پارسال بود، روز 94/6/9 یکی از شبکههای ماهوارهای، مراسم تجلیل از سربازان جنگ دوم جهانی را به مناسبت هفتادمین سال پیروزی متّفقین و سالروز پیاده شدن نیروهایشان را در سواحل نرماندی فرانسه نشان میداد.
منجمله سرباز پیری بهاتّفاق همسرش از سربازان ارتش انگلیس که گویا از خانۀ سالمندان آورده شده بود و با لباس مشکی و نصب نشانهای افتخار در صدر مجلس و جلوتر از همۀ ژنرالهای فرانسوی نشسته بود.
حدود یکماه بعد بود که در هفتۀ دفاعمقدّس، در مهرماه به مناسبت تجلیل از پیشکسوتان و بازنشستگان نیروی زمینی، بهاتّفاق خانواده به ضیافت شامی در پادگان لویزان دعوت شده بودم. در بدو ورود، بن غذا و بن میوه به ما دادند که مایۀ تعجّبم گردید. در خاتمه هم به محوّطۀ خارج از سالن هدایت شدیم که دو دستگاه کامیون و چندنفر سرباز در حالیکه صفی از پیشکسوتان و بازنشستگان و خانواده در عقب کامیونها ایستاده و در مقابل ارائۀ بنها، بستههای نایلونی و یکبار مصرف غذا دریافت میکردند. همانند توزیع غذای نذری روزهای عاشورا و تاسوعا در خیابانها.
بهدنبال جایی و کسی میگشتم که فریاد و اعتراضم را از اینگونه پذیرایی ضیافت شام بگویم. چشمم به ریاست سازمان سیاسی عقیدتی و تعدادی از امراء ارتش افتاد. معترضانه صف مدعوین ضیافت شام و دو دستگاه کامیون را به آنها نشان دادم و تشکّر کردم از اینکه بالاخره بهیاد پیشکسوتان و بازنشستگان بودهاند و افسوس و اعتراض از اینگونه پذیرایی!
در روزهای یکم، دوم و سوم خرداد شاهد تجلیل از درگذشت همسر شهید سرلشگر خلبان عبّاس بابایی و متعاقب آن تجلیل از درگذشت شهید سردار نظری در رسانههای ملی و عمومی بودم که روز سوم خبر درگذشت سرباز بلندقامت ارتش ایران امیر سرتیپ بهروز سلیمانجاه را افواهی شنیدم و متعاقب آن تا بهامروز که حتماً مراسم هفتم او را هم برگزار کردهاند منتظر خبررسانی و تجلیلی از وی از طریق سازمانهای مسئول بودم.
از هرکه سؤال کردم اظهار بیاطلاعی کرد. و لذا خطابم به سربازان گردان 138 لشگر 21 که در آن سالها، در آزادسازی مناطق آشوبزدۀ بانه و گردنه آربابا، در تیپ 1 لشگر 21 در فتحالمبین، در لشگر 21 در عملیات آزادسازی بیتالمقدّس که تحت فرماندهی این افسر شجاع بودهاند به همۀ سربازان، درجهداران، افسران لشگر 21 در عملیات بدر که شاهد بودند سرهنگ سلیمانجاه، فرمانده لشگر، براساس احساس مسئولیت و شرف سربازی آخرین نفری بود که جهنّم شرق دجله را پس از روانه کردن تمام نیروها ترک کرد. به پرسنل قرارگاه مقدم نیرویزمینی در آن روزها که شاهد تلاشهای شبانهروزی این دلیرمرد ایرانزمین بودند اطلاع دهم که فرماندۀ شجاعشان در 95/3/1 به رحمت ایزدی رفتهاست. روحش شاد.
بله... بیان حقیقت تلخ است و نامطلوب، ولی شرافتمندانه است.
همانگونه که ما سربازان به شرف سربازی خود افتخار میکنیم، والسّلام.