آه اي بغض فروخورده كمي فرياد باش
حبس را بشكن، رها شو، پر بكش، آزاد باش
گاه گاهي با زبان تيغ حرفت را بزن
با توام آيينه، با سنگين دلان فولاد باش
داد مظلومان كشمير است اين، كاري بكن
هم وطن! با شيعيان مرتضي همزاد باش
خون بعضي ها مگر از ديگران رنگين تر است؟
آه با وجدان! ز قيد رنگ ها آزاد باش!
با سكوتت هم صداي بي تفاوت ها نشو
داد كن با داد خود ويرانگر بيداد باش
دست روي دست مگذار و تماشاچي نباش
يا كه مشتي آهنين، يا دست استمداد باش
آري اي كمشير... خونت آيه پيروزي است
لابلاي زخم ها و اشك هايت شاد باش
منبع: 598