کد خبر 59894
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۲۹

به گزارش مشرق، مالک شریعتی در جهان نوشت: چند روز گذشته مصاحبه اي از برادر بزرگوارمان جناب "حجت الاسلام و المسلمين رسايي" در خبرگزاري فارس منتشر و سپس در روزنامه کیهان منعكس شده است كه ايشان ضمن شرط گذاري(!) براي مشاركت "جبهه پايداري" در كميته وحدت ۷+۸ اصولگرايان، اظهار داشته اند: «آقاي لاريجاني قبلاً به عنوان كانديداي جبهه پيروان امام و رهبري و آقاي قاليباف نيز به عنوان كانديداي جمعيت ايثارگران و رهپويان معرفي شده بودند و در حقيقت اين مجموعه‌ها نمايندگان قاليباف و لاريجاني در كميته وحدت هستند و آنها نبايد انتظار برخورداري از نمايندگان خاص ديگري را داشته باشند.»

از آنجا كه اظهارات ايشان به وقايع پيش از انتخابات رياست جمهوري نهم دلالت داشته و بنا به مصالحی واقعیت رخ داده برای عموم امت حزب الله و بدنه اجتماعي اصولگرايان تا کنون بازگویی نشده است و به جهت اينكه سكوت در برابر اين تحريف تاريخي به منزله تاييد آن تلقي خواهد شد، ضروري است نكاتي مختصر و مستند به اسناد غير قابل خدشه و انكار كه روايت تاريخ نه چندان دور و البته بدون تحليل است بيان شود؛ اميد كه موثر افتد و نيازي به توضيحات تفصيلي در آينده نباشد.

۱. از سال ۸۳، شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي - متشكل از دو بخش اصلي احزاب و اقشار اجتماعی- همچون انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم، متولي تدارك انتخابات رياست جمهوري نهم بود تا از ميان ۶ چهره مطرح آن روزهاي اصولگرايان (آقایان ولايتي، لاريجاني، حدادعادل، احمدي نژاد، توكلي و رضايي) يكي را برگزيند. آقاي حدادعادل به جهت مسووليت رياست مجلس هفتم و آقاي ولايتي به جهت قطعيت يافتن كانديداتوري آقاي هاشمي رفسنجاني عذرخواهي كرده، كنار كشيدند. در زمستان ۱۳۸۳، بخشی از عزیزان فعال در شورای هماهنگی که اکثرا نمایندگان احزاب اين شورا  عمدتا گروههاي حاضر در جبهه پيروان خط امام و رهبري بودند بر كانديداتوري نهايي آقاي لاريجاني تاكيد كردند و آْن را دربهمن ماه اعلام نمودند. از طرف ديگر بخش اقشار شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب كه نماينده بدنه اجتماعي جديد اصولگرايان يا همان آبادگران بودند، اعلام زود هنگام نامزد نهايي را منتهي به شكست قطعي مي دانستند و در نتيجه اين دو بخش در اسفند ماه از هم جدا شدند.

۲. بخش اقشار(آبادگران) از ابتداي سال ۸۴ فعالیت جمعی خود را مجدداً با انتخاب آقایان چمران بعنوان سخنگوی ستاد و زاکانی بعنوان مسئول اجرایی ستاد آغاز نمود و به دنبال قبول استعفاي آقاي قاليباف از فرماندهي ناجا و اعلام حضور ايشان، با چهار كانديدا (آقایان احمدي نژاد، قاليباف، رضايي و توكلي) به كار خود ادامه داد و با تهیه میثاق نامه ای که به امضاء چهار نامزد فوق رسید، ستاد و كميته اي ۱۳ نفره متشكل از ۴ نامزد رياست جمهوري فوق الذکر، ۴ نماينده آنها و ۵ نفر مرضي الاطراف ( از جمله آقايان ابوترابي، فدايي، زاكاني‌ و.. ) تشكيل داد.

۳. پس از جلسات متعدد برای عملی شدن ميثاق نامه ذکرشده كه از جمله مهمترين تعهدات مندرج در آن اين بود كه اولاً هر ۴ كانديدا ظرفيت سازي نموده و تا زمان معيني (که ابتداً ۱۲ خرداد ۱۳۸۴ و سپس با توجه به آغاز تبلیغات ریاست جمهوری ۵ خرداد مشخص شد) تلاش انتخاباتي كنند و بعد بر اساس مكانيزم ارزيابي مورد تصويب جمع(۵ نظرسنجی در ۳ مقطع)، فردي كه تا آن تاريخ خاص از مقبوليت بيشتري برخوردار بود نامزد نهایی شناخته شده، سايرين به نفع او كنار رفته و امكانات خود را براي پيروزي آن كانديدا در ستادي واحدی به مسئولیت آقای زاکانی تجميع و بسيج كنند.

۴. تنها آقاي توكلي بنا به دلایلی و با توجه به روح حاکم برميثاق نامه و عهد امضا كرده خويش در قبل از تاریخ فوق از نامزدی انتخابات به نفع آقای قالیباف کناره گیری کرد و سپس نتيجه مكانيزم ارزيابي اجماعي فوق الذكر در روزهای اول خرداد ماه نشان داد كه آقاي قاليباف نامزدي است كه بيشترين اقبال را با فاصله زیاد از دو نفر دیگر دارد. متاسفانه به دلايلي - كه ذكر آن مرتبط با اين نوشته نيست و اميد است هيچگاه نيازي به بازگو كردن آن نباشد – از ۳ كانديدا به غير از آقاي قاليباف كه منتخب بود، آقايان رضايي و احمدي نژاد ترجيح به ادامه كار - برخلاف ميثاق و پيمان پیش گفته- دادند و كنار رفتن آقاي رضايي شب قبل از انتخابات نيز ارتباطي به ميثاق نامه نداشت. همانطور كه ذكر شد اين يك بيان تاريخي است و نتيجه نهايي انتخابات - كه با لطف و مدد الهي پيروزي آقاي احمدي نژاد به نمايندگي گفتمان اصولگرايي در برابر آقاي هاشمي با پشتوانه تمام مخالفين اصولگرايي بود - آن را نفي نمي كند.

۵. پس از اين اتفاق ناصواب و تقريبا ۲۰ روز مانده به انتخابات، اكثريت اعضاي باقيمانده كميته ۱۳ نفره حتي نماينده تام الاختيار آقاي احمدي نژاد به ستاد آقاي قاليباف رفتند تا به ميثاق ۴ نامزد (آقایان احمدي نژاد، قاليباف، رضايي و توكلي)عمل كنند؛ بنابراين اظهارات جناب آقاي رسايي نادرست و لااقل از روي عدم اطلاع است. چراكه اولا در زمان انتخابات رياست جمهوري نهم، نه حضور آقاي فدايي در كميته ۱۳ نفره به نمايندگي از جمعيت ايثارگران بود و نه جمعيت رهپويان با عمر دو ونیم ساله خویش اساساً تاسيس شده بود كه آقاي زاكاني نماينده آن و پس از آن آقاي قاليباف نماينده اين دو جمعيت باشد! ثانيا آقاي زاكاني بر اساس تصمیم کمیته ۱۳ نفره مسئول هماهنگی ستادهای چهار نامزد و مسوول ستاد نهایی انتخاباتي – که بنا به میثاق نامه آقاي قاليباف شد- بود. ضمن اينكه آقايان احمدي نژاد و قاليباف نیز قبلا به طور شخصي از آقاي زاكاني براي رياست ستادشان دعوت كرده بودند كه ايشان نپذيرفته و آن را منوط به نتيجه ميثاق دانسته بود.

در پايان اشاره به دو نكته هم ضروري است:
۱. اولا ايثارگران و رهپويان پيشنهاد دهنده براي نماينده داشتن آقايان لاريجاني و قاليباف در كميته وحدت نبوده اند؛ ثانيا آقاي رسايي مشخص نكرده اند شرط حذف نمايندگان آقايان لاريجاني و قاليباف براي مشاركت در وحدت، نظر شخصي ايشان است يا مصوبه جبهه پايداري؟ و آيا اساسا شرط گذاري آقاي رسايي با رهنمودهاي مطرح شده در ديدار نمايندگان اين تشكل با آيات عظام مهدوي كني و مصباح يزدي مبني بر ضرورت وحدت اصولگرايان در انتخابات مجلس نهم تناقض ندارد؟
۲. به این برادر عزيز و ساير موثرين در مجموعه هاي اصولگرا توصيه مي شود از ذكر نكاتي كه لااقل اطلاع دقيقي از آن ندارند و موجب ايجاد شبهه و خداي ناكرده كدورت در مجموعه اصولگرايان مي شود خودداري كنند و نگاهشان معطوف به اتحاد در برابر رقيبان مشترك در جريان فتنه و گروه انحرافي باشد كه آماده اند از اندك تفرقه اصولگرايان بيشترين استفاده را ببرند. اگر نبود ضرورت اصلاح تحريف يك واقعيت تاريخي، ضرورتي براي بيان نكات سربسته فوق هم وجود نداشت.

والسلام علي عباد ا... الصالحين

*عضو شوراي مركزي جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي