به گزارش مشرق به نقل از جهان، موضوع بحث مقام معظم رهبري در درس خارج فقه شان در طول سال تحصيلي ۸۷-۸۸ غناء بوده است و از آنجا كه اين موضوع از اهميت و حساسيت خاصي نيز برخوردار است لذا بخش هايي از بيانات معظم له را درباره طرب در غير غناء كه مشتمل بر دو حكايت از علامه طباطبايي و يكي از همرزمان رهبر معظم انقلاب است در زير مي آوريم:
خيلي از انواع خواندنها هست كه ممكن است اثري در دل بگذارد، انسان خوشش بيايد، اما اين خوش آمدن غير از آن خفتي است كه كه تعتري الانسان من شدّة الفرح او الحزن. اينكه آن حالت بي قراري و بي تابي را در انسان بوجود بياورد، خير؛ خيلي از انواع خواندنها هست كه اينطور نيست، با اينكه غناي عرفي بر آن صدق مي كند اما اين حالت اطراب (طرب انگيزي) در آن نيست. چنانچه عكي قضيه هم همينطور است، يعني گاهي طرب در غير غناء وجود دارد. همان حالت شدت سرور و فرح در غير غناء وجود دارد. آيا مي شود گفت كه اگر اين حالت بوسيله غناء شد موجب تحريم غناء مي شود اما اگر همين حالت توسط غير غناء حاصل شد هيچ حكم شرعي ندارد و مباح است!؟ آيا اين مستبعد (دور از ذهن) نيست؟ در حالي كه بالضرورة مي بينيم در موارد زيادي مثلاً عزيزي از سفر مي آيد، يا هديه خيلي مطلوبي را براي شما مي اورند، انسان احساس مي كند چقدر خوشش مي آيد.
مرحوم آقاي طباطبايي ميفرمودند - بعد از شهادت مرحوم مطهري از ايشان مصاحبه كردند و پخش شد - اين شاگرد من يعني مرحوم مطهري، گاهي اوقات كه مطلبي را ميگفتم آنچنان خوب ميفهميد كه انسان را به رقص مي آورد، اين تعبير رقص نشان دهنده شدّت فرح است. آيا اين فرح حرام است!؟ مي شود بگوييم اين خفّت ناشي از خوشحالي و خرسندي واقعاً حرام است؟
بنده در يكي از سفرهاي سال ۶۰، در جبهه غرب كشور كه با عده اي در يگانهاي رزمي حركت مي كرديم. ميخواستيم از مركزي به مركز ديگر برويم. به ما گفتند اين راه نزديك است، پياده راه افتاديم. ارديبهشت ماه بود و هوا خيلي خوب، زمين هم بسيار سرسبز بود. آن منطقه كرمانشاه همان مناطق جنگي كه بوسيله دشمن آن طور كوبيده مي شد، از لحاظ طبيعت خيلي سرسبز و زيبا بود. يكي از همراهان ما كه خيلي مرد خوش ذوقي بود –خدا رحمتش كند شهيد شد- وسط سبزه عجيبي كه همه بيابان را گرفته بود، گاهي ميرسيديم به يك دايره بزرگي كه از گلهاي شقايق پر شده بود، خيلي زيبا بود. يعني از لحاظ زيبايي واقعاً قابل توصيف نبود. اين دوست ما اين قدر به هيجان ميآمد كه مكرر وقتي مي رسيديم به اين سبزه ها و گلها، خودش را در اين گلها مي غلطاند. اصلاً بي تاب مي شد، اين طرب است. اين همان خفّت ناشي از شدت سرور است. از بس خوشش ميآمد و لذت مي برد بي اختيار مي شد، خودش را مي انداختوسط اين گلها، ميغلطيد در اين گلها! اين را ما مكرر مشاهده كرديم. آيا اين طرب حرام است!؟ پس بين طرب و بين غناء عموم و خصوص من وجه است. غناي عرفي گاهي مطرب است و گاهي نيست. كما اينكه طرب هم گاهي غناء هست و گاهي غير غناء. مثل طرب مرحوم طباطبايي و اين دوست شهيدما، اين طرب بود اما از غير غناء بود.
پس نمي شود گفت در تعريف غناء طرب اخذ شده است... ما اين قيد را كه جزو قيود معرّف غناء باشد، نمي دانيم.
...پس اينكه طرب را در معناي غناء دخيل قرار بدهيم، اين خيلي مستبعد به نظر مي رسد. به هر حال اگر چنانچه لهو ملازم با طرب شد، يعني اگر غنايي مطرب حتماً لهوي شد، بنا بر آن دليلي كه غناي لهوي را حرام مي داند غناي مطرب هم حرام خواهد بود. (اين بيانات در درس خارج فقه آقا در تاريخ ۱۴/۲/۸۸ مطرح شد)
توضيح: فرق است بين طرب و تطريب؛ آنچه در مباحث فوق مورد اشاره رهبر معظم انقلاب قرار گرفت طرب است ولي تطريب به معناي مدّ و ترجيع و تحسين صوت است.
معظم له در جايي از مرحوم شيخ انصاري نقل مي كنند كه: صرف اينكه انسان مثلاً به حزن و سرور مبتلا بشود و احياناً خفّتي هم پيدا بكند، صرف اين، اطراب نيست. بلكه اطراب عبارت است از آن شدت خفّتي كه انسان از حالت معمولي خارج بشود، همان حالت تلهّي، آن تلهّي را در انسان بوجود بياورد.