به گزارش مشرق، امروز دیگر نقش آگاهیرسانی و فرهنگسازی به منظور جلب مشارکت مردم برای حفاظت از محیط زیست و حیات وحش بر هیچکس پوشیده نیست و کاهش تلفات یوزپلنگ ایرانی بعد از قرار گرفتن نقش آن روی پیراهن فوتبالیستهای تیم ملی ایران، نمونه بارزی از جایگاه اطلاعرسانی و آگاهسازی است. به گفته مسئولان و کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست بعد از اینکه مردم بویژه مردمی که در نزدیکی زیستگاههای این گونه زیست میکنند، نقش یوز ایرانی را روی ملیپوشان کشور خود دیدند، متوجه بها و ارزش این گونه شدند و دست از شکار یا مسوم کردن آن برداشتند.
حال سوال اصلی اینجاست؛ وقتی ورزش کشور با داشتن میلیونها مخاطب از ردههای سنی مختلف، با اقشار مختلف اجتماعی و از اقصی نقاط کشور میتواند نقش چشمگیری در رواج فرهنگهای مثبت از جمله حفظ حیات وحش کشور داشته باشد، چرا فدراسیون والیبال عملیاتی کردن این تفاهمنامه را به تعویق انداخته است.
شاید اگر مسئولین فدارسیون والیبال بدانند، آوازه غریبکشی و میزبانی بد ما ایرانیان از پرندگان مهاجر از جمله درنا به نشریههای خارجی نیز رسیده است، قدری دست بجنبانند واین طرح را که توسط تعدادی از جوانان فعال حوزه محیط زیست بیچشمداشت آماده شده، روی پیراهن ملیپوشان قرار دهند.
حال که تیم والیبال کشور توانسته بعد از نیم قرن و برای نخستین بار به عنوان تیم برتر آسیا سهمیه ورود به المپیک را کسب کند، این رقابت مهم بینالمللی بهترین فرصت است تا با منقّش کردن پیراهن والیبالیستهای تیم ملی به "درنا" ضمن تاکید بر ارزش و جایگاه این گونه مهم و ضرورت حفاظت از آن برای دامنه تنوع زیستی کشور، بتوانیم آمادگی ایرانیان را برای تقویت فرهنگ زیست محیطی در ایران و جهان اعلام کنیم.
با توجه به اینکه وزرات ورزش و جوانان که از ابتدای روی کارآمدن دولت یازدهم همکاری تنگاتنگی با سازمان حفاظت محیط زیست دارد و فعالترین وزارتخانه در حوزه محیط زیست است و بخاطر همین فعالیتهای محیط زیستی نیز درماه جاری موفق به دریافت جایزه ملی محیط زیست شد، لازم است در اجرایی کردن این اقدام نمادین فرصت را مغتنم شمرده و بار دیگر نام این وزارتخانه را به عنوان نزدیکترین وزارتخانه به سازمان حفاظت محیط زیست حفظ کند.
"درنا" نمادی است از پرندههای مهاجر که سالانه هزاران قطعه از آن توسط شکارچیان کشته میشوند که به خاطر وجوه تشابهش با والیبالیستها به عنوان نماد فدراسیون والیبال انتخاب شد. قامت بلند، استقامت و رنگ سفید این گونه در حال انقراض، باعث برگزیده شدن آن به عنوان نماد تیم ملی والیبال شد. درنا از پرندههای به شدت در معرض خطر انقراض است، آخرین بازمانده از نسل درناها با نام «درنای امید» هفت سال است که بعد از طی مسافت 4000 کیلومتری از سیبری روسیه خود را برای زمستانگذرانی به تالاب فریدونکنار ایران میرساند.
حال سوال اصلی اینجاست؛ وقتی ورزش کشور با داشتن میلیونها مخاطب از ردههای سنی مختلف، با اقشار مختلف اجتماعی و از اقصی نقاط کشور میتواند نقش چشمگیری در رواج فرهنگهای مثبت از جمله حفظ حیات وحش کشور داشته باشد، چرا فدراسیون والیبال عملیاتی کردن این تفاهمنامه را به تعویق انداخته است.
شاید اگر مسئولین فدارسیون والیبال بدانند، آوازه غریبکشی و میزبانی بد ما ایرانیان از پرندگان مهاجر از جمله درنا به نشریههای خارجی نیز رسیده است، قدری دست بجنبانند واین طرح را که توسط تعدادی از جوانان فعال حوزه محیط زیست بیچشمداشت آماده شده، روی پیراهن ملیپوشان قرار دهند.
حال که تیم والیبال کشور توانسته بعد از نیم قرن و برای نخستین بار به عنوان تیم برتر آسیا سهمیه ورود به المپیک را کسب کند، این رقابت مهم بینالمللی بهترین فرصت است تا با منقّش کردن پیراهن والیبالیستهای تیم ملی به "درنا" ضمن تاکید بر ارزش و جایگاه این گونه مهم و ضرورت حفاظت از آن برای دامنه تنوع زیستی کشور، بتوانیم آمادگی ایرانیان را برای تقویت فرهنگ زیست محیطی در ایران و جهان اعلام کنیم.
با توجه به اینکه وزرات ورزش و جوانان که از ابتدای روی کارآمدن دولت یازدهم همکاری تنگاتنگی با سازمان حفاظت محیط زیست دارد و فعالترین وزارتخانه در حوزه محیط زیست است و بخاطر همین فعالیتهای محیط زیستی نیز درماه جاری موفق به دریافت جایزه ملی محیط زیست شد، لازم است در اجرایی کردن این اقدام نمادین فرصت را مغتنم شمرده و بار دیگر نام این وزارتخانه را به عنوان نزدیکترین وزارتخانه به سازمان حفاظت محیط زیست حفظ کند.
"درنا" نمادی است از پرندههای مهاجر که سالانه هزاران قطعه از آن توسط شکارچیان کشته میشوند که به خاطر وجوه تشابهش با والیبالیستها به عنوان نماد فدراسیون والیبال انتخاب شد. قامت بلند، استقامت و رنگ سفید این گونه در حال انقراض، باعث برگزیده شدن آن به عنوان نماد تیم ملی والیبال شد. درنا از پرندههای به شدت در معرض خطر انقراض است، آخرین بازمانده از نسل درناها با نام «درنای امید» هفت سال است که بعد از طی مسافت 4000 کیلومتری از سیبری روسیه خود را برای زمستانگذرانی به تالاب فریدونکنار ایران میرساند.