به گزارش مشرق، نه کسی میداند مدیرعامل استقلال در فصل آینده کیست و نه مربی استقلال را کسی میشناسد. بیسامانی به بهانههای غیرحرفهای که پوششی حرفهای به خود گرفتهاند. داستان از این قرار است که استقلال چون باید در فینال جام حذفی بازی میکرد، پروژه تغییرات به تعویق افتاد تا به خیال مدیریت باشگاه استقلال رفتاری حرفهای از آنها سر زده باشد و مظلومی با خیال راحت در فینال مربیگری کند اما کدام خیال راحت؟ مظلومی وقتی قهرمانی در لیگ را از دست داد، میدانست که فصل آینده سرمربی استقلال نخواهد بود. شکست سخت در شهرآورد کار خودش را کرده بود و زهر خودش را ریخته بود. حساب این رفتار اداگونه که میخواستند مظلومی با تصور ادامه کارش در فصل آینده، مربی استقلال در فینال باشد جداست. جز ادا هم نام دیگری ندارد.
استقلال به جای تمام این نقشهها و پنهان کاریها و مذاکرات مخفیانه با مربیان دیگر که همه آنها هر روز به گوش رسانهها میرسید، میتوانست تصمیم حرفهایتری بگیرد و مربی آیندهاش را در پایان لیگ اعلام کند، مثل خیلی از تیمهای مطرح دنیا که این کار را انجام میدهند؛ با مظلومی هم تا فینال ادامه دهد و دست از این قائم باشک بازی بردارد. فوتبال به این همه پنهان کاری نیاز ندارد، سیاست ورزی هم تا این اندازه لازم نیست، آن هم سیاست ورزی از این نوع که برای همه واضح است.
استقلال اما همچنان به تصمیم نرسیده است. همچنان نام منصوریان و اسکوچیچ و فرهاد مجیدی به عنوان گزینهها شنیده میشود. نکته عجیب این جمله از بهرام افشارزاده است: «منصوریان از ساعت یک بامداد، بعد از فینال، به گزینههای ما اضافه شد.» این جمله در حالیکه باشگاه استقلال از مدتی پیش با منصوریان مذاکره کرده و او گزینه اصلی باشگاه استقلال است، چه معنایی دارد جز پافشاری بیهوده بر پنهان کاری بیهوده؟
استقلال به جای صرف انرژی در پروژه پنهان کاری، میتوانست انرژیاش را برای بهبود شرایط تیمش در آستانه فینال جام حذفی مصرف کند که نکرد و تمام وقتش صرف این قائم باشک بازی با مخاطب و تماشاگر شد. جام حذفی از دست رفت و این بازیها همچنان ادامه دارد. اوجش را در همان جمله مدیرعامل استقلال میخوانیم.
اکنون استقلال، چه با منصوریان کارش را شروع کند و چه با مربی دیگر، در برنامهریزی برای فصل آینده اولین چالشها را برای خود پدید آورده است. اختلافات بین منصوریان و مجیدی یکی از همین دست است. گوشه و کنایهها هم که شروع شده، مثل این جمله از مجیدی، وقتی که شانس منصوریان را بیشتر دیده است: «به وقتش برمی گردم.»
باشگاه استقلال در پروژه انتخاب مربی جدید همچنان به یک تصمیم قطعی نرسیده و یارکشی در هیاتمدیره ادامه دارد. آخرش هم برای انتخاب مربی یک کلمه حرف فنی مطرح نیست و علایق و سلایق و لابی گری، مربی استقلال را انتخاب خواهد کرد. حالا هر چه شد و هر که شد.
فرشاد کاس نژاد
استقلال به جای تمام این نقشهها و پنهان کاریها و مذاکرات مخفیانه با مربیان دیگر که همه آنها هر روز به گوش رسانهها میرسید، میتوانست تصمیم حرفهایتری بگیرد و مربی آیندهاش را در پایان لیگ اعلام کند، مثل خیلی از تیمهای مطرح دنیا که این کار را انجام میدهند؛ با مظلومی هم تا فینال ادامه دهد و دست از این قائم باشک بازی بردارد. فوتبال به این همه پنهان کاری نیاز ندارد، سیاست ورزی هم تا این اندازه لازم نیست، آن هم سیاست ورزی از این نوع که برای همه واضح است.
استقلال اما همچنان به تصمیم نرسیده است. همچنان نام منصوریان و اسکوچیچ و فرهاد مجیدی به عنوان گزینهها شنیده میشود. نکته عجیب این جمله از بهرام افشارزاده است: «منصوریان از ساعت یک بامداد، بعد از فینال، به گزینههای ما اضافه شد.» این جمله در حالیکه باشگاه استقلال از مدتی پیش با منصوریان مذاکره کرده و او گزینه اصلی باشگاه استقلال است، چه معنایی دارد جز پافشاری بیهوده بر پنهان کاری بیهوده؟
استقلال به جای صرف انرژی در پروژه پنهان کاری، میتوانست انرژیاش را برای بهبود شرایط تیمش در آستانه فینال جام حذفی مصرف کند که نکرد و تمام وقتش صرف این قائم باشک بازی با مخاطب و تماشاگر شد. جام حذفی از دست رفت و این بازیها همچنان ادامه دارد. اوجش را در همان جمله مدیرعامل استقلال میخوانیم.
اکنون استقلال، چه با منصوریان کارش را شروع کند و چه با مربی دیگر، در برنامهریزی برای فصل آینده اولین چالشها را برای خود پدید آورده است. اختلافات بین منصوریان و مجیدی یکی از همین دست است. گوشه و کنایهها هم که شروع شده، مثل این جمله از مجیدی، وقتی که شانس منصوریان را بیشتر دیده است: «به وقتش برمی گردم.»
باشگاه استقلال در پروژه انتخاب مربی جدید همچنان به یک تصمیم قطعی نرسیده و یارکشی در هیاتمدیره ادامه دارد. آخرش هم برای انتخاب مربی یک کلمه حرف فنی مطرح نیست و علایق و سلایق و لابی گری، مربی استقلال را انتخاب خواهد کرد. حالا هر چه شد و هر که شد.
فرشاد کاس نژاد