من ایده آل گرا نیستم!
« دختری بیست و هشت ساله هستم. به گفته دوستان و آشنایان بَر و رویم خوب است. خانواده ای اصیل، خوش نام و با سطح اقتصادی متوسط دارم. تک دخترم. تحصیلات دانشگاهی دارم. یک دوره خیاطی، آشپزی و کمک های اولیه هم دیده ام. شاغلم. روابط اجتماعی خوب و درآمد مستقلی دارم. شش سال هم است که در باشگاه تنیس بازی می کنم. از هجده سالگی خواستگار داشته ام و همچنان هم دارم. با این که نسبت به ازدواج سختگیر نیستم ولی هر خواستگاری که برایم می آید و با او صحبت می کنم، می رود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمی کند. در این سال ها خیلی به علت این قضیه فکر کرده ام ولی همچنان نمی دانم دلیلش چیست».
این حکایت، حکایت خیلی از دخترهای جوان است که با وجود داشتن شرایط مناسب برای ازدواج و از آن مهمتر نداشتن معیارهای عجیب و غریب همچنان مجرد می مانند. اگر شما هم با این موضوع مواجه بوده باشید و یا کسی را در اطرافتان داشته باشید که با این موضوع روبرو باشد، این را هم می دانید که مهمترین چیزی که فکر این دختران را به خود مشغول می کند چرایی آن است. واقعاً چرا این اتفاق می افتد؟
خواستگار،پَر!این که گهگاه برایتان خواستگاری بیاید و بعد از صحبت های اولیه منصرف بشود اتفاق مهم و غیر طبیعی ای نیست. چرا که همان طور که شما بعضی از خواستگارانتان را رد می کنید آنها هم این حق را دارند. اما اگر به طور مکرر و پشت سر هم این اتفاق برایتان افتاده است، باید دلایل آن را پیدا کنید. در مورد دخترانی که مانند مورد مثالی بالا هستند یعنی شرایطشان خوب است و به دنبال یک ازدواج ایده آلی هم نیستند دو دلیل مهم می توانند مطرح باشند:
1. واقعیتِ برتر بودن. مسئله کیفیت در ازدواج اهمیت زیادی دارد. گروهی از دخترانی که با انصراف های مکرر و مداوم خواستگارهایشان مواجه می شوند، در واقع با عدم کیفیت لازم و کافی با خواستگارها روبرو هستند. یعنی بدون اینکه احساس برتری کنند و یا بخواهند برتریِ شان را به رخ بکشند، در واقعیت از خواستگارشان بالاترند، مثلاً در زمینه هایی مانند هوش، توانمندی های روانی، کلامی، اجتماعی، مدیریت خود و غیره. طبیعی است که خواستگارانی که خودشان را هم تراز این دختران نمی بینند بعد از چند جلسه پا پس بکشند. چرا که آنها هم به دنبال کسی هستند که در سطح خودشان باشد و آنها بتوانند افکار، رفتارها و انتظاراتش را بفهمند.
2. توهم برتر بودن. یک گروه دیگر از این دختران هم کسانی هستند که فکر می کنند از خواستگارهایشان بالاترند. این ها هر قدر هم که سعی می کنند با نشان دادن سخت گیر نبودن، اتهام خودبرتربینی را از خودشان دور کنند ولی چون فکرشان مدام به پایین تر بودن سطح خواستگارانشان مشغول است، نوعی دافعه در رفتارشان نشان می دهند که خواستگار بینوا را فراری می دهد. مثلاً با وجود داشتن ظاهری متوسط خودشان را از خواستگارانشان سَر می دانند، یا فوق دیپلمشان را طوری برای خواستگار دیپلمه شان چماق می کنند که انگار مدرک دکتری دارند.
جذب خواستگار
یک گروه از دختران کسانی هستند که فکر می کنند از خواستگارهایشان بالاترند
دو راهکار:
برای اینکه از فشار این وضعیت خلاص بشوید لازم است دو کار را بکنید:
1. دلیل را پیدا کنید. اگر خواستگار را کسی معرفی کرده که با شما فامیل و یا آشنا است، احتمالاً مدتی بعد از انصراف خواستگارتان، جسته و گریخته و شاید هم رُک و پوست کنده دلایل این اتفاق را به شما منتقل کند. اگر اینطور شد، احساسی برخورد نکنید. به حرف های او گوش کنید و به آن فکر کنید. اگر در خلوت تنهایی تان به این نتیجه رسیدید که آن دلایل درست و واقعی هستند خودتان را تغییر بدهید و اگر آنها را نادرست دیدید به دنبال دلایل دیگری باشید. این را هم بگویم که اگر حرف هایی که از این و آن راجع به دلایل انصراف خواستگارانتان (یعنی بیش از یکی دو خواستگار) می شنوید یکی هستند، لازم است حتماً به آنها فکر کنید. خودکاوی را فراموش نکنید. برای پیدا کردن دلیل و همینطور تغییر دادن خودتان می توانید از روانشناس هم کمک بگیرید.
2. تکلیف تان را با خودتان روشن کنید. اگر خودتان را بررسی کردید، حرف های دیگران را شنیدید و با روانشناس صحبت کردید و به این نتیجه رسیدید که واقعاً ویژگی های استثنایی دارید مثلاً بسیار باهوش هستید خودتان را بپذیرید. این را هم بپذیرید که کسانی برای ازدواج با شما تمایل نشان خواهند داد که همترازتان باشند. شاید بهتر باشد معرف های جدیدی برای خواستگاری پیدا کنید، معرف هایی که شما و برتری های واقعی تان را بهتر می شناسند و خواستگاران مناسب تری به شما معرفی می کنند. یک کار دیگر هم که می توانید بکنید این است که هر خواستگاری را بدون تحقیق اولیه در مورد تناسبش با خودتان نپذیرید تا بعد ها کمتر آزرده خاطر بشوید. اما اگر دیدید حرف خواستگاران قبلی یکی است مثلاً به گوشتان می رسد که گفته اند «این خانم توقعات زیادی دارد» و با خودکاوی و صحبت با روانشناس هم متوجه شدید که یک جورهایی در دام توهم خود برتر بینی گرفتار شده اید، روی واقعیت های خود و زندگی تان کار کنید و به استقبال تغییر بروید.