دهند، اما نوع نگاه آنها به دنیای تکنولوژی و تلاش هایشان دیگر از نظر کاربران مقبول و کافی نیست. در آن زمان کار به جایی خواهد رسید که بتوان دوباره گفت: دیر شده است.
آمازون، فیسبوک و گوگل -مخصوصاً گوگل- در سال های اخیر به شکل بسیار گسترده در مقوله هوش مصنوعی و تزریق نتیجه آن به سرویس هایشان سرمایه گذاری کرده اند، اولویت بندی های خود را مشخص نموده اند، شکست خورده اند و دوباره سرپا ایستاده و راه حل مناسب را یافته اند، داده های مناسب خود را جمع آوری کرده اند و الگوریتم هایی پویا توسعه داده اند که حالا توجه توسعه دهندگان و البته جمعیت گسترده ای استعدادهای برتر این حوزه را به خود جلب کرده است.
در حال حاضر نمی توان به شکل عمومی گفت که سرویس های اپل بد هستند. شرکت مذکور حالا می تواند توسط iCloud داده های کاربران را در میان دستگاه های مختلف آنها به شکل همزمان جا به جا کند.
جایی که کار اپل می لنگد، مربوط به عدم وجود سرویس های مجهز به Big Data برای توسعه هوش مصنوعی به شکل پویا است. از سوی دیگر این شرکت هنوز اولویت بندی مناسبی در این زمینه ندارد و از ساختار پیشرفته و پیچیده زبان طبیعی انسان نیز توسط دستیار مجازی خود پشتیبانی نمی کند. (Big Data – کلان داده به اطلاعات گسترده و خامی گفته می شود که در دیتاسنترهای شرکت های بزرگ جای گرفته و سپس تحلیل و آنالیز می شوند تا در مواردی، به پیشرفت هوش مصنوعی یاری رسانند – گوگل، فیسبوک و آمازون این کار را با داده های دریافتی خود می کنند.)
اپل می تواند اقدامات مورد بحث را به شکل ابتدایی انجام دهد اما رقابیش در این زمینه -بخصوص گوگل- بسیار جلوتر هستند و نکته نگران کننده تر اینکه چنین شکافی، حالا صرفاً در حال بزرگتر شدن است.
در این میان تنها می توان دید که اپل، نشانه هایی از ارتقاء در این حوزه نشان می دهد که در نهایت مربوط به خرید شرکت های کوچک تر یا بهبودهایی جزیی در سرویس ها می شوند. ناکنش آشکار اپل در زمینه پیشبرد و ایجاد زیرساخت های مناسب برای هوش مصنوعی، نشانگر آن است که اهالی کوپرتینو از وضعیت کنونی سرویس ها، کاربرد پذیری آنها و پیشرفت هایشان کاملا راضی بوده و مشکلات را توسط خریدن شرکت های دیگر حل شده می دانند. شاید هم حق با آنها باشد و واقعاً این شکاف، تا حدی که متصور است، بزرگ نباشد.
اما به طور کلی اگر گوگل تا حد زیادی جلوتر از اپل در زمینه هوش مصنوعی گام بردارد، راهکاری برای تسریع حل مشکلات در اختیار اپل نخواهد بود. نه خرید حاصل تلاش جدید شرکت خالق سیری فایده ای دارد و نه همکاری با شرکت های کوچک تر. تنها راهی که بتوان گفت اپل در یک دهه آینده در برابر گوگل دوام خواهد آورد، این است که بدون سر و صدا در چندین سال اخیر مشغول توسعه هوش مصنوعی پیشرفته و یافتن استعداد های مرتبط در این زمینه بوده باشد.
اپل برای رقابت با بزرگان دیگر سیلیکون ولی در سال های پیش رو، به Big Data و تزریق اطلاعات آن به سرویس های خود که از هوش مصنوعی بهره می گیرند، نیاز دارد و برای جبران دیرکرد خود، باید سرویس هایی را در اختیار کاربر قرار دهد که از دستیار گوگل و الکسای آمازون بهتر، هوشمند تر و قابل اطمینان تر باشد.
اما آیا واقعاً در سال های اخیر، اپل به فکر چنین مسائلی بوده؟ کاملاً بعید به نظر می رسد. تبدیل شدن به شرکتی بزرگ که از Big Data در سرویس های مجهز به هوش مصنوعی اش استفاده می کند، نمی تواند برای سال ها به عنوان یک راز سر به مهر باقی بماند و یک باره اپل در مورد آن به جهانیان در نطق اصلی WWDC خبر دهد.
ایجاد چنین زیرساختی، مستلزم سال ها زحمت، استخدام مهندسان بی شماری که به سختی در دره سیلیکون یافت می شوند و تعاملات بسیار با جهان است. یک شرکت به راحتی می تواند توسعه کامل یک خودرو را از صفر تا صدش به عنوان یک راز نگه دارد اما توسعه پروژه ای مرتبط با هوش مصنوعی و سرویس های متصل به آن، امری نیست که اپل یا شرکتی دیگر به شکل مخفیانه انجام دهد.
گوگل به خوبی برنامه هایش را تشریح کرده و می داند که طرح های آتی اش چه هستند و قرار است به کجا برود. شاید برنامه ریزی این شرکت از اساس اشتباه باشد. شاید سرویس های مجهز به هوش مصنوعی، بازخورد اجتماعی مناسبی کسب نکرده و به سرنوشت شوم «گلس» دچار شوند. به هر حال، گوگل سابقه اش را داشته که در طول دهه اخیر، تکنولوژی های گیک پسند بسیاری را عرضه کرده که مقبول عامه ی مردم واقع نگشته اند و سرنوشتی مبهم برایشان رقم خورده.
اگر گوگل حالا باز هم در مسیر تکرار اشتباهاتش باشد، و در آینده پردازش کامپیوتری باز هم ارتباط مستقیمی با سخت افزاری که در دست دارید و ردیف های اپلیکیشنی که در گجت خود نصب کرده اید داشته باشد، مشکلی برای اپل پیش نخواهد آمد. در این حالت، اپل پیشتازی اش را به عنوان یک سازنده سخت افزار و شرکتی که آینده را به درستی پیش بینی کرده، ادامه خواهد داد تا زمانی که در نهایت معنای پردازش کامپیوتری تغییر کند.
اما اگر حق با گوگل باشد و هوش مصنوعی در سرویس های مختلف این شرکت مورد قبول عامه ی مردم قرار گیرد، اپل به جهت عدم آمادگی اش با مشکلات بسیاری رو به رو خواهد بود.
منبع: دیجیاتو
تلفن هوشمند که برای کاربران فعال در زمینه کسب و کار توسعه می یافت تا بتوانند با آن ایمیل ارسال کنند، حالا تبدیل به محصولی فراگیر شده بود که قدرت پردازشی یک کامپیوتر شخصی را در جیب خریدارش قرار می داد و به اپلیکیشن هایی غنی در یک اکوسیستم پایدار دست یافته بود.
پیش از این داستان شکست بلک بری و از دست رفتن سیگنالش را نقل کرده ایم؛ این سازنده پس از عرضه شدن آیفون، تلاش کرد با آن رقابت کند و نتیجه، محصولاتی کاملاً غیر استاندارد و غیر کاربردی از آب درآمد. کانادایی ها متوجه این مسئله نبودند و تلاش داشتند تا قابلیت های تازه ای را به ارمغان آورند، هرچند که دیگر دیر شده بود و از طرفی، به طور کلی متوجه نوع دگرسویی که در دنیای موبایل ها اتفاق افتاده بود، نمی شدند.
بلک بری چندین سال وقت صرف توسعه یک سیستم عامل تراز اول نکرده بود و از طرفی، تیمی مملو از مهندسان و طراحان درجه یک را نیز نداشت. خبری از زنجیره ای عالی از تامین کنندگان لوازم الکتریکی لوکس هم نبود. کانادایی ها APIهای مورد نیاز توسعه دهندگان را نیز نداشتند، یا حتی اپ استوری با میلیون ها اپلیکیشن در آن. اپل قریب به یک دهه خود را آماده رونمایی از آیفون کرده و تمام ملزومات را گرد هم آورده بود تا بتواند به شکلی حساب شده، به موفقیت های مد نظرش دست پیدا کند.
نه نوآوری ناگهانی، نه تغییر در مدیریت اصلی، نه خرید شرکت های کوچک تر، هیچ کدام راه حلی برای نجات سلطه ی بلک بری بر بازار موبایل نبود. به کلام کاملاً ساده: دیر شده بود.
امروز شرکت های آمازون، فیسبوک و گوگل قمارهای گسترده ای را بر یک بازی به نام «هوش مصنوعی» آغاز کرده اند. دستیارهایی را توسعه می دهند که به شکل فراگیر در اختیار کاربران قرار می گیرند. حالا آمازون و گوگل محصولاتی دارند که تنها رابط کاربری شان، تعامل با صدای کاربر است؛ محصولاتی که می خواهند تحول عظیم بعدی در دنیای تکنولوژی باشند و نوع نگاه کاربران به فناوری را تغییر دهند.
اما اگر این شرکت ها بتوانند نوع دیدگاه کاربران به دنیای تکنولوژی را تغییر دهند، باید نگران سلطه چه شرکتی بود؟
امروز مدیریت اپل به شکل کاملاً معقول در حال انجام است و این شرکت به طور کلی از همه نظر در سال های اخیر پیشرفتی عالی داشته است. اما آیا در آینده نیز چنین خواهد بود؟ چه می شود اگر نیاز کاربران به سوی سرویس های مجهز به هوش مصنوعی پیشرفته میل پیدا کند؟ در این حالت، اپل خود را در موقعیتی خواهد یافت که بلک بری در سال ۲۰۰۷ و با عرضه آیفون به آن دچار شد. موقعیتی که در آن، اهالی کوپرتینو کارشان را به خوبی انجام می دهند، اما نوع نگاه آنها به دنیای تکنولوژی و تلاش هایشان دیگر از نظر کاربران مقبول و کافی نیست. در آن زمان کار به جایی خواهد رسید که بتوان دوباره گفت: دیر شده است.
آمازون، فیسبوک و گوگل -مخصوصاً گوگل- در سال های اخیر به شکل بسیار گسترده در مقوله هوش مصنوعی و تزریق نتیجه آن به سرویس هایشان سرمایه گذاری کرده اند، اولویت بندی های خود را مشخص نموده اند، شکست خورده اند و دوباره سرپا ایستاده و راه حل مناسب را یافته اند، داده های مناسب خود را جمع آوری کرده اند و الگوریتم هایی پویا توسعه داده اند که حالا توجه توسعه دهندگان و البته جمعیت گسترده ای استعدادهای برتر این حوزه را به خود جلب کرده است.
در حال حاضر نمی توان به شکل عمومی گفت که سرویس های اپل بد هستند. شرکت مذکور حالا می تواند توسط iCloud داده های کاربران را در میان دستگاه های مختلف آنها به شکل همزمان جا به جا کند.
جایی که کار اپل می لنگد، مربوط به عدم وجود سرویس های مجهز به Big Data برای توسعه هوش مصنوعی به شکل پویا است. از سوی دیگر این شرکت هنوز اولویت بندی مناسبی در این زمینه ندارد و از ساختار پیشرفته و پیچیده زبان طبیعی انسان نیز توسط دستیار مجازی خود پشتیبانی نمی کند. (Big Data – کلان داده به اطلاعات گسترده و خامی گفته می شود که در دیتاسنترهای شرکت های بزرگ جای گرفته و سپس تحلیل و آنالیز می شوند تا در مواردی، به پیشرفت هوش مصنوعی یاری رسانند – گوگل، فیسبوک و آمازون این کار را با داده های دریافتی خود می کنند.)
اپل می تواند اقدامات مورد بحث را به شکل ابتدایی انجام دهد اما رقابیش در این زمینه -بخصوص گوگل- بسیار جلوتر هستند و نکته نگران کننده تر اینکه چنین شکافی، حالا صرفاً در حال بزرگتر شدن است.
در این میان تنها می توان دید که اپل، نشانه هایی از ارتقاء در این حوزه نشان می دهد که در نهایت مربوط به خرید شرکت های کوچک تر یا بهبودهایی جزیی در سرویس ها می شوند. ناکنش آشکار اپل در زمینه پیشبرد و ایجاد زیرساخت های مناسب برای هوش مصنوعی، نشانگر آن است که اهالی کوپرتینو از وضعیت کنونی سرویس ها، کاربرد پذیری آنها و پیشرفت هایشان کاملا راضی بوده و مشکلات را توسط خریدن شرکت های دیگر حل شده می دانند. شاید هم حق با آنها باشد و واقعاً این شکاف، تا حدی که متصور است، بزرگ نباشد.
اما به طور کلی اگر گوگل تا حد زیادی جلوتر از اپل در زمینه هوش مصنوعی گام بردارد، راهکاری برای تسریع حل مشکلات در اختیار اپل نخواهد بود. نه خرید حاصل تلاش جدید شرکت خالق سیری فایده ای دارد و نه همکاری با شرکت های کوچک تر. تنها راهی که بتوان گفت اپل در یک دهه آینده در برابر گوگل دوام خواهد آورد، این است که بدون سر و صدا در چندین سال اخیر مشغول توسعه هوش مصنوعی پیشرفته و یافتن استعداد های مرتبط در این زمینه بوده باشد.
اپل برای رقابت با بزرگان دیگر سیلیکون ولی در سال های پیش رو، به Big Data و تزریق اطلاعات آن به سرویس های خود که از هوش مصنوعی بهره می گیرند، نیاز دارد و برای جبران دیرکرد خود، باید سرویس هایی را در اختیار کاربر قرار دهد که از دستیار گوگل و الکسای آمازون بهتر، هوشمند تر و قابل اطمینان تر باشد.
اما آیا واقعاً در سال های اخیر، اپل به فکر چنین مسائلی بوده؟ کاملاً بعید به نظر می رسد. تبدیل شدن به شرکتی بزرگ که از Big Data در سرویس های مجهز به هوش مصنوعی اش استفاده می کند، نمی تواند برای سال ها به عنوان یک راز سر به مهر باقی بماند و یک باره اپل در مورد آن به جهانیان در نطق اصلی WWDC خبر دهد.
ایجاد چنین زیرساختی، مستلزم سال ها زحمت، استخدام مهندسان بی شماری که به سختی در دره سیلیکون یافت می شوند و تعاملات بسیار با جهان است. یک شرکت به راحتی می تواند توسعه کامل یک خودرو را از صفر تا صدش به عنوان یک راز نگه دارد اما توسعه پروژه ای مرتبط با هوش مصنوعی و سرویس های متصل به آن، امری نیست که اپل یا شرکتی دیگر به شکل مخفیانه انجام دهد.
گوگل به خوبی برنامه هایش را تشریح کرده و می داند که طرح های آتی اش چه هستند و قرار است به کجا برود. شاید برنامه ریزی این شرکت از اساس اشتباه باشد. شاید سرویس های مجهز به هوش مصنوعی، بازخورد اجتماعی مناسبی کسب نکرده و به سرنوشت شوم «گلس» دچار شوند. به هر حال، گوگل سابقه اش را داشته که در طول دهه اخیر، تکنولوژی های گیک پسند بسیاری را عرضه کرده که مقبول عامه ی مردم واقع نگشته اند و سرنوشتی مبهم برایشان رقم خورده.
اگر گوگل حالا باز هم در مسیر تکرار اشتباهاتش باشد، و در آینده پردازش کامپیوتری باز هم ارتباط مستقیمی با سخت افزاری که در دست دارید و ردیف های اپلیکیشنی که در گجت خود نصب کرده اید داشته باشد، مشکلی برای اپل پیش نخواهد آمد. در این حالت، اپل پیشتازی اش را به عنوان یک سازنده سخت افزار و شرکتی که آینده را به درستی پیش بینی کرده، ادامه خواهد داد تا زمانی که در نهایت معنای پردازش کامپیوتری تغییر کند.
اما اگر حق با گوگل باشد و هوش مصنوعی در سرویس های مختلف این شرکت مورد قبول عامه ی مردم قرار گیرد، اپل به جهت عدم آمادگی اش با مشکلات بسیاری رو به رو خواهد بود.
منبع: دیجیاتو