تماشای شکست های پیاپی نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا که دو سال طول می کشد و تیم های آن دو سه باری پوست می اندازند، برای کسی که دلسوز فوتبال کشورش باشد، به واقع آزاردهنده و ناراحت کننده است. باشگاه هایی که تا کمتر از سه دهه پیش از این، در حکم زنگ تفریح فوتبال ایران بودند، اکنون برای تدارک یک اردوی دو هفته ای در استادیوم شیک و مدرن آنها باید از چند ماه قبل مذاکره را کلید بزنیم.
مدل توسعه باشگاه ها در کشورهای حاشیه خلیج فارس و به خصوص امارات چیست که مدیران دلسوز و کاربلد و اهل فوتبال ایران از آن بی خبرند؟ در فوتبال امارات چه اتفاقی در کمتر از 3 دهه پیش رخ داده که برای شبیه سازی آن هم احساس عجز می کنیم و حتی توان تفسیر و تحلیل آن را نداریم؟
عده ای بر این باورند که تئوری درهای نیمه باز به کمال و به درستی در فوتبال و به طور کلی در ورزش امارات اجرا شده و جواب مثبت نیز داده است، چند مثال ساده و روشن از این دست می تواند شهر فراری در دنیای فرمول یک، تاسیس بیش از 50 آکادمی مدرن و پیشرفته فوتبال در دبی و ابوظبی، اخذ نمایندگی رسمی بیش از 40 باشگاه بزرگ اروپایی و حتی پذیرایی از 600 میهمان ویژه متشکل از ستارگان، مربیان و مدیران دنیای فوتبال حرفه ای در قالب تورهای گردشگری رویایی در دو سال گذشته باشد.
این درهای نیمه باز گویا برای اماراتی ها چندان هم بی برکت و بی اهمیت نبوده و با خود، اعتبار، تبلیغ ملی، توسعه گردشگری، انتقال علم باشگاهداری، ترمیم چمن، تغییر تاسیسات استادیوم ها و آبادانی فوتبال را به همراه داشته است.
مشخص است که درهای ورزش پرهواداری چون فوتبال را نمی شود و نباید کاملا باز گذاشت. امارات هم درهای فوتبال خود را کاملا باز نکرده بود، نکته مهم همین جا است که تصور نکنیم این درهای باز به منزله اعتماد بی مورد به غربی ها بوده و سرمان را بالا بگیریم که ما اعتماد نکردیم و فریب نخوردیم!
البته که بحث شیرین پول های نفت اعراب به میان می آید و اینکه با پول همه کاری می شود کرد؛ چه برسد به ترمیم چمن و بازسازی استادیوم و پیشرفت فوتبال! اما این پول نفت فقط در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای فوتبال هزینه نمی شود یا لااقل بهتر است بگوییم قرار نیست این بودجه نجومی فقط در کشورهای عربی برای فوتبال هزینه شود و کشورهای دیگر حق چنین کاری را نداشته باشند. کسی دست و پای مدیران ورزشی و رجال دنیای فوتبال ایران را برای خدمت به فوتبال نبسته، این بودجه های نجومی اگر برای فوتبال هزینه نمی شود، یک جور جای سوال دارد که چرا؟ و اگر می شود سوال دیگر این که چگونه؟ که عاقبت فوتبالمان با در نظر گرفتن پیشرفت های چند سال گذشته و احترام به تمام کسانی که دلسوزانه برای آن تلاش می کنند، این شود که می بینید!
برای روشن شدن اهمیت قضیه و سیاه و سفید ندیدن ماجرایی که در فوتبال امارات در جریان است، به دو مثال روشن و به روز در فوتبال آکادمیک این کشور اشاره می شود:
مدرسه خصوصی الظفرة در امارات سابقه ای 15 ساله در فعالیت حرفه ای و بین المللی دارد. به هر حال یک آکادمی ریشه دار و قدیمی نیست که به آجرهای دیوارهایش اشاره کنیم و در متنی احساسی از آنها بخواهیم حقیقت را برایمان بازگو کنند، تنها کافی است پای صحبت مربی آلمانی این آکادمی به عنوان یکی از مربیان تیم 80 نفری آن بنشینیم تا بگوید:
«در ابتدای راه نگاهمان تفریحی بود و اینکه آمده ایم تا طبق قرارداد مدتی باشیم و برگردیم اما خیلی زود فهمیدیم که امارات برنامه دارد و ما اگر طبق برنامه پیش نرویم، اخراج خواهیم شد، از این آکادمی تا کنون 4 ملی پوش برای فوتبال امارات به جامعه فوتبال این کشور تقدیم شده و افتخار ما این است که امروز در تیم 80 نفری مربیان آکادمی الظفرة امارات، فقط 17 مربی آلمانی حضور دارد و باقی شاگردان خود ما هستند که امروز به عنوان مربی در عالی ترین سطح آکادمیک در حال تدریس هستند و ما کم کم باید میدان را برای فعالیت بیشتر آنها خالی و ترک کنیم.»
مدرسه و آکادمی الظفره در دو منطقه ابوظبی و العین در حال فعالیت است و فوتبال شاید یک دهم فعالیت فوق حرفه ای این مجموعه علمی، فرهنگی و ورزشی است. قرارداد 25 ساله شیخ اماراتی با سه آکادمی مشهور در آلمان اکنون به بار نشسته و یکی از ده ها مثال جاری در فوتبال آکادمیک امارات رو به پیشرفت است.
برگزاری جام های کوچک با اعتبارهای بزرگ
اتفاق دیگری که در فوتبال امارات رخ داده، برگزاری جام های موسوم به «جام های خیابانی» است که در گام اول نباید چندان مهم و پر هیجان باشند اما وقتی تیم یک محله کوچک به فینال یک جام بسیار کوچک و در ظاهر بی اهمیت می رسد، ناگهان مشاهده می کند که خبرنگاران برای پوشش خبری آن بازی در کنار خیابان جمع شده اند. شهردار برای آنها جایزه اختصاص داده و حتی گاهی یک شبکه تلویزیونی خصوصی برای پوشش زنده آن فینال اعلام آمادگی می کند. تصور کنید چه انگیزه بالایی در نوجوانان ایجاد می شود تا فوتبال را با همه وجودشان به صورت حرفه ای دنبال کنند.
فوتبال هزینه دارد، لباس فوتبال باید اصل و مناسب باشد، امکاناتی می خواهد که باید برای داشتنشان هزینه کنیم، استادیومی می خواهد که اگر قرار است استاندارد نباشد از دید اماراتی ها بهتر است اصلا نباشد. سالم محمد، معمار استادیوم شماره یک شهر دبی در این خصوص می گوید: «نزدیک به 10 جلسه برگزار شد، با شیوخ، مقامات حکومتی، شهردار، فرماندار و حتی مدیران بزرگ مجموعه های اقتصادی شهر صحبت کردیم، در آخر نتیجه گرفتیم که ما توان ساخت استادیوم استاندارد را نداریم و دانش آن را. ایرادی ندارد باید حقیقت را گفت، ما تصمیم گرفتیم از اروپایی ها بخواهیم برای ما استادیوم بسازند، آنها آمدند و بهترین استادیوم ها را ساختند اما شرط مهم ما این بود که کارکنان تمام بخشها اماراتی یا نیروهای انسانی مهاجر باشند. اکنون خودمان ساخت استادیوم استاندارد را بلدیم، مشکلی برای اداره آنها نداریم و AFC از تماشای استادیوم ها و امکانات به روز ما لذت می برد.»
میشل سالگادو، مدافع پیشین تیم فوتبال رئال مادرید در دو ماه گذشته هم به امارات سفر کرده و هم به ایران، شاید هنوز برای قضاوت زود باشد اما خاطره تلخ و شرم آور آکادمی رئال مادرید در شهر بم، با بودجه هایی که ناپدید شد و صبحانه هایی که به دست کودکان بمی نرسید و آکادمی که بعدها حتی برای پارکینگ هم مناسب نبود، خبرنگاران قدیمی را نگران یک شکست دیگر می کند. به امید خدا این بار تجربه خوبی داشته باشیم اما سالگادو درباره سفرش به امارات می گوید: هفته به هفته شاهد پیشرفت فوتبال در آکادمی هایی هستم که در شهرهای مختلف امارات تحت قرارداد پروژه ما هستند، استعدادهای نابی از میان آنها کشف می شود که اگر بخواهند جایشان قطعا در فوتبال اسپانیا محفوظ است، آنها بعدها می توانند فوتبال ملی کشورشان را به اوج برسانند.
در 28 نوامبر سال 2015 32 تیم کامل و حرفه ای از دل جام های خیابانی امارات، 40 تیم از آکادمی های مربوط به مدارس فوتبال ابوظبی، العین و منطقه غرب امارات تحت قرارداد با پروژه جهانی میشل سالگادو درآمده و این بازیکنان هم اکنون تحت نظر بیش از 20 استعدادیاب رسمی لالیگا و فدراسیون فوتبال اسپانیا هستند.
باشگاههای بزرگ فوتبال در خاک امارات به دنبال هستند؟
آیا منطقی و عقلانی است اگر فکر کنیم منچستریونایتد با مالک آمریکایی خود دلواپس آینده فوتبال امارات است؟ آیا درست است که تصور کنیم فلورنتینو پرس، مدیرعامل رئال مادرید از غم عدم پیشرفت فوتبال نزد جوانان اماراتی خواب راحت ندارد؟
هرگز اینگونه نیست، در این نقطه طلایی و کلیدی به یک معامله پایاپای می رسیم؛ جایی که متوجه می شویم فوتبال برای کسب شهرت و راهیابی به مدارج بالاتر سیاسی نیست، اگر هم باشد باید هزینه آن پرداخت نشود، فوتبال جایی برای پولشویی نیست، فوتبال فقط یک فاکتور دارد، فوتبال در حال تبدیل شدن به یکی از چند معیار مهم مدرنیته و پیشرفت یک جامعه است و کسانی که دوست ندارند این حقیقت را بپذیرند، می توانند تلویزیون خود را خاموش کنند و به وب سایت های معتبر جهانی هرگز سر نزنند.
باشگاه های بزرگی چون رئال مادرید، آرسنال، منچستریونایتد یا بارسلونا اگر در کشورهایی چون ژاپن، چین، تایلند، قطر یا امارات سود نجومی نداشته باشند، یک ساعت هم تجهیزات خود را در خاک این کشورها نگاه نخواهند داشت اما شریک این سود نجومی مقامات فوتبال این کشورها، مردم این کشورها و اتفاقا سیاسیون این کشورها هستند. نقش مهم فوتبال در تبلیغ فرهنگ سرزمین خود را درک کرده اند، نقش مهم فوتبال در تزریق شادی و نشاط و امید و وحدت ملی را در خاک کشورشان متوجه شده اند و خوب می دانند برای رسیدن به این قله های مهم نمی شود رایگان صعود کرد و هزینه صعود باید پرداخت شود.
تاتنهام انگلیس از سال 2009 تا کنون در امارات 4 استادیوم کاملا استاندارد ساخته، پول ساختنش را هم گرفته و راضی است اما در این 4 پروژه بیش از 20 دانشجوی ارشد معماری و برق و قدرت، از دانشگاه ملی مهندسی امارات حضور داشته و اکنون کارمند رسمی این پروژه ها هستند. اکنون هزاران جوان اماراتی از داشتن این استادیوم های زیبا و مدرن و دیدنی لذت می برند.
لیورپول بیش از 10 سال است که در دو شهر دبی و ابوظبی، آکادمی های خود را اداره کرده و مشغول استعدادیابی است. در 4 سال گذشته به استناد آمار منتشر شده از سوی روابط عمومی باشگاه، حداقل 40 جوان استعدادیابی شده در دبی، به قیمتی چندین و چند برابر قرارداد اولیه، به باشگاه های بزرگ اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی فروخته شده و طبق قانون 20 درصد همه این قراردادها تا 40 سال آینده به حساب فدراسیون امارات تحویل داده خواهد شد.
همه اینها راز موفقیت فوتبالی است که روزی زنگ تفریح ما بودند ...