در این مراسم، تعدادی از دوستان و همرزمان شهید به ذکر خاطره از حاج غلامرضا پرداختند و یاد و خاطره این شهید گمنام سپاه را زنده کردند. یکی از همرزمان این شهید گفت: من در ارتش با حاج غلامرضا هم دوره بودم و بسیاری از فرماندهان آمدند و رفتند اما هیچ کدام از آنها مانند شهید شهانقی نبودند. او اگر به ما دستوری میداد،خودش اول از همه آن را انجام میداد و بدون اغراق باید بگویم با شهادت او ارتش ما ضربه بزرگی دید. در گردان ویژه گروگانگیری او تنها فرماندهای بود که همه از دستش راضی بودند.
ورایی یکی دیگر از دوستان شهید خلیلی بود که دقایقی به خاطرهگویی پرداخت و گفت: بنده از دوستان و شاگردان حاج غلامرضا هستم که از قبل از انقلاب افتخاری همراهی با ایشان را دارم. غلامرضا قبل از انقلاب ارتباط تنگاتنگی با آیتالله طالقانی داشت و مبارزات فراوانی را علیه رژیم پهلوی انجام میداد. به راستی وسعت دید او را هیچ کدام از ما نداشتیم. یکبار برای ما مانوری گذاشتند که در آن تعدادی از سربازان آمریکایی را به ایران دعوت میکردند تا به عنوان دشمن در مقابل ما این مانور را اجرا کنند. فرماندهان به ما دستور دادند اگر حین عملیات به یک آمریکایی برخورد کردید، ابدا با او کاری نداشته باشید، فقط در موضع خودتان علامتی بگذارید تا مشخص شود. حاج غلامرضا با شنیدن این صحبت به ما اشاره کرد و گفت: به حرفهای او اعتنا نکنید اگر به سرباز آمریکایی برخورد کردید او را کتک بزنید. این عملیات در جنگلهای کلاردشت انجام شد. من از او پرسیدم نکند با این کار از طرف فرماندهی توقیف شویم، اما حاج غلامرضا گفت خیالتان راحت اتفاقی نخواهد افتاد. پس از مانور وقتی آمریکاییها به فرماندهان ما گزارش داده بودند که مگر قرار نبود شما حرکتی انجام ندهید، به همین دلیل حاج غلامرضا را فرا میخوانند و او کارش را اینگونه توجیه میکند که دستور عملیاتی ما همینگونه بود.
ورایی ادامه داد: شهید شهانقی جزو اولین سربازانی بود که پس از اعلام حضرت امام مبنی بر خالی کردن پادگانها در زمان پهلوی از پادگان فرار کرد. او بعد از انقلاب جزو اولین کسانی بود که از نفوذ منافقین جلوگیری میکرد و همراه سرهنگ دادبین تلاش کردند تا سلاحها را از دست مردم جمع کنند. حاج غلامرضا نیروی چابکی بود که دورههای ضدتروریستی را در اسرائیل گذرانده بود.
حاج غفور یکی دیگر از همرزمان شهید خلیلی به خاطرهگویی پرداخت و گفت:من تابستان سال 58،با غلامرضا آشنا شدم آن زمان ایشان در کمیته مرکزی بود و به نیروهای دیگر آموزش میداد. این روزها همزمان شده بود با کودتای نوژه. حاج غلامرضا بسیاری از کودتاچیان را با اسم و حتی آدرس منزلشان میشناخت و این باعث شد در روند پیروزی تسریع شود.
وی ادامه داد: شهید شهانقی علاوه بر خصوصیات نظامی به خصوصیات اخلاقی و رفتاری نیز اهمیت میداد و کارهایش برای ما درس بود. بنده آخرین بار او را در بیمارستان دیدم که یک هفته بعد نیز به شهادت رسید.
در ادامه این مراسم، سردار حسین گیل دقایقی به سخنرانی پرداخت و از روزهای بودن کنار شهید خلیلی شهانقی گفت: بنده 1357.11.21 در مدرسه رفاه خدمت امام رسیدم و پس از آن کارم را کنار شهید محمد کچویی شروع کردم. بنده جزو اولین کسانی بودم که در گردان 23 نوهد خدمت کردم و همانجا غلامرضا را دیدم. شهید شهانقی جزو اولین کسانی بود که نیروهای سپاه را آموزش میداد و در مسائل اخلاقی هیچ ادعایی نداشت، اما در تخصص خودش حرف اول را میزد.
گیل در ادامه گفت: فرزند من از شاگردان حاج غلامرضا در گردان رهایی گروگان بود که به این واسطه بنده افتخار داشتم بیشتر با او برخورد داشته باشم.
وی در ادامه خاطرهای را از این شهید عزیز اینگونه تعریف کرد: من در زمانی که آقای قالیباف رئیس پلیس شدند به عنوان مشاور فرهنگیشان انتخاب شدم یکبار حاج خلیل مرا صدا زد و گفت آقای گیل نمیشود سریالی پلیسی مانند کبری 11 ساخته شود که در آن اقتدار پلیس کاملاً مشهود باشد؟ بنده گفتم چرا نمیشود. آن روزها از آقای فخیمزاده دعوت کردم تا برای سریال خواب و بیدار در خدمتشان باشیم. به غلامرضا هم زنگ زدم و گفتم آیا به ما کمک میکنی؟ او با کمال میل قبول کرد و به ما پیوست. برای فیلمبرداری یکی از سکانسها لوکیشنی با مختصات خاص میخواستیم. حاج غلامرضا آمد و به من گفت میدانی در شهرک غرب برای این امر پیدا کردهام. هنگام فیلمبرداری ناگهان متوجه شدیم ساختمانی چند طبقه مقابل میدان برقهایش خاموش شد و عدهای از آن بیرون ریختند و در حال فرار کردن هستند. آقای فخیمزاده از من ماجرا را جویا شد من گفتم شما فعلاً فیلمت را بگیر که این موضوع باعث شد تصاویر ما خیلی واقعیتر گرفته شود. بعدها متوجه شدیم آنجا ساختمانی است که عدهای در آن مشغول عیش و عشرت بودند و شهید خلیلی که از این ماجرا باخبر شده بود، عمداً این میدان را انتخاب کرد تا سور و ساط آنها را نیز به هم بریزد.
در ادامه مراسم تجلیل از شهید غلامرضا خلیلی شهانقی دختر وی ضمن تقدیر از کسانی که به مراسم پدرش آمدند، گفت: ما به عنوان فرزندان شهید خلیلی ولایتمداری را از پدرم به ارث بردهایم و خودمان، خانوادهامان و اموالمان همه را فدای یک تار موی رهبر انقلاب خواهیم کرد.
در پایان این بزرگداشت از خانواده این شهید گمنام بیادعا تقدیر شد.