رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا گفت: وقتی بعد از سخنرانی ام، با جسارت ها و توهین های گسترده و رفتار مستبدانه انحرافی‌ها روبرو شدم، یقین کردم که تشبیه افکار آنها به افکار گروه فرقان اشتباه نبوده است.

به گزارش مشرق، پس از انتشار متن سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رضا غلامی با عنوان "خطر ظهور نوفرقانیسم در بستر جریان انحرافی" در دانشگاه امام صادق(ع) که به هشدار درباره خطر ظهور نوفرقانیسم پرداخته شده بود، هجمه گسترده ای به وی در اشکال مختلف به خصوص در فضای مجازی شکل گرفت.

با توجه به اتهامات وارد شده در این هجمه ها، با رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا گفتگو کردیم.

اخیرا سخنرانی جنابعالی درباره خطر ظهور نوفرقانیسم در آستانه ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی بازتاب وسیعی پیدا کرد. انگیزه اصلی شما از این اظهارات چه بود؟

چگونه می توانیم نسبت به حرکت های مرموز و خطرناک نسبت به هدم اسلام و شریعت اجتماعی اسلام سکوت کنیم؟ طبیعی بود که بنده پس از رسیدن به جمع بندی نسبت به دیدگاه های خطرناک جماعت انحرافی و همچنین کسب اطلاع جدید از جسارت آنها در طرح واضح این دیدگاه ها در محافل گوناگون، نسبت به آن عکس العمل قاطع نشان دهم. البته به دلایلی دوست داشتم دیگران این کار را انجام دهند لکن وقتی خبری نشد، یاد شهدای حرم و جانفشانی آنها برای حفظ کیان اسلام و تشیع افتادم و از آنها خجالت کشیدم؛ بعد هم خودم وارد میدان شدم و گفتم آبروی مختصر خود را خرج این کار مهم و حیاتی می کنم.

در این یک هفته، برخی به شدت به شما به خاطر این سخنرانی توهین کرده اند؛ آیا فکر می کردید سخنرانی تان چنین تبعاتی داشته باشد؟

بله، پیش بینی می کردم به من توهین کنند. وقتی منطق و استدلال وجود نداشته باشد، فحاشی می کنند. آسان ترین کار برای خفه کردن منتقد، ترور شخصیت اوست. برای امثال بنده، مهم انجام تکلیف است لذا صدها برابر این هم فحاشی کنند از انجام تکلیف اسلامی و انقلابی خود صرف نظر نمی کنیم حتی اگر لازم باشد شهر به شهر و محله به محله روی چهارپایه می ایستم و ماهیت این ها را برای مردم برملا می کنم.

بهترین مواجهه با سخنرانی خودتان را چه مواجهه ای می دانید؟

بهترین مواجهه، که مواجهه احرار است، مطالعه متن کامل این سخنرانی و تفکر درباره همه مباحث آن است. واقعا، معضل ما در جهان اسلام، کنار گذاشتن اندیشه ورزی و تعقل از سوی برخی جوانان مسلمان است. وقتی تفکر و تعقل نباشد، پروژه های عوام فریبی پیروز خواهند شد. از طرف دیگر، حافظه تاریخی بعضی جوانان ما به دلایلی ضعیف شده است. جا دارد در کنار تأمل در محتوای این سخنرانی، مروری بر اتفاقات خاص 10 ساله آقایان به ویژه گفته های رسانه ای شده آنان -که بحمدالله در تاریخ ثبت و ضبط است- صورت بگیرد تا خیلی چیزها را به یاد بیاوریم.

برخی لیدر های رسانه ای جماعت انحرافی کار شما را ناشی از اتصال به آقای هاشمی رفسنجانی معرفی نمودند؛ نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟

این کار که منتقدان خودشان را سریع آدم هاشمی رفسنجانی بنامند، دیگر نخ نما و بی خاصیت شده است. از طرف دیگر، همه می دانند که اولا، بنده به هیچ گروه و جریان سیاسی وابستگی نداشته و ندارم؛ شغل اصلی من پژوهشگری و تدریس در دانشگاه است؛ ثانیا، در نقد افکار و رفتار آقای رفسنجانی در برهه های گوناگون نیز کوتاهی نکرده ام و سوابق آن در سایت های اینترنتی موجود است لذا این حرفها به هر کس بچسبد، به ما نمی چسبد! وانگهی، باید دید امروز بین این ها و آقای رفسنجانی فاصله چندانی هست یا نه؟

چه شد به این نتیجه رسیدید که نام جماعت انحرافی را نوفرقانیسم بگذارید؟

این ها خواسته یا ناخواسته، در ضربه زدن به فقاهت، مرجعیت و ولایت فقیه از سه پایگاه جهل، تحجر و توهم، به گروه ضاله و معدوم فرقان شبهات زیادی پیدا کرده اند. وقتی بعد از سخنرانی ام در دانشگاه امام صادق(ع) با جسارت ها و توهین های گسترده و همچنین رفتار مستبدانه آنها روبرو شدم، یقین کردم که تشبیه افکار آنها به افکار گروه فرقان اشتباه نبوده است.

افرادی با استناد به حمایت های خاص رهبر معظم انقلاب از دو دولت آنها، نقد شما را نمی پسندند؛ نظر جنابعالی چیست؟

اولا، این ها در ابتدا اینگونه نبودند. یعنی دولت اولشان، انقلابی بود. ماجرا از دولت دوم و جایی شروع شد که شیاطین نفوذشان را عمیق کردند. ثانیا، حمایت حضرت آقا کاملا معقول، قابل دفاع، مبتنی بر منافع ملی و ناظر بر کل بدنه دولت بود. یک دولت را که بر اساس چند نفر ارزیابی نمی کنند؛ در یک دولت، صدها نفر نقش مؤثر دارند؛ در این دو دولت نیز بدنه عمدتا سالم و انقلابی بود و طی هفت - هشت سال، زحمات زیادی کشید بطوری که اگر شیاطین گذاشته بودند کار به جایی نمی رسید که رسید و ما امروز مفتخر به هر دو دولت بودیم. ثانیا، چرا فقط حمایت ها را باید دید؟ نقدهای حضرت آقا به این دو دولت، اگر از دولت های آقایان رفسنجانی و خاتمی بیشتر نبوده، کم تر هم نبوده است. رابعا، به قول امام راحل (ره)، ملاک، وضع فعلی افراد است.

بعضی از لیدرهای جماعت انحرافی، جنابعالی را به مناظره دعوت کرده اند، آیا دعوت آنها را می پذیرید؟

ما باید روی مناظره پافشاری کنیم تا فضای غبارآلودی که این ها در آن زیست دارند را از بین ببریم. بالاخره باید نسبت به مواضع بنیادی خودشان مجبور به پاسخگویی بشوند. با این حال، روشن است که مناظره با افراد درجه چندم آنها که به جز فحاشی و شارلاتانیزم کار دیگری یاد نگرفته اند، فایده ای ندارد. ما که دنبال بازی نیستیم، قصد ما روشن شدن حقیقت برای مردم است. بنابراین، بنده آماده ام، اگر فقط شخص اول آنها تن به مناظره آزاد و مؤدبانه بدهد، در مدرسه فیضیه و در برابر دوربین صدا و سیما با وی مناظره فکری بکنم؛ البته نه مناظره سیاسی؛ کار من مناظره سیاسی نیست. البته معتقدم آنان اهل مناظره آزاد حول مبانی فکری شان نیستند و ترجیح می دهند با هدف اجرای برنامه عوام فریبی، فعلا باب این مباحث باز نشود.

جماعت انحرافی، نفرت رژیم صهیونیستی از خودشان را دلیل بر حقانیت خود معرفی می کنند؛ این حرف تا چه حد می تواند درست باشد؟

کارنامه این ها در حمایت جدی از جبهه مقاومت در سوریه و دیدگاه هایی که در این زمینه داشتند را در این اواخر، باید از امثال حاج قاسم سلیمانی سؤال کرد. مبارزه با رژیم صهیونیستی صرفا با طرح تردید در مسأله هولوکاست و یا تکرار سخن امام روحی فداه در محو اسرائیل از روی نقشه جهان، که به ثمر نمی نشیند، بلکه با حمایت عملی، قاطع و بی چون و چرا از جبهه مقاومت علیه این رژیم در سوریه، و موارد مشابه باید محقق شود. خوب است کارنامه این ها در این زمینه دقیقا بررسی شود؛ ضمنا افکاری که امروز این ها درباره شریعت و مرجعیت و ولایت فقیه پیدا کرده اند، قطعا اگر علنی شود، مورد پسند رژیم صهیونیستی نیز قرار خواهد گرفت چراکه برای رژیم غاصب و جلاد صهیونیستی و به طور کل، جریان استعمار فرانو، نفعی بالاتر از شکل گیری جریان ضربه زدن به شریعت اجتماعی اسلام توام با هدم مرجعیت و ولایت فقیه، متصور نیست.
منبع: جهان