در بخش نخست پاسخ به این سؤال به دو ویژگیتفکر و رفتار قارونی شامل: قاروننماد دنیاپرستی و افکار باطل و رفتار نابهنجار قارون اشاره کردیم. اینک در بخش دوم دنباله مطلب را پیمیگیریم.
برخی شاخصههای افکار و رفتار قارونی
1- غرور علمی: شاید نخستین عاملی که موجب شد قارون در دام شیطان بیفتد، غرور علمی اوست.
(قصص، آیه 78) همانطوری که ابلیس گرفتار غرور نژادی شد و گمان کرد که از عصاره آتش بودن عامل برتری و شایستگی برای خلافت الهی است (اعراف، آیه 12؛ ص، آیه 76)، قارون گمان کرد که هر آنچه از ثروت در اختیار اوست، به دلیل توانایی و استعدادهای علمی اوست. (قصص، آیه 78) در حالی که حقیقت آن است که هر چه انسان و یا هر موجود دیگری در اختیار دارد، امانتی در دست اوست و این دارندگی در حقیقت یک دارندگی امانی است؛ زیرا همه هستی در ذات و هویت خودشان فقیر هستند و فقر، هویت آنان را تشکیل میهد؛ پس هر چه در درون یا بیرون دارند، از سوی خداوند غنی و حمید به آنان به رسم امانت داده شده است (فاطر، آیه 15) و هرگونه تصرفی برخلاف مشیت، حکمت و مصلحت الهی، تصرفی ظالمانه است.
انسان باید این مطلب را بداند و همواره به یاد آورد که هرچه دارد از خداوند است. افزون بر این، هر چه که به انسانها در طول زندگی دنیا داده میشود برای این است که بخششها و عطایای الهی، آنان را برای دستیابی به کمال آماده کند. بنابراین، هر انسانی در طول زندگیاش از سوی خداوند به انواع چیزها مجهز میشود که از جمله آنها قدرت و ثروت است. این قدرت و ثروت با توجه به دو عنصر مشیت و مصلحت به اشخاص داده میشود. همچنین بر اساس آموزههای قرآنی، تعیین و میزان آنها و نیز زمان دستیابی به هر یک، بر اساس مقدراتی است که بر پایه مشیت و مصلحت است. (فرقان، آیه 2) چنانکه قرآن بر این نکته نیز تاکید میکند که یکی از عوامل تعیین کننده در چارچوب مشیت و مصلحت، سنت ابتلاء و آزمون الهی است.
(عنکبوت، آیه 2 و 3؛ بقره، آیه 155؛ آلعمران، آیه 14؛ فجر، آیات 15 و 16).
بنابراین، قدرت و ثروت هرکسی به این عوامل بستگی دارد. پس اگر انسان دارای علمی در یک حوزه شد یا اگر به قدرت و ثروتی دست یافت همه آنها در چارچوب مقدراتی است که مشیت و مصلحتی چون سنت امتحان و ابتلاء اقتضا میکند.
در این صورت انسان نباید دچار غرور از هر نوع علمی و یا غیرعلمی شود و باید بداند که این خداوند است که بر اساس مقدرات مبتنی بر مشیت و مصلحت به او چیزی داده یا حتی گرفته است. گشایش و تنگی در روزی نیز بر اساس همین ملاکهاست. اما کسانی که با این حقیقت آشنا نیستند یا نمیپذیرند و بدان باور ندارند هر چیزی را چون ابلیس از دستاوردهای خود میدانند و به نژاد و بزرگی خود یا علم و قدرت و ثروت خویش میبالند.
در حالی که همه داشتههای بشر از وجود و مانند آن به فضل الهی به انسان داده شده است. (زمر، آیه 49) در حالی که ابلیس و شاگردان مکتب ابلیس چون فرعون و قارون آن را به خود استناد میدهند. پس تفکر و باور باطل قارون که او را دچار غرور علمی کرد یکی از مهمترین عوامل در گمراهی و نیز رفتارهای نابهنجار او بوده است. (قصص، آیه 78) خداوند بصراحت در آیات 76و 77 سوره قصص بیان میکند که ثروت قارونی به دلیل علم اقتصاد و دانش مدیریتی و مانند آن فراهم نیامده است، بلکه این خداوند بود که به او احسان کرد تا او نیز از مالش احسان کند.
2- تکبر و استکبار: از دیگر عوامل بسیار موثر در گمراهی قارون میتوان به تکبر او اشاره کرد. او خود را بزرگ میشمرد و در مقام عمل و رفتار نیز مستکبر بود. از این رو در برابر گفتمان اسلامی حضرت موسی(ع) میایستاد و موضعگیری میکرد. او همانند فرعون مستکبرانه با حضرت موسی(ع) برخورد میکرد لذا خداوند قارون را در کنار فرعون و هامان میآورد و از خصوصیت استکباری آنان پرده برمیدارد. (عنکبوت، آیه 39)