به دوربین به مراتب واکنشی عجیب تر نشان می دادند تا نسبت به حضور فرمانده نیروی زمینی سپاه چرا که سردار پاکپور بیشتر عمرش را در این مناطق گذرانده است و به نوعی برای آنها این موضوع عادی است مثلا یک بلوچ تازه بسیجی شده دیدن سردار پاکپور برایش کاملا عادی است. از سوی دیگر خوشحال هم می شوند گاهی دوربین های تلویزیونی به این نقاط صفر مرزی سر بزنند...

گروه جهاد و مقاومت مشرق -  از زمان پیروزی انقلاب تاکنون گروه ها و گروهک هایی از منافقین و تروریست ها وجود داشتند که سعی در بی نظمی و نا امنی در نقاط مختلف کشور می کردند خصوصا اینکه تحرکات آنها بیشتر در نقاط صفر مرزی سبب تنگ شدن عرصه زندگی برای مرزنشینان شده بود اما پس از ورود نیروی زمینی سپاه به برخی از این نقاط شاهد ایجاد امنیت در آن مناطق شدیم که سبب برقراری زندگی به روال عادی خود شد. اخیرا نیز اخبار متعددی از درگیری و دستگیری گروه های تروریستی در مرزهای کشور منتشر شده است.

در این میان کمتر اتفاق افتاده تا فعالیت ها و رشادت های سربازان از جان گذشته که در نقاط صفر مرزی در حال تامین امنیت برای مردم کشور هستند نشان داده شود از این رو بخشی از فعالیت های این نیرو در شمال غرب و جنوب شرق کشور در یک مستند دو قسمتی به نام «پای دیوار مرز» به تصویر کشیده شده است. در ادامه در گفتگو با داوود مرادیان، کارگردان این اثر روند ساخت این مستند و مشکلات و موانع ساخت مستندهای نظامی را از نظر می گذرانیم.

به عنوان سوال اول چه شد که شما سر از مستند سازی نظامی درآوردید؟

 من تا سال 1381 که وارد خدمت سربازی شدم دستیار کارگردان و تدوینگر دو سریال تلویزیونی بودم. بعد از آن آرام آرام جذب مستند سازی نظامی شدم. از جمله آنها مستند "مزدور خاموش" درباره پاکسازی میادین مین، مستندهایی درباره رزمایش های اخیر دریایی، مستند"تقابل" در مورد جنگ های ایران و آمریکا، مستند"پای پیاده روی آب" در مورد اولین درگیری ایران و آمریکا در خلیج فارس و مستند دو قسمتی "پای دیوار مرز" از جمله آثاری است که تا به حال ساخته ام.

روند مستندسازی نظامی در ایران از بعد از انقلاب چه مسیری داشته است؟

 این یک موضوع پژوهشی مفصل است. مستند سازی نظامی در ایران پس از انقلاب مسیر برنامه ریزی شده خاصی نداشته است. با آغاز دفاع مقدس تلویزیون آبادان که منطقه پشت خط مقدم حساب می شد تصاویری تهیه کرده است و برای گزارش به تهران ارسال می کرد. چون کارها 35 میلی متری گرفته می شد حتما برای ظهور به تهران می آمد به همین دلیل از عملیات شکست حصر آبادان چیزی در دسترس نیست. گویا راش ها در سقوط هواپیما نابود شده است.

به طور کلی هرچه بوده حرکت های گزارشی بوده است. ندرتاً کسی به نیت مستند سازی هنری به معرکه رفته باشد. چیزی مثل مستندهای امروزی از سوریه. اما با پایان دفاع مقدس آرام آرام این دسته بندی ها رنگ جدی تری گرفت. برخی سراغ دفاع مقدس و هر آنچه به آن مربوط بود رفتند و برخی هم سراغ ادوات و تجهیزات و نظامی گری و هرچه به آن مربوط بود. با این همه تا یک پژوهش جدی انجام نشود اصلاً نمی توان دقیق گفت چنین گونه ای از مستند سازی با عنوان "نظامی" اصلاً وجود دارد یا نه.

مستند «پای دیوار مرز» یکی از مستندهای شما است که اخیرا از شبکه مستند پخش شده است ایده شما برای ساخت چنین مستندی از کجا نشات گرفته است؟

از سال 1386، با ساختن "مزدور خاموش" گروه سپاه از این تیپ کار خوشش آمد. رفته رفته یک تیم منسجمی در گذر زمان شکل گرفت. اینطور نبود که ساده شکل بگیرد. کش و قوس ها و فراز و فرود ها و سختی های بسیاری را افراد زیادی کنار هم تجربه کردند و از میان آنها چند نفر مثل مولکول های یک ماده یکدیگر را جذب و پیدا کردند.

بنده نقش کارگردانی را پذیرفتم. بشیر ادهمی در قامت تولید ظاهر شد. علی هاشمیان مدیر تصویر برداری گروه شد و مدیریت کل این تیم را حسین ساختمانیان برعهده گرفت. یعنی تیمی که خودش جمع کرده بود و به این بچه ها باور داشت. در این تیم هرکس علاوه بر وظایفی که داشت نقش های دیگر را هم انجام می داد. مثلاً بارها اتفاق افتاده من کار هماهنگی و تولید انجام دادم و "بشیر" کار کارگردانی را در یک مقطع به دوش گرفته است. یا هر دو به ضرورت زمان و موقعیت کمک به تصویر برداری کار کرده ایم.
تصویربرداری

مثلا در مستند "پای دیوار مرز"، یکی از سفرهای شمالغرب را نتوانستم بروم. ادهمی و هاشمیان کار یک تیم کامل را به دوش کشیدند. یا در ماجرای پاسگاه 171، هیچکدام ما موقعیت حضور نداشتیم. آقای ساختمانیان ناچار نقش همه تیم را به دوش گرفت. ایده ی "پای دیوار مرز" هم محصول همه این وقایع و یک ایده جمعی است. اصلاً همه کارهای ما ایده جمعی است که در روایت کارگردان بلوغ پیدا می کند.

لذا از سال 88 که سپاه وارد جنوب شرق کشور شد طبیعتا ما هم به دلیل اینکه مستندساز نظامی بودیم و تیم منسجمی داشتیم در منطقه رفت و آمد می کردیم. در سال 90 هم که درگیری های شمالغرب شروع شد به طبع مزاحمت هایی که گروهك ها برای مردم منطقه به وجود آورده بودند پای ما هم به آن مناطق باز شد و همین رفت و آمدهای ما باعث ساخت چندین مستند کوتاه شد.

این مستند های گزارشی و ساده و ارزان در گذر زمان راش های این مستند را تامین می کرد در حالی که نمی دانستیم اصلاً قرار است چنین کاری در آینده ساخته شود.

چه مدت زمان برد تا توانستید مستند دوقسمتی "پای دیوار مرز" را تکمیل کنید؟

 وقتی بر حسب اتفاق خبر دادند که فرمانده نیروی زمینی عازم منطقه است، تهیه کننده تیم خود را همراه وی کرد. در این سفر من نبودم و وقتی تصاویر به تهران برگشت دیدم در کنار تصاویر قبلی که گرفته ایم می تواند مستند جامعی فراهم کند. وقتی نسخه اول به صورت کاملاً گزارشی و سیاسی تدوین شد. تهیه کننده خود شروع به نوشتن متنی بر اساس روایتی متفاوت کرد.

متن تهیه کننده را بنده دوباره از نو بر اساس تصاویر و ریتم کار بازنویسی کردم و نهایتاً وقتی نسخه ثانویه کامل شد، فرمانده نیرو چند تصویر خوب هم در اختیار تیم گذاشت که کار را بسیار کامل کرد. می شود گفت فرایند تصویر برداری و جمع آوری راش به عمر کل درگیری ها بر می گردد اما تدوین کار حدود یک الی دو ماه از ما زمان برد.

آیا نهاد یا ارگانی شما را در ساخت این مستند حمایت کرده است؟

مشخصاً کار متعلق به روابط عمومی سپاه است اما نه مثل خیلی از کارها که از قبل طرحی تهیه شود و شورایی برگزار شود. زیرا این کار هزینه پیچیده ای نداشت. چون به طور مستمر برای آثار دیگر ما به این منطقه رفت و آمد داشتیم و مجموعه راش غنی و خوبی تهیه شده بود. طبعاً وقتی ساخت این مستند توسط گروه تلویزیونی سپاه بر عهده ما گذاشته شد با توکل به خدا وارد شدیم و نهایتاً کار قابل قبولی شد.

چه مشکلات و موانعی بر سر راه این نوع مستندسازی؟

در مستند سازی مشکل پیش بینی نشده و پیش بینی شده پیش می آید. پیش بینی شده ها قصه خود را دارند اما وقتی کار به ادوات نظامی و منطقه نا امن یا در حال درگیری می رسد این مشکلات پیچیده تر هم می شود. اما اجازه بدهید این مشکلات و توصیف آنها بنا به مصالحی گفته نشود.
راه سازی

شما چطور با این مشکلات کنار میایید؟

مهم ترین ویژگی برای غلبه بر مشکلات داشتن تیم است. وقتی تیم خوبی دارید دیگر خیلی نگران نیستید. می دانید که تصویربردارتان نا امیدتان نمی کند. عواملتان تا خروجی خوبی نگیرند خسته نمی شوند و مهم تر از همه بی نیاز از توجیه و توضیح اضافه اند.

آیا شما آموزشی هم در این زمینه دیده اید؟

طبعا آموزش های عرفی فیلمسازی را که همه می بینند باید ببینید اما الباقی روش ساخت کار وابسته به نوع سازمانی است که در ساختارش کار را می سازید. مثلاً در خصوص این مستند شیوه گروه سپاه مبتنی بر کادر سازی و حفظ آنها است.

در این راه سردار رمضان شریف، معاون روابط عمومی کل سپاه با تشکیل این تیم و فرصت دادن براي تجربه و ارائه آموزش و خط و مسير به این تیم كار بزرگي در كادر سازي كرده است. طبعاً بنا بر هر موضوع خاص اگر نکته ظریفی برای درک کردن لازم باشد توسط مسئولین به تیم منتقل می شود.

 آیا آموزش ها بر اساس نوع مستندی که ساخته می شود متفاوت است؟

بله هر موضوعی تجریبات و آموزش های خودش را طلب می کند.

در مستندسازی نظامی چه محدودیت هایی بر سر راه شما وجود دارد؟

 مستند ساز نظامی باید یاد بگیرد به نفع مصالح و منافع نظام چشم از بعضی پلانها و تصاویر بپوشد. در کلام به نظر ساده می آید اما در عمل واقعاً کار سختی است. مشقات تصویربرداری مستند روی آب و در فصول مختلف. کم نیستند تیم هایی که مثلاً روی آب آنقدر دچار دریا زدگی می شوند و توان کار از آنها سلب می شود. یا در سرمای قله کوه دوربین ها از کار می افتند.
داوود مرادیان

آیا شده تصویری جنبه حفاظتی داشته باشد اما بخاطر اهمیتش پخش شده باشد؟

 بله؛ این اتفاقات طبیعی است. اینگونه تصمیمات مستقیما به نظر فرماندهان ارشد نظامی بستگی دارد و از حیطه اختیارات تیم های مستند سازی و تصویر برداری بیرون است. الحمدلله تا الان هم که عمده این تصمیمات خروجی موفقی داشته است.

مثلاً تیم عملیات روانی سپاه با مدیریت سردار رمضان شریف با موافقت فرماندهان ارشد سپاه کاری کردند که ایالات متحده بعد از این همه سال نمی کند و آن اجرای زنده رزمایش موشکی جلوی تلویزیون است چراکه اگر یکی از این موشک ها عمل نمی کرد یا مشکلی در حین پرتاب برای آن به وجود می آمد مسلما حملات رسانه ای شدیدی توسط رسانه های بیگانه به سوی ایران شروع می شد. اتخاذ این نوع تصمیمات واقعاً کار استراتژیک و سختی است و گذر زمان است که نشان می دهد این تصمیمات تا چه حد به سود ایران بوده است.

در ساخت این مستند چه موضوعی از همه بیشتر توجه شما را به خودش جلب کرد؟

 بازداشت یکی از اعضای گروهک جدایی طلب در شمالغرب شاید جذابترین اتفاقی بود که در میان این وقایع دیدیم چون از دید عملیات روانی، بسیاری از رسانه های بیگانه خصوصا بی بی سی فارسی روی چند نکته خیلی سنگین مانور می دادند که این افراد(گروهكي ها) از دانشگاه های خارج و داخل کشور در کوه ها آمدند و اینکه این افراد آدم های روشنفکر و تحصیل کرده هستند و اینکه این افراد با اشتیاق کامل آمدند. اينها عباراتي بود كه بي بي سي روي آن مانور مي داد.

در آن موقع فردی که هیچ کدام از این ویژگی ها را نداشت و در دل درگیری بعد از یک مقاومت شدید زنده دستگیر شد، تمام گفته ها و ادعاهای آنها را زیر سوال برد چراکه این فرد یک فرد بی سواد و بی دانشی بود که وی را به امید روابط آزاد با دختران و زندگی در غرب جذب کرده بودند و سپس وی را در کوه برده بودند و به نوعی اسیر دست آنها بود.

یا مثلا در جنوب شرق آدم هایی را مشاهده می کردیم که تا قبل از ورود سپاه به منطقه ممكن بود براي جذب در باندهای قاچاق تحت نفوذ قرار گيرند و حالا امنیت مردمی که در آنجا زندگی می کنند توسط همين بلوچ ها ایجاد شده و اتفاقاتی در آن مناطق توسط سپاه انجام شده است که نظیر آن در دولت ها وجود ندارد. در این منطقه به خوبی زیست مسالمت آمیز شیعه و سنی را به وضوح می بینید.

زمانی که در ساخت این مستند مرزبانان با دوربین شما مواجه می شدند چه واکنشی از خود نشان می دادند؟

به دوربین به مراتب واکنشی عجیب تر نشان می دادند تا نسبت به حضور فرمانده نیروی زمینی سپاه چرا که سردار پاکپور بیشتر عمرش را در این مناطق گذرانده است و به نوعی برای آنها این موضوع عادی است مثلا یک بلوچ تازه بسیجی شده دیدن سردار پاکپور برایش کاملا عادی است. از سوی دیگر خوشحال هم می شوند گاهی دوربین های تلویزیونی به این نقاط صفر مرزی سر بزنند.
مرزبانان

دید مردم نسبت به این مستند چگونه بود؟

 در ابتدا باید از مردم پرسید. هر کاری مخاطبینی دارد. موافقین و مخالفینی. اما خب در مستند سازی نظامی شما از قبل برای این نکته کار می کنید تکلیفی که بر ضمه دارید ادا کنید. حالا هر قدر کیفیت بالاتر طبعاً مخاطب بیشتر. البته به زمان پخش مناسب هم مربوط است.
منبع: فردا