نکته قابل تأمل این است که این خواننده وظیفه تهیه کنندگی اجراهایش را خود بر عهده میگیرد تا بتواند ایدههای مورد نظرش در زمینه طراحی کنسرت را پیاده کند. به گزارش تبار، او همواره ایدههایی برای طراحی پرفورمنس و صحنه دارد، اما مشکل اینجاست که شاید برخی از ایدههای او ارتباط چندانی با محتوای موسیقاییاش نداشته باشد. مثلاً یک بار در بزرگی را بر روی استیج قرار داد. یک بار هم سعی کرد ماکت اتومبیلی را روی صحنه بازسازی کند. اما مابه ازای این استایل از طراحی هنوز در موسیقی او نمود ندارد. با این همه نمیتوان او را به عنوان یکی از معدود هنرمندانی که به مسالهی استیج توجه کرده است نادیده گرفت، به همین خاطر برای پروندهی این بار به سراغ او رفتیم تا چالشهای پیش روی یک خوانندهی مطرح پاپ در مورد طراحی لباس و صحنه را بررسی کنیم.
*با توجه به اینکه شما سالهاست با یک تیپ خاص که ریش بلند یکی از نشانههای آن است در کنسرتهایتان حاضر میشوید، آیا در مورد این تیپ با گریمورها مشورت کردهاید یا انتخاب خودتان این بوده که در طول سالهای اخیر از این چهره استفاده کنید؟
نعمت اللهی: راستش هیچ کدام. چرخ روزگار مرا به این سمت کشانده است. نه به آن فکر کردهام نه کسی بوده که بخواهد این خط را به من بدهد. در واقع این مسیری بوده که طی کردهام و به نوعی شخصی و با توجه به روحیات خودم چنین چیزی را انتخاب کردهام. قالب شکاندنها و داستانهایی که روزگار برای هر آدمی دارد باعث شده چهرهی من تغییر کند. هیچ چیزی برای رسیدن به این مساله دخیل نبوده. ممکن است در آینده اتفاقی بیفتد که ریشهایم را بزنم.
*وقتی یک مخاطب آلبوم شما را میشنود و بعد به کنسرتتان میآید باید آمادهی چه چیزی باشد که در آلبوم با آن مواجه نشده است؟ بالاخره آلبوم که در بازار بوده و اگر فقط بنا به شنیدن قطعات باشد میشود اصلا به کنسرت هم نیامد.
نعمت اللهی: حداقل چیزی که مخاطب میخواهد ببیند و بشنود این است که دست کم آنچه در آلبوم شنیده برایش تکرار شود و حتی کار بهتری را شاهد باشد. در واقع حداقل چیز کمتر و ضعیفتری در قیاس با محتوای آلبوم به او ارائه نشود و این در حالی است که متأسفانه خیلی از کنسرتها در این امر ضعیفتر از آلبوم هستند. این موضوع دلایل متعددی هم دارد. یکی اینکه هزینهی روی صحنه بردن ارکستر بزرگ زیاد است و اگر بنا باشد آرتیست به یک ارکستر بزرگ فکر کند و بخواهد آن را روی صحنه ببرد، امکان دارد مشکلات اقتصادی مانع بشود. از سوی دیگر باید قطعات آلبوم به صورت آکوستیک در کنسرت اجرا شود. تازه آن هم اگر خود آلبوم آکوستیک ضبط شده باشد! این امر هم خیلی کم پیش میآید که قطعات آلبومها به صورت آکوستیک ضبط شوند. صداها هم البته خیلی طبیعی و آکوستیک نیست. خوانندههای خیلی خوبی در حال کارکردن هستند، اما صحنه، صحنه گردان، اجرای صحنهای و حتی ارکستری که برای اجرای صحنهای انتخاب می شوند بحثهای مختلفی را نیاز دارند تا مخاطب از هزینهای که برای دیدن یک کنسرت میپردازد یا زمانی که برای رفتن به آن صرف میکند راضی باشد.
در همه جای دنیا به این مسائل اهمیت داده میشود، در ایران اما در مورد آنها سهل انگاری میشود. واقعیت این است که این موضوع آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است. تکرار هم البته زیاد است. یعنی همهی ما سالیان سال است که داریم گذشتهی خودمان را تکرار میکنیم و علت اینکه موسیقی، به خصوص موسیقی پاپ دارد ضعیف و ضعیفتر میشود این است که هیچ کداممان دنبال این نیستیم که فعالیت بیشتری داشته باشیم و دنبال یادگرفتن برویم. همهی ما در فکر پیدا کردن صحنه یا سالن بزرگ و پر کردن آن برای چند شب هستیم و فکر میکنیم که نیازی نیست در کارمان تغییری ایجاد کنیم.
*با توجه به اینکه موسیقی پاپ (به معنای موسیقیای که مردم با آن ارتباط بیشتری برقرار میکنند) داخل ایران را با کارهای خارجی مقایسه کردید، به نظرتان در بحث بصری ماجرا، نظیر طراحی صحنه، لباس، گریم، نور و ... چه تفاوتهایی میان کنسرتهایی که در داخل کشور به روی صحنه میرود با کارهای خارجی وجود دارد؟
نعمت اللهی: برخی از خوانندهها تلاش میکنند این کارها را در ایران انجام دهند. خود من هم سعی کردهام طراحی صحنه و لباس را در اولویت بگذارم. اما ماجرا این است که دست ما هم خیلی بسته است. یعنی امکاناتی که در سالنها وجود دارد، فضایی که در اختیارمان است، هماهنگیها و همکاریها خیلی مهم است. تراکم شدید کنسرتها هم معضلی است. مثلا همین کنسرت اخیر من روز شنبه بود، در حالی که جمعه و یکشنبه هم سالن پر بود، بنابراین من مجبور بودم روز شنبه را برای برگزاری کنسرت انتخاب کنم. البته که برای من فرقی نمیکند چه روزی از هفته اجرا داشته باشم. مهم این است که سالن از چه زمانی در اختیار من است تا بشود روی طراحی و ... کار کرد. در سراسر دنیا وقتی کنسرتی برگزار میشود یک تیم حرفهای چندین روز برنامهریزی و طراحی میکنند و اگر قرار است ماکتی ساخته شود یا دکوری زده شود زمان لازم برای این کار را دارند. برای صدا هم خیلی وقت صرف میکنند. اما در ایران در یک روز دو اجرا هست. در این شرایط چقدر میشود روی صدا به عنوان ابتداییترین نیاز برای برگزاری کنسرت زمان گذاشت؟ تا چه رسد به مباحث دیگر. از سوی دیگر ما چطور میتوانیم دو اجرای سنگین را با این وقت کم داشته باشیم و انتظارمان هم کیفیتی در حد قابل قبول باشد؟! در شرایط کنونی، متأسفانه مجبوریم کنسرتها را به همین شکلی که شاهدش هستیم پیش ببریم. چون انتخاب دیگری وجود ندارد. امروز اگر بنا باشد به راه دیگری برویم برگزاری کنسرت دیگر صرفهی اقتصادی نخواهد داشت.
*عوامل محدود کنندهی بیرونی را که کنار بگذاریم، خود گروهها و هنرمندان موسیقی که مورد توجه و محبت مردم هم هستند تا چه حد در این مسائل نقش دارند؟
نعمت اللهی: من متأسفانه در خیلی از بندها میبینم نوازندگان و خوانندهی گروه حتی به لباس خودشان هم توجه نمیکنند. مهمترین کار این است که حداقل نظم روی صحنه وجود داشته باشد. حالا طراحی صحنه که بحث دیگری است که به نظر بسیاری از افراد کاری اضافه بر سازمان است و خیلی به عنوان یک کار اصلی به آن نگاه نمیشود. مهمترین کاری که انجام میدهند این است که پشت سرشان تصاویری در ال ای دی پخش میکنند و نهایتاً ده نوازنده هم در ارکستر حضور دارند و هر کس هر لباسی که فکر میکند قشنگ است را میپوشد. نوازندهها در طول هفته با هفت گروه کار می کنند، در حالی که فضای کاری این خوانندهها با هم متفاوت است. در مجموع عرق و عشق نسبت به شغلی که داریم خیلی کم شده است. قرار نیست ما فقط برویم روی صحنه پول در بیاوریم. ما باید همه چیز را در نظر بگیریم. پوشش، استیج، دکور و اجرای درست و اهمیت دادن به مخاطب و البته صدای خوب، همه و همه یک کنسرت خوب را به وجود میآورند. مهم این است که هر کدام از ما به کاری که انجام میدهیم اهمیت بدهیم. به دست آوردن چیزی اگر آسان باشد آدمی خیلی به آن اهمیت نمیدهد. اگر به سختب به جایی بردس و یکی یکی پله ها را بالا آمده باشی سعی میکنی به همهی قدمهایت فکر کنی و شأن مخاطب را هم رعیت کنید.
*خود شما برای طراحی صحنه، گریم، نور و لباس چه میکنید؟ کنسرتهایتان برنامهریزی میکنید؟
نعمت اللهی: من در کنسرتهایی که تاکنون داشتهام طراحیهای مختلفی را مد نظر قرار دادهام و سعی کردهام با توجه به تمام محدودیتهایی که به آنها اشاره کردم تا حدودی به آنچه که منظور نظرم بوده دست پیدا کنم. برای کنسرت آخرم البته طراحی سادهای را مد نظر قرار دادم. با در نظر گرفتن میزان هماهنگی و ... تا حدودی به چیزی که میخواستم دست پیدا کردم. من همیشه سعی میکنم در اجراهای مختلف با در نظر گرفتن روز و ساعت اجرا و البته رپرتواری که قصد ارائهاش را دارم طراحی منحصر به فردی انجام بدهم.
*در پیاده کردن طرحی که در ذهن دارید از چه کسانی کمک میگیرید؟
نعمت اللهی: افراد مختلفی در کنسرتهای گوناگون در کنارم بودهاند و تیمهای مختلفی طراحی صحنه را انجام دادهاند. ولی با توجه به نگاه و توجهی که خودم به این مساله داشتهام، در بسیاری از موارد ایدههایی که دادهام سنگ بنای طراحی نهایی و نقطهی پایانی گذاشته است.
*در بحث طراحی صحنه کدام کنسرت یا کنسرتها در داخل یا خارج از ایران بوده که وجه بصری آن مورد توجهتان قرار گرفته باشد؟
نعمت اللهی: گروههای مختلف خارجی که کنسرتهای بزرگ برگزار میکنند همواره مورد توجه همگان هستند. حتی در فستیوالها، جشنوارهها یا برنامههای جشنوارهای هم نمونهی این اجراها در ذهنم زیاد است. آنها زمان زیادی برای این کار میگذارند و به دلیل شکل تولید و ارائهی حرفهای و چرخهی اقتصادی قدرتمند، اغلب اجراهای در خور توجهی از منظر طراحی صحنه و لباس برگزار میکنند. به عنوان مثال طراحی صحنهی پینک فلوید بسیار عالی بود که البته من فیلم آن کنسرت را دیدم؛ دقت، توجه و هماهنگی میان موسیقی ارائه شده، نوع لباس اعضای گروه و نورپردازی ارائه شده بسیار چشم نواز بود و جلب توجه میکرد. بیننده واقعا از این همه همانگی لذت میبرد و طبیعتاً مخاطبان این گروه که سالهاست طرفدارشان هستند از رفتن به چنین کنسرتی خاطرهی خوشی در ذهن خواهند داشت. در برنامهی اسکار دو سال پیش هم که هنرمندان عرصهی موسیقی به اجرای برنامه پرداختند نوع طراحی صحنه خیلی خوب بود و هم نشینی مناسبی هم با آن مراسم داشت. در عرض چهل دقیقه یا نهایتاً یک ساعت در این مراسم چهار بار دکور به طور کلی تغییر کرد که هر تغییر دقیقا همخوان با قطعهی در حال اجرا بود. طبیعی است که در این شرایط مخاطب به کنسرت روی بیاورد، چون وجوه بصری خیلی مورد توجه قرار میگیرد. سادهترین حالت این است که موسیقی در کنار تصویر تأثیر گذاری بسیار بیشتری دارد. همیشه هم این مسأله وجود داشته است. از وقتی هم که موسیقی وارد سینما شد تأثیرش خیلی بیشتر شد و بالعکس. به نظرم همکاری موسیقی و سینما در نهایت هم به موسیقی کمک کرد، هم سینما. اما زیبایی بصری موسیقی تا حدود زیادی مدیون مدیوم تصویر است.
*به نظر شما آیا در کنسرتهای برگزار شده در داخل کشور وجه مالی ماجرا هم تأثیر گذار است؟ بالاخره با در نظر گرفتن مخارج خود کنسرت و مسائلی که شما در بخش های ابتدایی گفت و گو به آنها پرداختید. شاید برخی از کنسرتگذارها بخواهند به نام صرفهجویی مالی، در مورد وجوه تصویری ماجرا کم کاری کنند. توجه و سرمایه گذاری روی این بعد از اجر نیاز به دوراندیشی و نگاه هنرمندانه دارد.
نعمت اللهی: در حال حاضر وضع کنسرت بینهایت به هم ریخته است. یک شب اجرا در تنها سالن شهر بین شصت تا هشتاد میلیون تومان هزینه دارد. علاوه بر این اگر شما بخواهید روی صحنه حداقل دکوری هم داشته باشید باز هم به این مبلغ اضافه میشود. هزینههای مختلف. دستمزد نوازندهها و هزینهی ارکستر به علاوهی هزینهی اطلاعرسانی باعث میشود که برگزاری کنسرت خیلی به صرفه نباشد. ار سوی دیگر تکرار، سطح پایین صدا و ... باعث شده سالنها پر نشوند. مردم چند بار میتوانند به اجراهایی که دوست دارند بروند و در این اجراها بناست چه چیز متفاوتی ببینند؟ بعضی خوانندهها هر ماه، دو یا سه شب اجرا دارند. البته درست است که مخاطب دارند اما خب باید به ماندگاری خودشان هم فکر کنند. امکان دارد بخش مالی و تهیه کنندگی به این فکر نکند که فلان آرتیست بناست ماندگار شود، بلکه صرفاً با فکر کردن به منافع کوتاه مدت فقط این موضوع را در نظر بگیرند که او در حال حاظر مخاطب دارد. با توضیحاتی که دادم حتی نمیشود گفت طراحی صحنه در درجهی چندم اهمیت قرار دارد. طراحی مسائلی چون صحنه، نور، لباس و ... با توجه به شرایطی که به آنها اشاره کردم، اصلا مورد توجه نیست، که حالا بخواهیم بگوییم در چه درجهای از اهمیت قرار دارد.
*به عنوان سوال پایانی، در میان خوانندگان پاپ داخلی کشور غیر از خودتان چه کسانی را دیدهاید که طراحی صحنه برایشان اهمیت داشته باشد؟ از سوی دیگر کار کدام یک از آنها مورد توجه خودتان قرار گرفته است؟
نعمت اللهی: در میان بچههایی که به کنسرتشان رفتهام بعضی از خوانندهها مثل رضا یزدانی، کنسرتهایشان را طراحی میکنند. دورادور مطلعم فرزاد فرزین هم این کار را انجام میدهد. البته یک دو نفر دیگر هم این کار را میکنند. در مورد بخش دوم سوالتان هم باید بگویم خیلی کار خلاقانهای اتفاق نیفتاده است. همین که طراحی صحنه در این کنسرتها وجود دارد باید خدا را شکر کرد، اما طراحی صحنهی چندان خاص و خلاقانهای ندیدهام.