بالاخره مهر سكوت شكسته شد و شاكر دفترچهاي از جيبش بيرون آورد. آن را به ما نشان داد و گفت: "اين دفترچه متعلق به چه كسي است"؟ هيچ كس جوابي نداد. بعد گفت: "كارتان به آنجا رسيده كه ميخواهيد عمليات انجام دهيد"! ما خيلي تعجب كرديم.
وقتي ارشد ما دفترچه را ديد، براي او توضيح داد كه در اين دفترچه اعمال شبهاي قدر نوشته شده نه عمليات شب قدر. تازه متوجه شديم كه عراقيها اعمال را با عمليات اشتباه گرفتهاند.
آنها فكر ميكردند كه ما در شبهاي آينده ممكن است عمليات داشته باشيم و بخواهيم فرار كنيم. با توضيح بچهها تازه عراقيها متوجه شدند كه چه اشتباه بزرگي كردهاند.