به گزارش مشرق، شعر حجت الاسلام حجت الله ذاکر بمناسبت شهادت حضرت علی علیه السلام را در ادامه می خوانید:
و کشیدی تو پس از واقعه ی کوچه چرا
انتظار فرج از نوزدهِ ماهِ خدا ؟!
در همان کوچه ی تنگی که زمین خورد ، تو هم
به زمین خوردی و خاکی شدی و چون زهرا ...
قامتت خَم شد و جانت به لب آمد آن روز
و دلِ خون شده ات پُر شَرر از عاشورا ...
از سرت ریخت به رخساره بسی خونِ جگر
آن شبِ قدر که شد مستِ تو محرابِ دعا
دستها غرق نیازند ! ز بستر برخیز ...
کوله را پُر کن و با خود ببر امشب خُرما
و یتیمان همه در پشتِ درِ خانه ی تو
صف به صف، کاسه ی شیر است به دستان و وفا ...
نیست در مردمِ کوفه که بیاید روزی
نرساند به حرم قطره ی آبی سقّا
ساقیِ تشنه لبان مَشک زِ کَف خواهد داد
و روَد با لب تشنه به سرِ "نی " سَرها
ساقی کوثری و تشنه ی احسان توام
یا علی از ازلم دست به دامانِ شما
نظری کن که شوم زائرِ ایوانِ نجف
که بمیرم سحری گوشه ی صحنت آقا
و کشیدی تو پس از واقعه ی کوچه چرا
انتظار فرج از نوزدهِ ماهِ خدا ؟!
در همان کوچه ی تنگی که زمین خورد ، تو هم
به زمین خوردی و خاکی شدی و چون زهرا ...
قامتت خَم شد و جانت به لب آمد آن روز
و دلِ خون شده ات پُر شَرر از عاشورا ...
از سرت ریخت به رخساره بسی خونِ جگر
آن شبِ قدر که شد مستِ تو محرابِ دعا
دستها غرق نیازند ! ز بستر برخیز ...
کوله را پُر کن و با خود ببر امشب خُرما
و یتیمان همه در پشتِ درِ خانه ی تو
صف به صف، کاسه ی شیر است به دستان و وفا ...
نیست در مردمِ کوفه که بیاید روزی
نرساند به حرم قطره ی آبی سقّا
ساقیِ تشنه لبان مَشک زِ کَف خواهد داد
و روَد با لب تشنه به سرِ "نی " سَرها
ساقی کوثری و تشنه ی احسان توام
یا علی از ازلم دست به دامانِ شما
نظری کن که شوم زائرِ ایوانِ نجف
که بمیرم سحری گوشه ی صحنت آقا